به گزارش بازتاب آنلاین آنلاین به نقل از روزنامه فرهیختگان: انتقادات زیادی به شخصیت سحر دولتشاهی به عنوان درمانگر سریال «عافیت تهران» وارد شده است.

امین قاسمی، تحلیلگر درمانگر و دانشجوی دکترای روانشناسی در این باره می نویسد: «نمایش دارای چهار عنصر اساسی است: «پیرنگ»، «شخصیت»، «تصویر» و «گفتگو». یکی اگر این عناصر به خوبی شکل نگیرند، درام اساساً بی ثبات می شود. نویسنده در این مقاله سعی دارد با در نظر گرفتن ویژگی های عنصر شخصیت به نقد شخصیت تراپیست (مژگان مشتاق) در سریال «عفی تهران» بپردازد.

شخصیت داستانی زندگی مستقل و متفاوتی از زندگی عادی دارد. یک شخصیت داستانی زندگی خاصی دارد که با زندگی عادی کاملاً متفاوت است.

برخی از افرادی که جمله بالا را نقل می کنند معتقدند که ما با یک عنصر نمایشی روبرو هستیم و لزوماً با یک درمانگر واقعی روبرو نیستیم. این جمله قابل قبول است اما مشکل اینجاست که اگرچه شخصیت دراماتیک در دنیای داستان سریال به ما معرفی می شود، اما وقتی یک اثر رئالیستی توجیه لازم را نداشته باشد، شخصیت خلق شده مخدوش و بی اعتبار می شود. به طور کلی یک شخصیت واقع گرایانه از دو جنبه تیپ و شخصیت تشکیل شده است: عناصر درونی شخصیت و ویژگی های محیطی و اجتماعی که عناصر بیرونی شخصیت هستند و پرداختن به یک شخصیت مستلزم حداقل ارزش ها در این جنبه ها است. به عنوان مثال، اگر فیلمساز تصمیم به خلق یک شخصیت فوتبالیست داشته باشد، در ابتدا باید بتواند یک فوتبالیست از نوع مناسب را ارائه دهد که حداقل دارای فیزیک مناسب، هندلینگ توپ، سبک زندگی یک ورزشکار و … باشد. بیایید آن را بپذیریم و سپس ویژگی های مبتنی بر جهان را اضافه کنیم تا شخصیتی برای خود بسازیم.

قبل از اینکه جایگاه دراماتیک تراپیست را در افعی تهران دنبال کنیم، باید یک تیپ درست تراپیست به مخاطب معرفی شود تا ما را با جنبه های دیگر همراهی کند، اما این کار به درستی انجام نشد. در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنم.

اول اینکه هر درمانگری – که حرفه ای کار می کند – بر یک رویکرد استوار است، یعنی یک درمانگر نمی تواند همزمان روانکاو، روانشناس و مشاور باشد! این روی تابلوی مطب درمانگر نوشته شده است یکی از قسمت‌هایی که می‌بینید می‌گوید: «روان‌شناس و مشاور در امور خانواده، تشخیص و درمان بیماری‌های اعصاب، کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی»، در هیچ مرکز خدمات روان‌درمانی یا مطب روان‌شناسی شخصی نمی‌توانید چنین چیزی را ببینید. در یک اثر واقعی قابل قبول نیست. این بر عهده یک پزشک است که روی سرفصل مطبش اورولوژیست و دندانپزشک بنویسد!

در مرحله بعد دفتری قرار می گیرد که درمانگر از مراجعان پذیرایی می کند. به طور کلی اتاق درمان یک اتاق نسبتا کوچک بدون تزئینات اضافی با دو مبل راحتی یا کاناپه روبه‌روی یکدیگر است که با هدف ایجاد احساس امنیت و ایجاد یک رابطه درمانی مناسب برای مشاوره یا روان‌درمانی انجام می‌شود و اگرچه اساساً بین مراجع و درمانگر انجام می‌شود. برای حفظ حریم خصوصی یکدیگر روی یک مبل کنار هم ننشینید. ارتباط کلامی انجام دهید. چیزی که در مطب مژگان مشتاق می بینیم کاملا برعکس است: اتاقی نسبتا بزرگ که درمانگر در آن یا پشت میز یا روی مبل کنار مراجعانش می نشیند.

از سوی دیگر، صرف نظر از رویکرد درمانگر، که بسته به نیازهای حرفه ای هر فرد متفاوت است، عناصر مشترکی در کار بالینی وجود دارد که او را روان درمانگر می کند; مثلا بر اساس اخلاق حرفه ای، هر درمانگر باید فقط یک رابطه درمانی با مراجعش داشته باشد، یعنی نمی تواند در یک رابطه عاطفی باشد و همزمان رابطه درمانی داشته باشد! زیرا روان درمانی را نمی توان در چنین بستر دوگانه ای طراحی کرد و علیه خود می شود و موارد ریز و درشتی از این دست و خطاهای فاحش و عجیبی وجود دارد که خواننده این مقاله احتمالا در فضای مجازی یا در نمونه های یادداشت دیگری با آن مواجه شده است. شاید عده ای معتقد باشند که نویسنده و فیلمساز اثر عمداً در صدد ایجاد یک درمانگر فاقد ویژگی های انتقادی هستند و این اتفاقی نیست، اما فضای وایپر در تهران چنین چیزی را به ما نشان نمی دهد، بلکه سعی می کند برای ایجاد یک رویداد دراماتیک با شخصیت از عناصر اتاق درمان و درمانگر. برای برجسته کردن یک نقطه مرکزی از سریال (آرمان بیانی) که قابل قبول است، اما مانند یک اثر رئالیستی، یک کارگردان فوتبال به ما نشان می دهد که می تواند آن را انجام دهد. حتی درست کار نمی کند! در غیر این صورت قبل از خم شدن خطوط قرمز (دیالوگ معروف تراپیست و آرمان بلاغی) باید خط قرمز را به درستی انجام داد تا خم شدن آن معنا پیدا کند.




اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *