به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاینسوفیا لورن مشهورترین هنرپیشه ایتالیایی در سال 1335 با کارلو پونتی تهیه کننده مشهور سینما ازدواج کرد و با اینکه سوفیا 22 سال از همسرش کوچکتر بود، شوهرش را می پرستید و خود را خوشبخت ترین زن دنیا می دانست. اما این ازدواج از همان ابتدا با مانع بزرگی مواجه شد، مانعی که باعث شده بود سال ها سوفیا و کارلو با ترس و لرز به کشور مادری خود ایتالیا سفر کنند، زیرا از نظر قانونی مجرم به حساب می آمدند.

دلیلش هم این بود که در آن زمان طبق قانون ایتالیا که از کلیسای کاتولیک سرچشمه می گرفت مطلقاً طلاق وجود نداشت و اگر زن و شوهری از هم جدا می شدند این جدایی از نظر قانون دائمی بود و حتی اگر تا آخر عمر ادامه داشت، باز هم قانون آنها را زن و شوهر می دانست و زن و مرد نمی توانستند با دیگری ازدواج کنند، مگر مخفیانه و البته غیرقانونی. البته به دلیل وجود چنین قانونی، این نوع ازدواج های زیرزمینی در آن زمان در ایتالیا نادر بود، نمونه آن سوفیا و همسرش است. قبل از سوفیا، کارلو همسر دیگری داشت که مدت زیادی جدا از او زندگی می کرد، اما به دلیل این خلأ قانونی، آنها نتوانستند طلاق خود را به طور رسمی ثبت کنند. بار دیگر سرانجام این مانع بزرگ از 12 دی 1349 که طلاق در ایتالیا قانونی شد و صوفیا و کارلو توانستند ازدواج خود را به صورت قانونی ثبت کنند، برطرف شد.

ازدواج قانونی تنها مسئله این زوج خوشبخت است، بچه مشکل دیگری داشتند. سوفیا بچه ها را دوست داشت، اما هر بار که باردار می شد، به دلایلی بارداری او تمام نمی شد و جنین سقط می شد. این مشکل نیز دوازده سال ادامه داشت تا اینکه سوفیا لورن سرانجام درگذشت دیاو در ماه 47 صاحب فرزند شد. سوفیا دو سال پیش دیماه 1345 یکی او با سایر بارداری هایش مشکل داشت و پزشکان مجبور شدند به بارداری او پایان دهند. در همان زمان مجله «سپیدوسیا» مصاحبه ای را با او بازنشر کرد که ظاهراً توسط یکی از خبرنگاران ایتالیایی گرفته شده است. بخشهایی از این گزارش و مصاحبه به نقل از مجله مذکور مورخ 30 می باشد دی 45 خواهید خواند:

بچه دار شدن بزرگترین آرزوی هر زن بالغ و کامل است. اما شاید هیچ زن مشهوری به اندازه «سوفیا لورن» از «بی فرزندی» در شکنجه نیست. سوفیا حاضر است تمام زندگی خود را بدهد و بچه دار شود. هر بار که امید به بچه دار شدن و مادر شدن در دل صوفیه جوانه می زد، زمان و تصادف و سرنوشت امیدش را نیمه کاره زیر پا می گذارد.

سال گذشته که فیلم «دیروز، امروز فردا» با کمپانی او تولید می شد، «صوفیا» در آستانه رسیدن به آرزویش بود اما مجبور به سقط جنین شد. پنجشنبه گذشته، صوفیه، زمانی که یکی او در کلینیک های مجلل و معروف «رم» بستری شد و فرزندش را سقط کرد. او قرار بود بهار امسال صاحب فرزند شود، اما طبق اعلام دکتر اوگو کاردونه، پزشک مشهور ایتالیایی، جمعه گذشته: «… به دلیل مشکلات پیش آمده، بارداری سوفیا لورن خاتمه یافت…»

تنها محرومیت از “کودک” نیست که زندگی سوفیا را سیاه کرده است، بلکه به دلیل مشکلات عرفی که در جامعه ایتالیا در رابطه با ازدواج او با “وارچلو پونتی” وجود دارد، سوفیا از زندگی عادی و گرمی محروم شده است. مرکز خانواده برای سالها

سوفیا در مصاحبه‌ای که به دنبال سقط جنین اخیرش با او انجام شد، با چشمانی اشک‌آلود گفت: مدت‌هاست که درباره ازدواج من با کارلو، در مورد بچه دار شدنم صحبت‌های زیادی شده است و مقالات زیادی در آن نوشته شده است. روزنامه ها و مجلات، آنچه من و کارلو می خواهیم چیزی نیست جز داشتن یک زندگی آرام و فرزندانی که کانون های خانوادگی مان را روشن کنند.

وقتی سوفیا در این مورد صحبت کرد، صدایش می لرزید و صورتش ارغوانی شد. اما وقتی به کارلو پونتی اشاره شد، لحن ستاره این هنرمند ایتالیایی ملایم و گرم شد.

کارلو پونتی نه تنها شوهرش، بلکه بت او نیز هست و با وجود اینکه سال ها از سوفیا بزرگتر است، او را با نیرویی شبیه هیپنوتیزم مسحور کرده است.

او در مورد کارلو پونتی سوفیا گفت:

– او زیباترین و کمیاب ترین مرد جهان است. به نظر من کارلو پونتی از هر مرد دیگری جذاب تر است. من با بازیگرانی بازی کرده ام که خدایان جاذبه و مردانگی بودند. بازیگرانی چون کلارک گیبل، ویلیام هولدن، مارلون براندو و… اما برای من «کارلو» درخشش و عظمتی دارد که همه این خدایان جاذبه را تحت الشعاع قرار می دهد.

رازی که در کارلو نهفته است چیست و چرا جذابیت و تأثیر او بیش از هر مرد دیگری روی شماست؟

من با او کاملا احساس امنیت و آرامش می کنم. احساس می کنم کاملاً مورد تحسین، دوست داشتن و حمایت هستم. این رازی است که در وجود کارلو نهفته است.

بله، مردان مستقر به طور طبیعی می توانند چنین ویژگی هایی داشته باشند… علاوه بر این، مردان مسن تر می دانند که چگونه با زنان به خوبی رفتار کنند. آنها توجه بی رقیب و دقیق خود را به زن اختصاص می دهند تا زن احساس کند که او عزیزترین موجود جهان است. می دانم که کارلو با من به آن سوی دنیا خواهد آمد، نه مانند «دون خوان» است و نه شبیه «کازا نوا»، اما عاقل و قوی است و می توان به او مانند صخره جبل الطارق تکیه کرد.

خودت خوب می دانی که در جنگ جهانی دوم چه روزهایی را گذراندم، چه آوارگی هایی را متحمل شدم، چه گرسنگی هایی کشیدم و چه شوک های وحشتناکی بر اعصابم وارد شد. من عمق مفهوم فقر و محرومیت را لمس کردم و برخلاف تصور بعضی ها شروع زندگی یک بازیگر برایم خیلی راحت است. نبود. تنهایی و سرگردانی و بسیاری مصیبت های دیگر مرا عذاب می داد و از همه بدتر تلاش مردانی بود که می خواستند از جوانی و کمبود تجربه من استفاده کنند.

در چنین نفس کوبنده ای بود که کارلو در زندگی من ظاهر شد، مردی که منبع ذوق، قدرت، خرد و مهربانی بود. طرز صحبت من مسخره بود و او به من راه درست صحبت کردن را یاد داد. او به من یاد داد چگونه لباس بپوشم و جواهرات بپوشم و قلبم را پر از ادبیات و موسیقی کرد. او مرا به موزه ها و نمایشگاه های هنری فرستاد و خلاصه از من یک زن کامل، بالغ و با شخصیت ساخت. خلاصه مرا از «نه» به «هست» رساند. و حالا… مردم تعجب می کنند که چرا او را می پرستم.

برخی از مردان جوان واقعاً زیبا هستند، اما از نظر قلبی و عاطفی کودکی بیش نیستند. آنها ثبات روانی ندارند و نمی توانند حس حمایت را در یک زن برانگیزند. وقتی یک مرد بالای 40 سال سن دارد، تمام درس های زندگی را آموخته است. در این زمان مرد در نگاه خود به زندگی و اصول کلی زندگی ثابت قدم است و نمونه ای از مرد عاشق است که زن می تواند به او تکیه کند و جان خود را به دامان او بیاویزد.

آیا هنوز آرزوی داشتن فرزند را دارید؟

بله، این بزرگترین و عزیزترین آرزوی من است. آرزوی فرزندی دارم که یادآور عشق بی نظیر ما باشد. این آرزویی است که هنوز در قلب من باقی مانده است. اما باید صبر کنم چون طبق قوانین ایتالیا ازدواج من با «پونتی» هنوز قانونی نیست و اگر بچه داشته باشم این لکه بی عدالتی بر سر فرزندم می ماند.

اکنون من و کارلو با امید زیادی به آینده نگاه می کنیم. آینده ای که با گذشته ما متفاوت است و به جز من و کارلو، فرزندانمان نیز در آن حضور دارند. من واقعاً نمی خواهم زیاد صبر کنم زیرا در آستانه 33 سالگی هستم و می خواهم با بچه هایم پیر شوم. نه! نه! من نمی خواهم بیشتر از این صبر کنم.

آیا به این شکل عمل می کنی؟

مطمئنا، زیرا یکی کار بازیگری من یکی از پیوندهای محکم بین زندگی من و کارلو است. زندگی هنری ام را مدیون او هستم و هر موفقیتی که دارم شاهکار اوست. بنابراین با ادامه فعالیت بازیگری این پیوند را تقویت خواهم کرد. ازدواج من و کارلو شبیه برخی از بازیگران آمریکایی نیست که اختلاف سلیقه زن و شوهر در مورد شغل یکدیگر منجر به جدایی و طلاق شود. من و کارلو دست در دست هم کار می کنیم. مثل باری است که هر دوی ما باید آن را تقسیم کنیم تا آن را به مقصد برسانیم.

واقعا خوشحالی؟

بله، من هر چیزی که یک زن را خوشحال می کند، دارم به جز بچه ها! و دیر یا زود در دامان من خواهد بود. من مردی را که انتخاب کرده‌ام می‌پرستم و او هم مرا می‌ستاید. چه نعمتی بالاتر از این؟!

من پول دارم، در حرفه ام بهترینم، سالم هستم، از زیبایی لذت می برم و دوستان زیادی دارم و از زندگی لذت می برم و در اوج افتخار و شهرت هستم. هر وقت به گذشته ام نگاه می کنم از خودم می پرسم: “صوفیه! آیا اینها بهتر از فقر و گرسنگی آن سال ها نیستند؟” و قلبم صمیمانه می گوید: چرا، چرا، چرا!

بله، درست است و من یک زن خوشحال هستم.

۲۵۹

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما