به گفته خبرگزاری پیام های آنلاینآیت الله سعید مورتزا مسجاب آل -دواتی از دانشمندان برجسته و باتجربه اسفاهان و همچنین همراهان امام موسی صدر شب گذشته (1 اسفند 1) وداع با فانی. به همین مناسبت ، بانک اطلاعاتی مرکز مستندات انقلابی اسلامی مرکز اسناد و مدارک ، زمینه ای را در زندگی خود با برش خاطرات خود از طریق امام موسی صدر منتشر کرد ، که آنها در زیر می خوانند:

آیت الله سعید مورتزا موشجاب آل -دواتی ، معروف به موستاجابی ، برای سال ششم در بید آباد متولد شد. او فرزند سید اسد الله مسجاب آل -دواتی و نوه آیت الله سید ابلحاسن صدر بود. وی تحصیلات خود را در سمینارهای تهران و نجف اشرف ادامه داد و درجه iJtihad را از آیت الله سعید ابولهاسان اسفاهانی دریافت کرد.

علاوه بر فعالیت های علمی و مذهبی ، آیت الله موشابی نیز در زمینه برچان و ورزش ورزشی فعال بود. وی در دوران جوانی نیز یک ورزش معدن بود ، به همین دلیل او را “Mojahedi Pahlavi” خوانده شد.

او همچنین از نزدیک با امام موسی صدر که از پدر و مادر یک بستگان داشت ، در ارتباط بود. علاوه بر ارتباطات خانوادگی ، این دو در کنار ارتباطات خانوادگی دوست نزدیک بودند. آیت الله سعید مورتزا مسجاب آل -دواتی (موستاجابی) و امام موسی صدر نه تنها یک خانواده داشتند بلکه از نظر فکری و اجتماعی نیز رابطه نزدیکی داشتند. این رابطه به دلیل اعضای خانواده و حضور هر دو در زمینه های نجف و قوم ساخته شده و بعداً در فعالیت های اجتماعی و مذهبی گسترش یافته است.

امام موسی صدر و آیت الله موشابی هر دو از خانواده صدر آمده اند. آیت الله مشبی نوه آیت الله سید ابولحاسان اسفاهانی بود ، و امام موسی صدر نیز یکی از خانواده بزرگ صدر بود که نقش مهمی در تحولات فکری و مذهبی جهان شیعه ایفا کرد. این رابطه خانوادگی ارتباط عمیقی بین آنها برقرار کرده بود. هر دو چهره در منطقه نجف از نظر علمی مورد بررسی قرار گرفتند و تحت تأثیر دانشمندان بزرگی مانند آیت الله سید ابلحسن اسفاهانی ، بوروجردی و آیت الله محسن حکیم قرار گرفتند. این نزدیکی علمی همچنین منجر به مشاوره در مورد سؤالات مذهبی ، اجتماعی و فرهنگی شد.

یکی خاطرات جالب آیت الله مسجابی از امام موسی صدره آمده است ، لطفاً موارد زیر را بسازید متن حافظه آیت الله مسجابی:

بنابراین آقای موسی پیشنهاد کرده بود که شما در لبنان مستقر شوید.

بله ، به محض اینکه گفت: “اگر می دانید ، بگویید چند نفر به اینجا خواهند آمد.” از آنجا که او می خواست همه کارهای اصلی ایرانی در آنجا انجام شود. بنابراین وی گفت: “کمک به مردم و ساخت منه کوه بد نیست.”

شما دنبال نکردید؟

نه نه

چرا؟

من آن را برای خودم کوچک پیدا کردم.

فرهنگ زرهنه به آنها وصل شد.

بله ، اما برای من مشکل زیادی داشت. من هم فرصتی نداشتم. خود موسی گرفتار شد ، او بسیار گرفتار شد … این پیشنهاد در همان جوانان و عزیمت زود هنگام از آقای موسی آمد. او نظر بزرگی داشت … البته برای شروع بافندگی فرش از اصفهان یکی ما دو نفر فرستادیم. چیزهای دیگری نیز وجود داشت ، اما شروع کوههای کوه برای من کوچک بود.

آنها گفتند که آقای موسی گرفتار شده است ، کمی توضیح دهید.

او دائما کار مردم را دنبال می کرد. یا به روستاها و شهرها رفت یا با مقامات ملاقات کرد یا جلسه و سخنرانی داشت. یک لحظه بیکار نبودبشر در روزهای عادی او در خانه بزرگ در طبقه همکف نشسته و حداقل پنجاه یا صد صندلی داشت. درب پارلمان باز بود و مردم همه در همه لایه های ممکن بودند و گفتند مشکلات و مشکلات آنها.

او همه را با یک خنده و خنده ، خنده ، خنده پذیرفت نبودبشر او یا نامه ای نوشت یا تماس گرفت یا پول در آنجا گرفت. بعد از ظهر دو یا سه خسته شدم. سلام ، من بیرون رفتم ، وارد شدم ، خسته شدم. به زودی بعد از ظهر ، تا پایان شب.

من یک بار گفتم: “شما خود را می کشید! همه چیز همه است؟”

وی گفت: “شما به اینجا امیدوارید ، ما باید به آنها پاسخ دهیم.”

گفتم: “خوب ، شما باید استراحت کنید و برای خود باشید.

او گفت ، “اگر من ثابت می کنم که گاهی اوقات آرامش دارم ، نگران نباشید.

او تا یک روز سه تا چهار نفر داشت و من بودم. اتفاقاً جلسه خوبی بود. سوزش سر دل در این جلسه وارد شد. آن را معرفی کرد از یک خانواده خوب و شناخته شده پیدا شد یکی این یک وزیر است.

آقای موسی او را با او معرفی کرد. چند دقیقه بعد او از من خواست که چیزی بگویم. من همچنین شعری را خواندم که چند قسمت بود:

“به Demi Cho Badd نگاه نکنید

قربانی چشمان شما آگاه است که منظور از آن است. “

منبع: آژانس یاران (خاطرات آیت الله سید مورتزا موشجابی) ، با تلاش حمید غزوینی ، موسسه فرهنگی امام موسی صدر ، 2.

۲۵۹

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما