انسان‌ها به عنوان یک گونه، دوست دارند فکر کنند که کنترل کامل تصمیمات و رفتار خود را در دست دارند؛ اما در پشت پرده، نیروهای خارج از کنترل آگاهانه‌ی ما، یعنی ژن‌هایمان بر نحوه‌ی تفکر و رفتارمان تأثیر می‌گذارند.

به گزارش زومیت، از دهه‌ی ۱۹۵۰، دانشمندان روی تأثیرات ژن‌ها بر سلامت انسان مطالعه کرده‌اند و این تحقیقات، پزشکان، محققان و سیاست‌گذاران را به استفاده از پزشکی دقیق هدایت کرده است. پزشکی دقیق رویکردی است که تشخیص و درمان را برای هر بیمار بر اساس اطلاعات ژنتیکی آن‌ها انجام می‌دهد و می‌تواند به به بهبود سریع‌تر سلامت بیماران کمک کند.

بااین‌حال، تأثیر ژن‌ها بر روانشناسی نادیده گرفته شده است. جسیکا دی آیرز، استادیار دانشگاه ایالتی بویز، به‌منظور رفع این خلاء، به سراغ بررسی چگونگی تأثیر ژن‌ها بر روانشناسی و رفتار انسان رفته و چند روش خاص را برای بهره‌گیری روانشناسان از نظریه‌ی تضاد ژنتیکی به‌منظور درک بهتر رفتار انسان و به‌طور بالقوه درمان مسائل روانشناختی، پیشنهاد داده است.

ارتباط ژن‌ها و مسائل روانی

تئوری تضاد ژنتیکی نشان می‌دهد که اگرچه ژن‌هایمان با هم ترکیب می‌شوند و صفات منحصربه‌فرد ما را تشکیل می‌دهند، همچنان نشانگرهایی را حفظ می‌کنند که نشان می‌دهند از کدام والد ما آمده‌اند. این نشانگرها می‌توانند باعث شوند با رشد و تکامل ما، این ژن‌ها یا با هم سازگار شوند یا با یکدیگر رقابت کنند. تحقیقات در مورد تضاد ژنتیکی اغلب بر بارداری متمرکز است؛ زیرا بارداری یکی از معدود مراحل در رشد انسان است که در آن، اثرات هر دو مجموعه‌ی ژن (از مادر و پدر) به وضوح در فرد مشاهده می‌شود.

ژن‌های مادر و پدر به‌طور معمول استراتژی‌های متفاوتی را برای رشد و تکامل جنین دارند. هرچند این ژن‌ها معمولاً راه‌هایی را پیدا می‌کنند تا با همکاری هم، رشد طبیعی را تضمین کنند، همچنین سعی می‌کنند بر رشد به روش‌هایی تأثیر بگذارند که به نفع پدر یا مادر باشد. درواقع هدف ژن‌های مادری حفظ سلامت مادر و اطمینان از داشتن منابع کافی برای بارداری‌های بعدی است، درحالی‌که هدف ژن‌های پدری این است که رشد جنین را با گرفتن هر چه بیشتر منابع از مادر به حداکثر برسانند.

بااین‌حال، زمانی که ژن‌ها قادر به سازش نباشند، ناسازگاری می‌تواند به پیامدهای نامطلوب مانند نقص‌های جسمی و ذهنی برای نوزاد یا حتی سقط جنین منجر شود. در حالی که تضاد ژنتیکی اتفاقی عادی محسوب می‌شود، تأثیر آن در روانشناسی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. دو دلیل اصلی برای این مسئله وجود دارد:

  • فرض همکاری ژنتیکی: محققان اغلب بر این باورند که برای اینکه یک فرد سالم و خوب باشد، ژن‌های هر دو والد باید به طور هماهنگ با هم کار کنند.
  • پیچیدگی صفات انسانی: بیشتر صفات انسانی تحت‌تأثیر ژن‌های بسیاری قرار دارند. به عنوان مثال، قد توسط حدود ۱۰هزار واریانت یا عامل ژنتیکی تعیین می‌شود و رنگ پوست تحت تأثیر بیش از ۱۵۰ ژن است.

ماهیت پیچیده‌ی روانشناسی و رفتار، تعیین تاثیر منحصربه‌فرد یک ژن را دشوار می‌کند؛ چه رسد به اینکه از کدام والد آمده‌اند. به عنوان مثال، افسردگی نه‌تنها تحت تأثیر حدود ۲۰۰ ژن مختلف است، بلکه عوامل محیطی مانند تجربه‌ی کودک‌آزاری و رویدادهای استرس‌زای زندگی نیز نقش مهمی در بروز آن دارند. محققان همچنین برهمکنش‌های پیچیده‌ی مشابهی را بین ژن‌ها و محیط برای اختلالات مرتبط با استرس و اضطراب مطالعه کرده‌اند.

سندرم پرادر ویلی و سندرم آنجلمن

هنگامی که محققان تضاد ژنتیکی را مطالعه می‌کنند، معمولاً به چگونگی ارتباط آن با بیماری‌ها تمرکز می‌کنند و به‌طور ناخواسته تاثیر تضاد ژنتیکی را بر روانشناسی مستند می‌کنند.

به‌طور خاص، محققان با مطالعه‌ی افراد مبتلا به سندرم پرادر ویلی و سندرم آنجلمن بررسی کرده‌اند که چگونه موارد شدید تضاد ژنتیکی، (مانند وقتی تاثیر مجموعه‌ای از ژن‌های والدین به‌طور کامل بیان، اما مجموعه‌ای دیگر خاموش می‌شود)، با تغییرات در رفتار ارتباط دارند.

برای سندرم پرادر ویلی، فقدان یا غیرفعال شدن ژن پدری مهم است و برای سندرم آنجلمن، فقدان یا غیرفعال شدن ژن مادری مهم است

سندرم‌های پرادر ویلی و آنجلمن اختلالات ژنتیکی نادری هستند که به ترتیب حدود یک در ۱۰هزار تا ۳۰هزار و یک در ۱۲هزار تا ۲۰هزار نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می‌دهند. در حال حاضر هیچ درمان طولانی‌مدتی برای هر دو بیماری وجود ندارد. این دو سندروم‌ زمانی اتفاق می‌افتند که فرد یک نسخه از ژن کروموزوم ۱۵ را که برای رشد و تکامل متعادل مورد نیاز است، از دست بدهد. کسی که این نسخه از ژن را فقط از پدرش به ارث ببرد، به سندرم آنجلمن مبتلا می‌شود، درحالی‌که فردی که این نسخه‌ی ژن را فقط از مادرش دریافت کند، به سندرم پرادر ویلی مبتلا می‌شود.

سندرم‌های پرادر ویلی و آنجلمن هر دو شامل جهش به یک ژن خاص در کروموزوم ۱۵ می‌شوند. پرادر ویلی از سرکوب نسخه‌ی پدری ژن حاصل می‌شود، در حالی که آنجلمن از سرکوب نسخه‌ی مادری ژن حاصل می‌شود. ژن‌های بیان‌شده توسط پدر با رنگ آبی، ژن‌های بیان‌شده توسط مادر با رنگ قرمز و ژن‌های بیان شده از هر دو والدین با رنگ صورتی مشخص شده‌‌اند.

عکاس: Yang et

علائم فیزیکی سندرم آنجلمن شامل تاخیرهای رشدی عمده، ناتوانی‌های ذهنی، مشکل در حرکت، مشکل در خوردن و لبخندزدن بیش‌از‌اندازه است. علائم فیزیکی سندرم پرادر ویلی شامل تونوس ماهیچه‌ای کاسته‌شده، مشکلات غذا خوردن، کمبود هورمون، کوتاهی قد و پرخوری شدید در دوران کودکی است.

سندرم‌های مورد بحث یکی از معدود مواردی هستند که در آن تأثیر نبودن یک ژن به وضوح قابل‌مشاهده است. هرچند هر دو سندرم با مشکلات زبانی، شناختی، خوردن و خوابیدن مرتبط هستند، همچنین با تفاوت‌های آشکار در روانشناسی و رفتار نیز ارتباط دارد.

به‌عنوان مثال، کودکان مبتلا به سندرم آنجلمن لبخند می‌زنند، می‌خندند و به طور کلی می‌خواهند در تعاملات اجتماعی شرکت کنند. این رفتارها می‌تواند باعث شود که افراد اطرافشان حمایت، مراقبت و منابع بیشتری به آن‌‌ها ارائه دهند. اساساً طبیعت دوستانه و جذابشان به آن‌ها کمک می‌کند تا توجه و کمک بیشتری از طرف دیگران دریافت کنند.

از سوی دیگر، کودکان مبتلا به سندرم پرادر ویلی، دچار کج‌خلقی، اضطراب و مشکلات مختلف در موقعیت‌های اجتماعی هستند. این رفتارها می‌تواند کار را برای مادرانشان به خصوص در سال‌های اولیه سخت‌تر کند. به دلیل این مشکلات، مادران ممکن است به‌دنیا‌آوردن فرزند بعدی را به تاخیر بیندازند. در نتیجه، کودک مبتلا به سندرم پرادر ویلی ممکن است منابع بیشتری مانند غذا و توجه والدین دریافت کند.

تضاد ژنتیکی در روانشناسی و رفتار

سندرم آنجلمن و سندرم پرادر ویلی اهمیت بررسی تأثیر تضاد ژنتیکی بر روانشناسی و رفتار را برجسته می‌کنند. محققان در این اختلالات، تفاوت‌هایی را در خلق‌و‌خو، جامعه‌پذیری، سلامت روان و پیوند عاطفی شناسایی کرده‌اند.

تضاد ژنتیکی بر روابط اجتماعی تاثیر دارد

تضاد ژنتیکی می‌تواند نحوه‌ی پیوند والدین و فرزندان را شکل دهد و این کار را با تأثیر بر میزان پاسخگو بودن و حساس‌بودن رابطه والدین و فرزند انجام می‌دهد؛ بدین معنی که رفتار و نیازهای کودک به منابع (مانند غذا و توجه) می‌تواند بر نحوه‌ی واکنش والدین به آن‌ها تأثیر بگذارد.

رابطه‌ی کودک و والد حتی قبل از تولد کودک، در حالی که هنوز در رحم است، شروع می‌شود. فرآیندهای بیولوژیکی که در دوران بارداری اتفاق می‌افتد، زمینه را برای چگونگی واکنش کودک به موقعیت‌های اجتماعی بعدی در زندگی فراهم می‌کند. این برخورد اولیه به تعیین الگوهای منحصر به فرد رفتارهای اجتماعی منجر می‌شود که بر همه چیز از جمله نحوه‌ی مدیریت استرس تا شخصیت تأثیر می‌گذارد.

از آنجایی که اغلب دانشمندان تاثیر تضاد ژنتیکی بر رفتار انسان را درنظر نمی‌گیرند، بسیاری از تحقیقات در این زمینه هنوز نظری هستند. محققان مجبور بوده‌اند شباهت‌هایی را در بین رشته‌های مختلف پیدا کنند تا دریابند چگونه فرآیند بیولوژیکی تعارض ژنتیکی بر فرآیندهای روانی تاثیر می‌گذارد.

تحقیق در مورد سندرم‌های آنجلمن و پرادر ویلی، تنها نمونه‌ای از این مسئله است که چگونه ادغام یک چارچوب تضاد ژنتیکی در تحقیقات روانشناختی می‌تواند مسیری را برای محققان فراهم کند تا چگونگی تاثیر زیست‌شناسی بر شکل‌گیری ویژگی‌های روانی منحصربه‌فرد ما را بررسی کنند.

منبع:عصرایران

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما