بازتاب آنلاین – آرمان رمضانی: بررسی‌های مختلف در کشورهای مختلف نشان می‌دهد که با وجود زندگی در عصری غوطه‌ور در فناوری و به شدت تحت تأثیر پیشرفت‌های علمی، اکثریت مردم جهان همچنان به چیزهایی فراتر از علم مانند خرافات یا ماوراء طبیعی و بیگانگان اعتقاد دارند. باورهایی که عموماً قضاوت آنها توسط افراد باهوش و معتقد به علم دشوار است و از سوی بسیاری از افراد به عنوان تلاشی برای عدم پذیرش و رویارویی با حقیقت تعبیر می شود.

با این حال، هر روز اتفاقات عجیبی در سراسر جهان رخ می دهد که هنوز علم بشری نمی تواند توضیحی برای آنها ارائه دهد و نمی توان با منطق معمول زندگی به آنها نزدیک شد. از رویاها و رویاهایی که به نظر می رسد چند سال آینده زندگی را به ما نشان می دهند تا صداهایی که در حساس ترین لحظات به کمک ما می آیند. در این مقاله به موضوعی مشابه می پردازیم و در مقاله بعدی قصد داریم خاطرات کاربران در سراسر کره زمین را مرور کنیم که طبیعی نیستند و علم و منطق نمی تواند توضیح قانع کننده ای برای آنها ارائه دهد.

از اون اتفاقات عجیب

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

“سالها پیش بود و من به عنوان پیشخدمت در رستورانی در لاس وگاس کار می کردم. آن شب خاص روی میز منتظر خانواده ای (یک مرد، همسرش و دخترش) بودم و هر چه بیشتر به چهره نگاه می کردم. حالت صورت، ریش پروفسور و شکل دهانش بیشتر مرا به یاد پدرم می انداخت و در نهایت ماجرا را برای مشتری تعریف کردم و پاسخ او جالب و عجیب بود.

“اگر بخواهم داستان را خلاصه کنم، معلوم شد که پدر مردی که ریش پروفسوری داشت، چند دهه قبل پدرم را به فرزندی قبول کرده بود و آن مرد در واقع عموی فرزندخوانده من بود. نکته جالب این است که این مرد بیولوژیکی و خونی نداشت. رابطه ارثی با من و پدرم و با این حال او مرا به یاد پدرم انداخت و این عجیب ترین قسمت ماجرا برای من است.

داستان دوستی که نمی خواست بدون خداحافظی برود

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

این داستان به زمانی برمی گردد که من کودک بودم و در دبستان بودم، آن روزها سگ 3 ساله محبوبم به شدت مریض بود و اغلب او را به دامپزشکی می بردیم، اما از چند روز قبل از حادثه، سگم بهتر بود و مثل هر شب به رختخواب رفتم و دامپزشک او را به لابی آورد و مدت زیادی مرا نگه داشت سگم به اتاقی پر نور رفت و در آن لحظه از خواب بیدار شدم.

به یاد دارم که به ساعت نگاه کردم و دیدم ساعت 2:37 بامداد است، دوباره به خواب رفتم. صبح با موقعیتی از خواب بیدار شدم که مادرم لبه تختم نشسته بود و به زودی من از خواب بیدار شدم. متوجه شدم که سگ محبوبم دیشب در حالی که من خواب بودم مرد. آن خواب حالم را بهتر کرد چون همیشه فکر می کردم دوستم با من خداحافظی می کند.

“من اضافه می کنم که سگ یکی یکی از همسایه های ما رابطه خیلی خوبی با سگ من داشت و تقریبا هر روز با هم بازی می کردند. همان روز آن همسایه به خانه ما آمد و بدون اینکه از مرگ سگم خبر داشته باشد، گفت که سگش حدود سه بامداد به طرز عجیب و غریب و ناشناخته ای شروع به زوزه کشیدن و ناله کردن کرد و این در حالی بود که زمان من از سگ در دامپزشک کیلومترها دورتر بود.

40 سال است که دارم این داستان را مرور می کنم.

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

“من داستان را از جایی برای شما تعریف می کنم که من روی صندلی راننده پشت چراغ قرمز نشسته ام و دختر 6 ماهه ام روی صندلی خود در صندلی عقب نشسته است. من کنار یک کامیون بزرگ پشت چراغ بودم و کامیون جلوی دیدم را گرفته بود، چراغ سبز بود و وقتی ناخودآگاه خواستم حرکت کنم، صدای زن به وضوح به من گفت که صبر کنم.

«مطمئنم که صدا از سرنشینان ون است. نبود چون فقط یک مرد در وانت بود و هیچ عابر پیاده و وسیله نقلیه دیگری در اطراف نبود. نبود. تنها دو ثانیه از شنیدن صدا نگذشته بود که ماشینی با سرعت زیاد از چراغ قرمز عبور کرد و از جلوی ماشینم رد شد. سرعت ماشین به قدری بالا بود که اگر صدا را نمی شنیدم و حرکت نمی کردم، من و بچه ام 100 درصد می مردیم. اکنون 40 سال از آن روز می گذرد و من نمی توانم به آن لحظه بدون موهای سیخ شده فکر کنم.

یک روز کامل را از دست دادم

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

“شاید داستان من در مقایسه با برخی از داستان ها چندان عجیب نباشد، اما دوست دارم آن را با شما به اشتراک بگذارم. چند سال پیش یک شب مانند هر شب دیگر به خواب رفتم و از خواب بیدار شدم که یک روز کامل را از دست داده بودم. در واقع، “من طبق معمول 8 ساعت نخوابیدم، بلکه 32 ساعت خوابیدم و این هرگز قبل و بعد از آن برای من اتفاق نیفتاده است.

“نکته عجیب این بود که سطح گرسنگی من یا هشدارهای تلفنم دقیقاً مثل این بود که 8 ساعت خوابیده بودم اما 32 ساعت خوابیده بودم و انگار 24 ساعت از من دزدیده شده بود و من در 24 گذشته وجود نداشتم. در سال‌های گذشته بارها به این موضوع فکر می‌کردم و صادقانه معتقدم 24 ساعت توسط بیگانگان ربوده شدم و در نهایت پس از پاک کردن حافظه‌ام، دوباره مرا به رختخوابم بردند.

رویا یا پیش بینی آینده؟

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

“در دوران دبیرستان خوابی دیدم. خواب دیدم که در فرودگاهی در ایرلند با دو زن که نمی شناختم هستم. هر دو زن ظاهری به یاد ماندنی و متفاوت داشتند. یکی یکی از آنها بسیار شبیه پرنده بود و زن دیگر روسری روی سرش بسته بود. من با آن دو زن به یک رستوران ایتالیایی با تابلوهای نئون رفتم و با هم غذا خوردیم. مثل همیشه بعد از بیدار شدن این خواب را در کتاب رویاهایم نوشتم و تقریبا فراموشش کردم.

“پنج سال بعد، من تازه مدرکم را تمام کرده بودم و در محل کار به من اطلاع دادند که باید برای تعمیر اضطراری به ایرلند بروم. راستش را بخواهید اصلاً خوابم را به یاد نداشتم و از مواردی مانند مشکلات شبکه و بوت شدن جعبه hpux برای من جالب بود، من واقعاً می خواستم به مقصد برسم.

“باور کنید یا نه، من دقیقاً آن دو زن را در فرودگاهی در ایرلند در خواب دیدم. زنی که گفتم شکل یک پرنده بود و زن دیگر روسری که خیلی زود فهمیدم موهایش را به دلیل شیمی درمانی و سینه از دست داده است. سرطان تمام شد و آن دو زن مرا با تابلوهای نئونی به یک رستوران ایتالیایی بردند و من حتی نمی توانستم غذا بخورم بعد از آن هزاران اتفاق غیرمنتظره برایم افتاد و استخدامم در آن شرکت کاملا تصادفی بود، اما انگار سرنوشتم در جایی نوشته شده بود».

وقتی فرکانس جهان های موازی تغییر می کند

شش رویداد مرموز که علم و منطق قادر به توضیح آن نیستند!

“حدود سال 2000 بود و من و هم اتاقی ام در حال خوردن چیپس و تماشای تلویزیون بودیم. قرار بود شب آرامی در خانه باشد. دوستم برای گرفتن غذای بیشتر به آشپزخانه رفت و ناگهان به اطراف نگاه کردم و دیدم که در “من در یک مهمانی هستم و افراد زیادی در اطراف من صحبت می کنند و سرگرم می شوند.”

” داشتم از گیجی بیرون می آمدم که ناگهان همه چیز به حالت عادی برگشت و دوباره فقط من و دوستم بودیم که لباس های خانه پوشیده بودیم و دوستم با صورت گچی سفید از من پرسید کجا رفتند؟ من و دوستم هنوز “ما در مورد آن صحبت می کنیم. ما چند ثانیه صحبت کردیم و هیچ توضیحی برای آن نداریم.”

منبع:برترینها

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما