علی سلیمی: ممکن است به زودی پایان روانشناسی مثبت گرا را به عنوان یک حرکت ببینیم. روانشناسی مثبت به دلیل شرایط اجتماعی حمایتی پدیدار شد. این شرایط تغییر کرده است و اکنون می توان زندگی را پرخطرتر دانست.

روانشناسی مثبت گرا چیست؟

روانشناسی مثبت گرا مطالعه عملکرد بهینه انسان است. این دیدگاه روانشناسی در آغاز قرن بیستم زمانی که مارتین سلیگمن، رئیس وقت انجمن روانشناسی آمریکا، از روانشناسان خواست تا از تمرکز منفی غالب خود بر کاهش درد و رنج به تمرکز مثبت بر درک شکوفایی و رشد انسان تغییر جهت دهند، رایج شد. عبور کردن روان شناسی مثبت را می توان هم به عنوان یک حوزه تحقیقات علمی و هم به عنوان یک جنبش مردمی در نظر گرفت. شرایط خاصی به توسعه روانشناسی مثبت کمک کرد. روانشناسی مثبت زمانی ظهور کرد که جوامع صنعتی بهتر و ثروتمندتر از قبل بودند، که منجر به علاقه مندی به سؤالات فلسفی در مورد زندگی خوب شد. زمانی که نیازهای اولیه مردم برآورده می شود و تهدیدها نسبتاً محدود هستند، نگرانی در مورد چگونگی زندگی خوب طبیعی است.

پایان روانشناسی مثبت گرا!

با این حال، در سال های اخیر وضعیت تغییر کرده است. همه گیری ویروس کرونا نیاز اساسی به ایمنی افراد بی شماری را در سراسر جهان تضعیف کرده است. پس از دهه ها هشدار، بلایای زیست محیطی ناشی از تغییرات آب و هوایی عادی شده و بر تعداد و شدت آن افزوده می شود. در بسیاری از کشورها، شکاف اقتصادی بین «داراها» و «نداشتن ها» در حال افزایش است. ناآرامی های سیاسی در حال افزایش است و ما در حال حاضر بیشترین تعداد درگیری های جهانی را از زمان جنگ جهانی دوم تجربه می کنیم. آیا در این عصر مضطرب، که تهدیدها مکرر و شدیدتر هستند، آیا شیفتگی عمومی به روانشناسی مثبت و شکوفایی انسان می تواند تحت الشعاع نیازهای اساسی تر با ارزش بقای فوری تر قرار گیرد؟

روانشناسی مثبت گرا تمایل دارد روی موضوعاتی تمرکز کند که منعکس کننده نیازهای رشد و شکوفایی هستند، اما افراد همچنین نیازهای فیزیکی به چیزهایی مانند غذا و سرپناه دارند که در صورت برآورده نشدن آنها کانون توجه قرار می گیرند. در شرایط و محیط کنونی، آیا ممکن است ارضای نیازهای اساسی بقای ما بر نیاز ما به خودشکوفایی مقدم باشد؟

شاید آره شاید نه. مارکوس اورلیوس امپراتور روم بود که کتابی به نام مدیتیشن نوشت که اصول یک زندگی خوب را بر اساس فلسفه رواقی بیان می کند. این کتاب یک کتاب کلاسیک با توصیه هایی مانند “نگذارید آینده شما را نگران کند، زیرا به سراغ شما خواهد آمد” یا “این در حیطه قدرت شماست که در بهترین آرامش و بدون هر گونه محدودیتی زندگی کنید.” دستور العمل هایی برای یک زندگی خوب، که ممکن است در تعدادی از کتاب های روانشناسی محبوب بیابید.

دنیا تغییر کرده است؛  آیا روانشناسی مثبت اندیش آینده ای دارد؟

جالب اینجاست که اورلیوس مدیتیشن ها را در طول طاعون آنتونین نوشت که حدود 5 میلیون نفر را کشت. شاید اورلیوس شروع به نوشتن افکار خود در مورد هنر زندگی خوب کرد زیرا رنج و ضرر زیادی از طاعون متحمل شده بود، نه به دلیل برآورده شدن نیازهای دیگر.

چرا این روزها به مقداری منفی نیاز داریم؟

درک صحیح از وضعیت انسان مستلزم پذیرش موارد منفی است. برخی از محققان بر این باورند که تفکر و احساس منفی نه تنها مفید، بلکه ضروری است. به عنوان مثال، اگر غذا ندارید یا سیل و جنگ خانه شما را ویران کرده است، پذیرش افکار مثبت دشوار است. اگر شرایط مرتبط با فراوانی و امنیت به روانشناسی مثبت اجازه رشد می دهد، آیا شرایط مرتبط با کمبود و تهدید محیطی را ایجاد می کند که در آن علاقه به روانشناسی مثبت اندیش کاهش می یابد و با نگرانی های به ظاهر اساسی تر برای بقا جایگزین می شود؟

روانشناسی مثبت نگر هم حوزه تحقیق و هم یک حرکت است. به عنوان یک زمینه تحقیقاتی، از بین نمی رود زیرا هرگز غایب نبوده است. علاقه به زندگی خوب مدت ها قبل از معرفی روانشناسی مثبت گرا توسط سلیگمن وجود داشت. با این حال، روانشناسی مثبت به عنوان یک جنبش، ممکن است لحظه غروب خود را تجربه کند. از آنجایی که مردم بیشتر به تامین سرپناه، یافتن غذای مقرون به صرفه و محافظت از خود در برابر خطرات مختلف می‌پردازند، جنبش روان‌شناسی مثبت را می‌توان به عنوان یک تجملات عجیب و غریب، یادگاری از گذشته‌ای راحت در نظر گرفت، زمانی که ثروتمندان می‌توانستند آن را درگیر مسائل فلسفی کنند. به جای تمرکز بر نیازهای اساسی بقا. اگر روانشناسی مثبت را به عنوان یک جنبش در نظر بگیریم، ممکن است به زودی پایان آن را ببینیم.

منبع: روانشناسی امروز

بیشتر بخوانید: 4 نکته ای که باید قبل از مصرف داروهای روانگردان در نظر بگیرید

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما