زیبای خیره کننده شبنم مقدمی با استایل قاجاری! / تغییر چهره عجیب خانم بازیگر با این گریم متفاوت! + عکس

شبنم مقدمی یکی از بازیگران محبوب ایرانی است که در حال حاضر 51 سال سن دارد و توانسته است در این مدت افتخارات زیادی در عرصه بازیگری به دست آورد. او به عنوان پر کارترین بانوی بازیگر شناخته شده است.

پی ام آپ: شبنم مقدمی یکی از بازیگران شناخته شده سینمای ایران است که در سال های اخیر حضور پررنگی در سینما داشته است. شبنم مقدمی در فیلم ها و سریال های مختلفی مانند مدینه، خاتون، شبکه مخفی زنان و … به ایفای نقش پرداخته است. همسر شبنم مقدمی، علیرضا آرا، بازیگر صحنه و سینما است. شبنم مقدمی  اکنون 51 سال دارد. آخرین اخبار در مورد شبنم مقدمی را در ادامه مطلب بخوانید.

شبنم مقدمی بازیگر 51 ساله کشورمان که به تازگی عنوان پرکارترین بازیگر زن سینمای کشور را به خود اختصاص داده است در جدیدترین پست اینستاگرامی خود با ظاهری متفاوت ظاهر شد و توجه ها را به خود جلب کرد.

در این تصویر او با لباس زنی از اوایل دوران پهلوی با آرایشی جذاب روی صورتش دیده می شود. مقدمی در توضیح این عکس خود را «زنی میانسال صبور و باتجربه که طعم سرد و گرمی را چشیده است» خوانده است.

شبنم مقدمی خطاب به فریماه فرجامی: بارها خواب دیدم مثل شما باشم

فریماه فرجامی بازیگر سرشناس سینما که یکی از ستارگان دهه 60 و 70 شمسی به شمار می رفت چندی پیش درگذشت.

خبر به کما رفتن این بازیگر باعث نگرانی جامعه هنری شد و بسیاری از هنرمندان به این اتفاق واکنش نشان دادند، از جمله شبنم مقدمی که از علاقه خاص خود به خانم فرجامی نوشت و از او خواست که از کما به زندگی بازگردد.

شبنم مقدمی با انتشار عکسی از فریماه فرجامی در صفحه اینستاگرامش نوشت: «خانم شما منو نمیشناسی… وقتی وارد عرصه شدم از بدشانسی من شما گوشه عزلت گزیده بودید.

کنارتان روی صحنه و مقابل ِ دوربین کار کردن که هیچ،دیدارتان هم ممکن نبود…

شما من را نمی‌شناسید.اما من چرا…خوب‌ می‌شناسم‌تان.

صد بار بیشتر «آفاق» درخشان از «نرگس» و در کمال تعجب دیده ام… سیصد بار «فروغ الزمان» ِ «پرده‌ی آخر» را دیده ام. من با «ماه منیر» و «مادر» آنقدر اشک ریخته ام که نگو…آن‌قدر «مونس» بی‌پناه «سرب»را در آغوش خیالم کشیده‌ام که نپرس!

نمی دانی چقدر آرزو دارم تو شوم… در تمام سال های نوجوانی و جوانی ام شبیه تو شدن را دیده ام… چقدر در تخیلاتم تمرین کرده ام که تو شوم… اینطور نبود. ممکنه مثل تو زیبا بشم، فقط میتونستم نگاهت کنم و بعد تحسینت کنم…

تو نه تنها زیبا، بلکه باشکوه، باوقار و خاص بودی… روی صحنه… در هر نقشی… تو بهترین بودی.

می گویند کما حالت عجیبی است بین این دنیا و آن دنیا و هر که در این حالت باشد انگار بین پلی ایستاده است که یک طرف آن ما هستیم و آن طرف آن کسانی که رفته اند.

به حرف من گوش می کنی خانم؟

بانو من سالها به تو نگاه کردم… با توجه و به قصد یادگیری… و از تو خیلی چیزها یاد گرفتم، با بازیگری در جای تو یاد گرفتم… تو بهترین معلمی بودی که دیدم.

اما مختصات سینمای بی رحم و پرمدعا را تلخ و واضح یاد گرفتم… که عینی حتی ستاره هایش را به باد فراموشی می سپارد… پس یاد گرفتم که دنیای دروغینش زیاد باور نکنم…

و اینها که بازگو کردم برای من که هر چه دارم تکه تکه و به سختی برایم جمع کرده ام… برای زمان خودم، حرفه ام، درس کمی نبود.

ممنون خانم… ما تا ابد قدردان شما خواهیم بود.

امیدوارم قصد برگشتن داشته باشی… تو که دلتنگ هیچکس نشدی، ای کاش به این سوی پل برمی گشتی، هر چند که هیچ چیز خوبی در این دنیا و مردمانش ندیده ای!… اما برایت آرزو می کنم برگردی.”