چاقی موضوعی است که همواره افراد زیادی در جامعه درگیر آن هستند.

 غیرعادی است که یک دارو به نام خانوادگی تبدیل شود. حتی غیرمعمول‌تر این است که نام تجاری آن مانند “آدویل” به خلاصه نویسی برای کل دسته‌ای از محصولات تبدیل شود و از همه نادرتر آن است که نه تنها پزشکی ایالات متحده بلکه فرهنگ ایالات متحده را تغییر دهد. اوزمپیک هر سه مورد را انجام داده است.

به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از تایم، اوزمپیک که در سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان یک داروی دیابت نوع ۲ مورد تایید قرار گرفت تا حد زیادی نام خود را به عنوان یک داروی کمکی برای کاهش وزن به دست آورده است. نوو نوردیسک شرکت داروسازی دانمارکی چندملیتی سازنده آن از همان ابتدا می‌دانست که بیماران دیابتی اغلب با استفاده از این دارو وزنشان کاهش می‌یابد، اما حتی مدیران آن شرکت نیز نمی‌توانستند حدس بزنند که این دارو در نهایت تا چه اندازه به عنوان یک درمان ضد چاقی برای آنان مطرح می‌شود.

موفقیت بی نظیر آن منعکس کننده دارو‌های مشابه از جمله مونجارو ساخت شرکت ایلای لی لی و ویگووی یکی دیگر از محصولات نوو نوردیسک است و تنها مورد تایید فنی در این سه دارو برای کاهش وزن است. نوو نوردیسک Novo Nordisk حدود ۱۴ میلیارد دلار از دارو‌های مختلف دیابت و چاقی خود را در نیمه اول سال ۲۰۲۳ میلادی فروخت و ایلای لی لی تقریبا یک میلیارد دلار از مونجارو را در سه ماهه امسال به فروش رساند.

به گفته شرکت تحقیقاتی Trilliant Health، نسخه‌های این دارو‌های کاهش وزن از اوایل سال ۲۰۲۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته و تنها در سه ماه پایانی سال ۲۰۲۲ بیش از ۹ میلیون نسخه از آن در ایالات متحده تجویز شده است. تقاضا به حدی زیاد است که ویگووی، اوزمپیک و مونجارو اخیرا با کمبود مواجه شده اند و بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ در برخی موارد برای گرفتن نسخه‌های خود با مشکل مواجه شده اند، زیرا آنان برای تامین منابع محدود با افرادی که به دنبال لاغری هستند رقابت می‌کنند.

در همین حال، باشگاه ها، تامین کنندگان اینترنتی و داروخانه‌ها همگی برای به دست آوردن اوزمپیک با یکدیگر در حال جنگیدن هستند. هیچ کس نمی‌تواند کاملا موافق باشد که آیا این دیوانگی چیز خوبی است یا خیر. بسیاری از پزشکان (و البته مدیران داروسازی که می‌خواهند بسیار ثروتمند شوند) می‌گویند باید از این جنون در به دست آوردن اوزمپیک و دارو‌های مشابه استقبال کرد به خصوص با توجه به این که تقریبا سه چهارم بزرگسالان ایالات متحده واجد شرایط اضافه وزن یا چاق هستند.

دکتر “سحر تک کوچه” متخصص چاقی می‌گوید:”چاقی یک اپیدمی است و ما به درمان‌های مؤثر نیاز فوری داریم”. با این وجود، برخی از پزشکان، محققان و فعالان از زندگی در عصر اوزمپیک ناراحت هستند عصری که نوعی دژاوو احساس می‌شود بازگشت به دورانی که لاغری و کاهش وزن بی چون و چرا ارزش قائل بودند. پیش از سونامی اوزمپیک تعداد فزاینده‌ای از پزشکان و محققان از سلامت در هر اندازه حمایت می‌کردند مجموعه‌ای از اصول مبتنی بر تحقیقات مرتبط با تنوع سایز و سلامت که در آن اندازه بدن را معیاری برای سلامت یا ارزش نیست و همه افراد سزاوار مراقبت‌های پزشکی با کیفیت بالا و بدون مواجهه با انگ هستند.

تلاش‌های آ‌نان به زمینه‌ای در حال رشد کمک کرد که به عنوان پزشکی “وزن خنثی” شناخته می‌شود که “وزن” و “سلامت” را جدا از هم می‌بیند و باعث کمک به کاهش کنترل صنعت رژیم غذایی بر روی بدن شد. مجلات مرتبط با زنان در امریکا با ورود به دهه ۲۰۰۰ میلادی به شدت از رژیم‌های غذایی خودداری کردند. برند‌های پوشاک به استخدام مدل‌های بزرگ‌تر از سایز ۰ افتخار می‌کردند.

سپس اوزمپیک و دارو‌های مشابه از راه رسیدند و معلوم شد که بسیاری از مردم هم چنان می‌خواهند لاغر باشند. برخی از ناظران آن صنعت حتی پیش بینی کرده اند که ظهور دارو‌هایی مانند اوزمپیک و تولید قریب الوقوع رقبای جدید بالقوه موثرتر از جمله پیشنهاد تازه تایید شده زپ باند ساخته ایلای لی لی می‌تواند به معنای پایان چاقی باشد. با این وجود، از آنجایی که این دارو‌ها هم عملکرد استاندارد پزشکی و هم ایده‌های فرهنگی در مورد کاهش وزن را تغییر می‌دهند موضوعی بحث انگیز در لایه زیرین وجود دارد: آیا حتی باید چاقی را درمان کنیم؟

سازمان پزشکی ایالات متحده در مورد موضع خود درباره چاقی موضعی واضح دارد: همان طور که مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های ایالات متحده اعلام کرده این یک “بیماری مزمن شایع، جدی و پرهزینه” است. بر اساس تخمین‌های مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده بیش از ۴۰ درصد از بزرگسالان و تقریبا ۲۰ درصد از کودکان و نوجوانان در ایالات متحده چاق هستند امری که آنان را در معرض خطر مشکلات مرتبط با سلامتی از جمله بیماری قلبی، دیابت نوع ۲، سکته مغزی و انواع خاصی از سرطان قرار می‌دهد. ۳۰ درصد از بزرگسالان دچار اضافه وزن در نظر گرفته می‌شوند به این معنی که کم‌تر از یک سوم بزرگسالان ایالات متحده استاندارد مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری را برای وزن بدن سالم دارا می‌باشند.

اگر چاقی یک بیماری است منطقا باید درمان شود. از لحاظ تاریخی رژیم غذایی و ورزش برنامه اصلی برای درمان چاقی بوده اند. با این وجود، در عمل تغییرات سبک زندگی مانند این اغلب کافی نیست. “گلن گاسر” پروفسور فیزیولوژی ورزش در دانشگاه ایالتی آریزونا می‌گوید:”هرچه تلاش کنیم ورزش زیاد معمولا منجر به کاهش وزن قابل توجهی نمی‌شود”. گاسر توضیح می‌دهد که این تا حدی بدین خاطر است که افراد هر چه بیش‌تر حرکت می‌کنند گرسنه‌تر می‌شوند و کالری‌هایی را که در باشگاه می‌سوزانند جبران می‌کنند و تا حدی به این دلیل است که بدن به اندازه اش عادت می‌کند و برای ماندن در آن نقطه کار می‌کند”.

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهند که اصلاح سبک زندگی می‌تواند برای برخی افراد موثر باشد، اما بسیاری از افراد تنها مقادیر کمی از وزن خود را از دست می‌دهند یا در طول زمان دوباره وزن خود را به دست می‌آورند فرایندی که به عنوان سیکل وزنی شناخته می‌شود که خود با مشکلات قلبی عروقی و سلامت متابولیک مرتبط است.

پزشکان برای سالیان متمادی گزینه‌های نسبتا کمی برای ارائه به بسیاری از بیمارانی که رژیم غذایی و ورزش برای آنان موثر نبود در اختیار داشتند مواردی مانند متفورمین داروی دیابت نوع ۲ که می‌تواند باعث کاهش وزن در سطحی متوسط شود و جراحی چاقی که به خوبی جواب می‌دهد و در بین بیماران محبوب نیست و سپس اوزمپیک و سایر دارو‌ها از راه رسیدند.

ویگووی، اوزمپیک و مونجارو همگی با کاهش همزمان هضم و تقلید GLP-۱ هورمون سرکوب کننده اشتها از طریق تزریق هفتگی عمل می‌کنند. مونجارو در این میان، نوع دومی از گیرنده‌های هورمونی را نیز مورد هدف قرار می‌دهد. این ضربه مضاعف بدان معناست که افراد نیاز به خوردن غذای بسیار کم‌تر از حد معمول دارند که منجر به کاهش متوسط ۱۵ تا ۲۰ درصدی وزن بدن پس از حدود یک سال می‌شود. تک کوچه می‌گوید:”این دارو‌ها برای همگان خوب عمل نمی‌کنند، اما در مقایسه با دارو‌های قدیمی اثربخشی این دارو‌ها قابل توجه است”.

نوو نوردیسک اشاره کرده که اوزمپیک و ویگووی خطر حوادث قلبی عروقی مهم مانند حمله قلبی و سکته را تا ۲۰ درصد در میان بزرگسالان دارای اضافه وزن یا چاق مبتلا به بیماری قلبی کاهش می‌دهند

جاستین که خواسته نام اش به طور کامل ذکر نشود هنگامی که اوایل سال جاری مصرف ویگووی را آغاز کرد نتایج تغییر دهنده‌ای را در زندگی اش مشاهده کرد. پس از تلاش برای کاهش وزن از طریق رژیم غذایی و ورزش این جوان ۲۹ ساله اهل کارولینای شمالی ظرف مدت کم‌تر از ۶ ماه با مصرف دارو حدود ۱۳ کیلوگرم وزن کم کرد. جاستین با پیروی از دستورالعمل‌ها و افزایش دوز مصرفی خود در طول زمان شروع به تجربه عوارض جانبی از جمله رفلاکس اسید، حالت تهوع، اسهال و بیحالی کرد. نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که انسداد روده و افزایش خطر بروز تومور‌های تیروئید از عوارض جانبی بالقوه مصرف آن دارو هستند.

در نهایت جاستین احساس کرد که باید بین سلامتی و کیفیت زندگی خود یکی را انتخاب کند. به همان اندازه که او را رنج می‌داد کیفیت زندگی در نهایت پیروز شد. او از زمان ترک مصرف ویگووید در ماه ژوئن تقریبا نیمی از وزنی که از دست داده بود را دوباره به دست آورده یک نتیجه رایج برای بیمارانی که استفاده از دارو‌های GLP-۱ را متوقف می‌کنند که بسیاری از آنان به دلیل عوارض جانبی یا هزینه بالا برای ادامه مصرف دارو این کار را انجام می‌دهند، زیرا هزینه‌های خرید آن دارو‌ها تحت پوشش بیمه قرار ندارد. دارو‌های کاهش وزن و قیمت‌های بالای آن می‌تواند بیش از ۱۰۰۰ دلار در ماه هزینه برای مصرف کنندگان آن دارو‌ها به همراه داشته باشد. جاستین می‌گوید ممکن است روزی به مصرف دوز پایین‌تر ویگووی روی آورد.

او می‌گوید: “این دارو به اندازه کافی تفاوت ایجاد کرد و این چیزی است که من برای مدت طولانی می‌خواستم. در نتیجه، وسوسه انگیز است که به عقب بازگردم”.

بسیاری از متخصصان طب چاقی در احساسات جاستین شریک هستند. دکتر “لورا دیویسون” مدیر مدیریت وزن پزشکی در دانشگاه ویرجینیای غربی می‌گوید:”ما ابزار‌های موثری برای کاهش وزن در اختیار داریم. چرا از آن‌ها استفاده نکنیم”؟

این ایده که چاقی یک بیماری نیست هنوز یک برداشت بحث برانگیز در طب رایج است مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده و انجمن پزشکی امریکا و بساری از پزشکان با این ایده مخالف هستند. آنان می‌گویند چیزی به عنوان سالم در هر اندازه‌ای وجود ندارد چرا که وزن بدن ناسالم واقعا وجود دارد.

با این وجود، تحقیقات در مورد وزن و سلامتی جای سوال را باقی می‌گذارد. مطالعات زیادی وجود دارند که نشان می‌دهند بین چاقی و مشکلات سلامتی از کبد چرب و آپنه خواب گرفته تا بیماری قلبی و سرطان ارتباط وجود دارد. با این وجود، مطالعات هم چنین نشان می‌دهند که نیمی از افراد چاق از نظر متابولیسمی سالم هستند در معرض خطر بیماری قلبی و مرگ قرار ندارند و افرادی که دچار اضافه وزن هستند ممکن است در واقع کمتر از افراد دیگر در معرض خطر مرگ زودرس قرار داشته باشند. مطالعات هم چنین نشان داده اند اگرچه چاقی یک عامل خطر برای ابتلا به بیماری‌های قلبی در نظر گرفته می‌شود، اما بیماران دارای اضافه وزن زمانی که برای بیماری‌های مرتبط تحت درمان قرار می‌گیرند بهتر از بیماران لاغرتر رفتار می‌کنند یافته‌ای که اغلب “تناقض چاقی” نامیده می‌شود. نتایج تحقیقات هم چنین نشان می‌دهند که کاهش وزن نسبت به آمادگی جسمانی یا کیفیت رژیم غذایی تاثیر کمتری بر سلامتی دارد.

در این میان، شاخص توده بدنی (BMI) معیاری که معمولا به منظور تشخیص اضافه وزن و چاقی مورد استفاده قرار می‌گیرد ذاتا ناقص است. شاخص توده بدنی معیاری خام از وزن کل نسبت به قد است که به خودی خود اصلا چیز زیادی در مورد سلامتی افراد نمی‌گوید. برای مثال، آن شاخص نمی‌تواند بین چربی و عضله تمایز قائل شود به همین دلیل است که برخی از ورزشکاران شاخص توده بدنی‌ای دارند که از نظر فنی آنان را در محدوده چاقی قرار می‌دهد.

مسیر شاخص توده بدنی و فراگیر شدن آن پیچیده بوده است. فرمول وزن برحسب کیلوگرم تقسیم بر مجذور قد بر حسب متر در دهه ۱۸۳۰ توسط “آدولف کتله” یک ریاضیدان بلژیکی که علاقمند به تشخیص چاقی نبود بلکه به تعریف “مرد متوسط” علاقه داشت ایجاد شد تلاشی که بیش‌تر بر روی افرادی غیر از افراد سفید پوست تمرکز داشته است. سابرینا استرینگ نویسنده کتاب “ترس از سیاه” توضیح می‌دهد که فرمول به دست آمده که به عنوان شاخص کتله شناخته می‌شود به خوبی در حوزه رو به رشد “علم نژادی” قرار می‌گیرد تلاشی شبه علمی برای ایجاد تمایز بین افراد نژاد‌های مختلف که ازجنبش اصلاح نژادی تغذیه شده اند.

در اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی در امریکا این ایده مطرح شد که چاق بودن نشانه‌ای از شکست اخلاقی است که با رنگین پوستان مرتبط می‌باشد. استرینگ می‌گوید:”ما فکر می‌کنیم که چاقی با بیماری مرتبط است، اما تاریخ انگ چربی در واقع از علم نژاد و اصلاح نژاد گذر می‌کند”.

امروزه کارشناسان به طور گسترده موافق هستند که شاخص توده بدنی به عنوان یک معیار ناقص است. با این وجود، هنوز هم از آن شاخص در تحقیقات برای تشخیص چاقی و برای تعیین افرادی که واجد شرایط استفاده از دارو‌هایی مانند ویگووی هستند استفاده می‌شود.

وزن کم‌تر به عنوان معیاری برای سلامتی عمل می‌کند تا به عنوان یک عامل اجتماعی تعیین کننده سلامت. به عبارت دیگر، وزن یک عامل غیر پزشکی است که از طریق تاثیر بر سلامت کلی بدن بر سلامتی مان تاثیر می‌گذارد. با این وجود، انگ وزنی که افراد بزرگ‌تر در مطب‌های پزشک، محل کار و محیط‌های اجتماعی با آن مواجه می‌شوند همگی می‌توانند به سلامتی آسیب وارد سازند. در ایالات متحده بزرگسالان مبتلا به چاقی احتمالا غیر سفیدپوست و فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند دو عامل اجتماعی – اقتصادی که آن عوامل نیز به دلیل نابرابری ساختاری با پیامد‌های سلامت ضعیف‌تر مرتبط هستند.

به نظر می‌رسد شرکت‌های سازنده دارو‌های لاغری از افزایش اقبال عمومی نسبت به آن دارو‌ها خوشحال هستند. برخی از ناظران آن صنعت پیش بینی کرده اند که مونجارو به یکی از پرفروش‌ترین دارو‌های تمام دوران تبدیل خواهد شد و قیمت سهام ایلای لی لی شرکت سازنده آن تا حدود ۲۵ درصد افزایش خواهد یافت. در همین حال، اوزمپیک و ویگووی کمک کردند تا در اواخر اکتبر فروش محصولات نوو نوردیسک سازنده آن دارو‌ها به ارزش بازار ۴۴۲ میلیارد دلار برسد که میزانی بیش از تولید ناخالص داخلی کشور اصلی سازنده آن دارو‌ها یعنی دانمارک است.

بنابراین، جای تعجبی ندارد که ارتشی از دارو‌های کاهش وزن جدید در حال دریافت یا حرکت به سمت کسب تاییدیه نظارتی هستند که برخی از آن‌ها حتی از دارو‌های پیشین تاثیرگذارتر هستند. داده‌های ایلای لی لی نشان می‌دهد که “تیرزپاتید” ماده فعال موجود در مونجارو و زپ باند می‌تواند به افراد در کاهش حدود یک چهارم وزن بدن خود ظرف مدت کم‌تر از دو سال کمک کند. دیویسون متخصص چاقی از ویرجینیای غربی می‌گوید که حدود ۸۰ درصد از بیماران او در حال حاضر از نوعی داروی کاهش وزن استفاده می‌کنند. او احساس می‌کند هر فردی که اضافه وزن دارد یا چاق است باید نوعی درمان را در نظر بگیرد، زیرا ممکن است در طول زمان عوارضی ایجاد کند حتی اگر در حال حاضر سالم باشند. او می‌گوید:”همه از نظر متابولیکی سالم هستند تا زمانی که سالم نباشند”.

با این وجود، سایر پزشکان در حال تقلا برای حفظ جایگاه خود در این دنیای جدید هستند. برای مثال، دکتر “مارا گوردون” یک پزشک خانواده در نیوجرسی می‌گوید بیمارانی زیادی به او مراجعه می‌کنند و خواستار دریافت اوزمپیک و ویگووی می‌شوند. او می‌گوید اغلب بیمارانی که می‌خواهند وزن خود را کاهش دهند از نظر فنی دارای اضافه وزن هستند، اما دلیل پزشکی کمی برای مصرف داروی GLP-۱ دارند: کلسترول طبیعی، فشار خون خوب، بدون دیابت و فاقد علائم هشدار دهنده برای آن. در نتیجه، او از نظر پرشکی دلیلی برای تجویز آن دارو‌ها برای آنان نمی‌بیند. با این وجود، وقتی او به کل تصویر نگاه می‌کند تصمیم گیری پیچیده‌تر می‌شود. نتایج آزمایش بیماران او ممکن است نشان دهنده مشکلی نباشد، اما آنان هم چنان به دنبال کاهش وزن هستند شاید به این دلیل که انرژی و تحرک لازم برای بازی با فرزندان شان یا بهبود تصویر بدن شان را داشته باشند یا به سادگی در دنیایی قرار بگیرند که در آن کاهش وزن با پاداش همراه است.

گوردون در آن لحظه باید احساسات شخصی خود را در مورد اوزمپیک و یا کاهش وزن کنار بگذارد. گوردون می‌گوید:”اگر روزانه با نفرت و چربی هراسی مواجه هستید اگر نمی‌توانید کار‌هایی را که باید انجام دهید، زیرا صندلی در دفتر شما اندازه مناسبی ندارد ممکن است چنین دارو‌هایی واقعا به شما کمک کنند.‌ای کاش در جامعه‌ای زندگی می‌کردیم که کم‌تر سطحی نگر بود”.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *