محمد مهاجری گفت: آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای باسابقه با مناصب مختلف رهبری که اتفاقاً هیچ گرایشی به جریان اصلاحات نداشت، شاهد بودیم که در سال 1400 قربانی آشکار جریان پاکی بود.

بخش هایی از گفتگوی آرمان ملی با محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانه ای اصولگرا را بخوانید.

* اخیراً در مورد جریان تصفیه هوا، عملکرد، تأثیر و تأثیر آن بسیار گفته شده است. اساسا پیشینه ای برای این رودخانه وجود دارد، اما نام های دیگر چطور؟

در گذشته مشکل نظافت وجود داشت اما به آن نظافت نمی گفتند. بعد از انقلاب آقای تازابی فرمانده سپاه ارومیه شخصیتی مانند شهید حمید باکری بود که همه در لشکر این شهر به نام او قسم خوردند و مرکز خضوع و تقوا و ایمان بود چون او بود. از نظر سیاسی با جنبش آقای تازابی مخالف بود. جریان پاکسازی او را از سپاه ارومیه خارج کرد که بعداً به همراه برادرش به جبهه رفت و به شهادت رسید.

خط فکری که بعدها آقای احمدی نژاد مطرح کرد، از آنجایی که دوست و دوست آقای تازابی بود، این جریان تطهیر به نوعی ریشه در استان آذربایجان داشت. البته در جاهای دیگر هم همینطور بود. این مشکل در جنبش چپ هم وجود داشت. مثلا جریان مهدی هاشمی و هواداران آقای منتظری هم برای خودشان نت استریم داشتند. بنابراین این رودخانه پیشینه تاریخی دارد.

در سال 1383 و بعد از ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نیز این اتفاق افتاد و آنها هم پاکسازی هایی انجام دادند و نگذاشتند گروه های مختلف در دولت نماینده داشته باشند و خود آقای احمدی نژاد نقش نویسنده را در اینترنت بازی می کند.

در سال 2018 و انتخابات مجلس یازدهم، این روند به شکل پر رنگ تری ظاهر شد. برای ایجاد یک سابقه تاریخی، این نکته را اضافه کنم که در دوره مجلس سوم، جریان سیاسی دست راستی آن زمان شروع به تطهیر خود کرد. در جاهای دیگر شاید نیازی به اهرم نداشتند، اما در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و… لازم بود. مثلاً در انتخابات مجلس هفتم این اتفاق افتاد و این جریان آقای حدادعادل بود که وارد شد تا منتقدان و مخالفان را کاملاً از صحنه حذف کند.

تا اینکه به سال 98 رسیدیم و بالاخره به سال 1400 رسیدیم که این کار علنی انجام شد. یعنی ما شاهد خلع ید آقای لاریجانی به عنوان یک اصولگرای باسابقه با مناصب مختلف رهبری بودیم که اتفاقاً هیچ گرایشی به جریان اصلاح طلبی نداشت و قربانی آشکار جریان پاکی در سال 1400 بود. بنابراین اگر بخواهم در یک جمله به این سؤال پاسخ دهم: بله، از اول انقلاب، جریان پاکی تلاش می‌کرد تا از قدرت گرفتن هیچ خارجی جلوگیری کند.

*برخی بر این باورند که جریان اینترنتی سعی دارد از طریق دولت در حوزه های مختلف نفوذ کند. این مشکل را چگونه تحلیل می کنید؟

آره؛ حالا آقای سعید جلیلی هم قدرت در سایه دارد و هم قدرت در متن. یعنی آقای جلیلی قدرت سایه ای دارد که وابسته به حلقه سختی است که در جایی خارج از دولت بسته است و نیازی به قدرت بیشتر ندارد. این جریان اکنون قوه مجریه را در دست دارد و می خواهد در انتخابات آینده در ادامه مجلس یازدهم و دوازدهم قوه مقننه تشکیل دهد.

خوب چرا این کار را می کنند؟ باید گفت که می خواهند یک دوره را تغییر دهند. وضعیت این دوران چگونه است؟ آنها معتقدند جمهوری اسلامی در دولت‌های مختلف هاشمی، خاتمی و روحانی دولت‌هایی بودند که از نظر آنها کارآمدی کافی نداشتند و البته باید دولت انتقالی ایجاد کرد و دولتی کارآمد را روی کار آورد. بعد از تو

اگر این دولت بیاید و بتواند رشد اقتصادی در جامعه ایجاد کند و وضعیت اقتصادی جامعه را التیام و بهبود بخشد، فضاسازی می کند. درست است که اصلاً این اتفاق نمی افتد و هرچه جریان پاکی قدرت بیشتری پیدا کند تشنه تر می شود و برای کسب قدرت بیشتر تلاش می کند و این دوره گذار همانطور که گفتم برای آنها فقط یک تاکتیک است.

*اخیراً مطلبی منتشر کردید که آقای احمدی نژاد اکنون رئیس جمهور کشور است. می توانید توضیح دهید که این بیانیه چه معنایی داشت؟

تحرکات آقایان جلیلی، احمدی نژاد و جبهه پایداری همپوشانی قابل توجهی دارد. البته دقیقاً شبیه هم نیستند، اما روی هم قرار دارند و شبیه دایره هایی هستند که در هندسه به آنها دایره های همپوشانی یا دایره های داخلی می گویند. می بینید آقای احمدی نژاد چند وزیر در این دولت دارد؟ معاون پارلمانی احمدی نژادی؛ احمدی نژادی وزیر مسکن؛ وزیر نیرو؛ احمدی نژادی و … که در واقع نشان می دهد که حرکت آقای احمدی نژاد در کار است و همین کابینه است که بخشی از آن به دولت و کابینه آقای رئیسی رسید.

آن طرف رودخانه جبهه پایداری و دانشگاه امام صادقی که زیر نظر آقای سعید جلیلی فعالیت می کنند. مثلاً خاندوزی وزیر امور اقتصادی یا منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه و باقری کنی معاون سیاسی وزیر امور خارجه و … گویی مشترک بوده است. شرکت سهامی تشکیل شد.

* با توجه به انتخابات پیش رو، علاوه بر دو جریان متعارف اصلاح طلب و اصولگرا، با دو جریان جدید هم روبرو هستیم، یکی جریان خالص و دیگری جریان معتدل از طیف آقای لاریجانی که به نظر می رسد رقابت اصلی این دو جریان؛ اساسا این رقابت را چگونه پیش بینی می کنید و فکر می کنید کدام حرکت برنده خواهد بود؟

حالا آقای سعید جلیلی و جبهه پایداری همگی موافق و معتقدند که نباید انتخابات گسترده و مشارکتی برگزار شود. آقای رئیس جمهور هیچ واکنشی نسبت به انتخابات نشان ندادند و آقای وزیر کشور یک بار لطف کردند و واکنش نشان دادند و گفتند ما انتخابات 60 درصدی را هدف داریم. وقتی وزیر کشور می گوید 60 درصد یعنی پایان امیدش در حالی که وزیر کشور باید کسی باشد که به 100 درصد فکر کند مثلاً 60 درصد اجرا شود.

وقتی خود وزیر کشور می گوید 60 درصد، در واقع انتظار دارد حداکثر 20 تا 30 درصد انتخابات داشته باشد. بنابراین جبهه پایداری و جریان رادیکال برای انتخابات پرشور تلاش نمی کنند. مطالبه انتخابات پرشور باید به یک مطالبه ملی تبدیل شود. فرقی نمی کند اصلاح طلب باشد، اصولگرا باشد یا معتدل، هرکس به ایران معتقد است، باید خواست و مطالبه اش انتخابات پرشور باشد و همه در آن شرکت کنند. البته این به این معنا نیست که همه نامزدها را معرفی می کنند، بلکه به این معناست که همه شرکت می کنند.

وقتی این اتفاق بیفتد و مجبور شوند مانند سال های 76، 92 و 96 این کار را انجام دهند، قطعاً می توان امیدوار بود که جریان اعتدالی در انتخابات پیروز شود، اما اگر هسته سخت مقاومت کند و جنبش هایی که واقعاً صندوق رای می خواهند سکوت کنند و خالص ساز عصبانی در حال حاضر برنده انتخابات است، اما اگر به انتخابات بیایند و مبارزه کنند، اما جنبش خالص ساز و دولت محکم می ایستند تا کسی در انتخابات پارلمانی شرکت نکند، پس جنبش اعتدال گرا، اصلاحات و کسانی که به آن ایمان داشته باشید، نظام و انقلاب وظیفه خود را خواهند دانست و می خواهند. وی گفت: ما همت و تلاش خود را انجام داده‌ایم اما عده‌ای خوششان نیامد که مجلسی قوی و مؤثر تشکیل شود.

آن وقت شاید بتوان عدم حضور آنها در انتخابات را توجیه کرد. اما به نظر من در جریان مبارزه و روند سیاسی خروج از میدان جنگ بدون مبارزه توجیهی ندارد.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *