حسین عبده تبریزی، کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که با توجه به اهمیت توسعه بازار ارز در اقتصاد ایران، آیا تا پایان سال شاهد جهش نرخ ارز خواهیم بود؟ پیش بینی جناب عالی از وضعیت قیمت ارز تا پایان سال 1402 چیست؟ و چه توصیه ای به مسئول سیاست پولی برای مدیریت این بازار می کنید؟ درست شد:؛ کم و بیش همیشه با افزایش نقدینگی فشار برای افزایش نرخ ارز وجود دارد، اما جمهوری اسلامی ایران در سال 1402 انتخابات مجلس را پیش رو دارد و طبیعتا علاقه زیادی دارد که سال را در آرامش سپری کند. جهش نرخ ارز به معنای افزایش ناگهانی قیمت همه کالاها و خدمات است و این چیزی است که دولت شدیداً میخواهد از آن بخصوص در سال جاری اجتناب کند.
وی افزود: یکی از متغیرهای اصلی برقراری آرامش، کنترل نرخ تورم و مهمتر از آن کنترل نرخ ارز است. هر نوع جهش ارزی بسیار استرس زا است. بنابراین دستور کار دولت در این زمینه مشخص است. اگر دولت ارز کافی داشت دفاع از قیمت فعلی ارز را شروع کرده بود و حتی سعی در کاهش آن داشت. اما در حوزه پولی دست دولت خیلی باز نیست. در عین حال، کمبود ارز دولت به این معنا نیست که در ماه های آینده از تمام توان و توان کشور برای کنترل نرخ ارز استفاده نکند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: اگر این دو بعد موضوع را در نظر بگیریم، تا زمانی که نشانه های کاهش تنش های بین المللی بیشتر باشد (مانند حفظ نشانه های بهبود روابط با عربستان و عدم صدور قطعنامه جدید در آژانس بین المللی انرژی علیه ایران در در بقیه ایام سال)، نرخ در پایان سال 1402، علیرغم رشد نقدینگی به سطح سال گذشته، ممکن است ارز در محدوده کمتر از نرخ تورم باقی بماند. بنابراین در حال حاضر جهش قیمت ارز پیش بینی نمی شود.
عبده تبریزی خاطرنشان کرد: در خصوص توصیه هایی که به دست اندرکاران سیاست پولی می شود، طبیعتاً بانک مرکزی به خوبی می داند که قیمت های میان مدت ارز همواره بر اساس مقادیر پولی تعریف می شود. در ایران نیز همین متغیرها در تعیین قیمت ارز تعیین کننده هستند. چهل و پنج سال است که قیمت ارز به جز توقف های مختصر در حال افزایش است، زیرا نقدینگی به دلایلی مانند کسری قابل توجه بودجه دولت، به دلیل بدهی های کلان بانک ها به بانک مرکزی، به دلیل بدهی های کلان لاس ناکافی است. شرکت های دولتی به بانک مرکزی یا در شرایط خوب، صادرات نفت به دلیل فروش مقادیر زیادی ارز دولتی به بانک مرکزی به طور پیوسته افزایش یافته است.
وی تصریح کرد: امروز سیاستگذار برای رسیدگی به قیمت ارز به فکر کنترل متغیرهای پولی است. کنترل همه این عوامل تورم و افزایش قیمت ارز در دست مسئول سیاست پولی نیست. نشانههای کاهش تنشهای بینالمللی، از جمله جنگ در اوکراین، و حرکت به سمت احیای برجام ممکن است نرخ تورم را در ایران کاهش دهد. این در اختیار بانک مرکزی نیست.
وی بیان کرد: در شرایط کنونی با توجه به وضعیت کنونی روابط خارجی ایران، وضعیت برجام و تحریم ها، مشخص است که متغیر «سیاسی» بیشترین تأثیر را بر قیمت ارز دارد. محدودیت دسترسی ایران به ارزهای خارجی که حاصل صادرات سخت این روزهای کشور در کنار گرایش اصلی به خروج از کشور است، دلیل اصلی افزایش نرخ ارز شده است. یعنی نه تنها متغیرهای پولی کم و بیش در اختیار بانک مرکزی است که تغییرات قیمت ارز را در شرایط فعلی توضیح می دهد.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: اقدامات اصلی در دسترس قرار دادن ارز کشور و آرام سازی گرایش سرمایه ها به خروج از ایران است. در مورد توصیه من به سیاست گذاران حوزه پولی باید بگویم که در 50 سال گذشته دولت ها به جای پرداختن به سازوکارهای تورم و حل مشکلات، سعی در سرکوب قیمت ارز و ریال داشته اند. تلاش برای پاک کردن موقت اثرات مشکلات؛ در نهایت اتخاذ این رویه منجر به انباشت و تعمیق طیف وسیعی از مشکلات شده است.
عبده تبریزی افزود: کسری بودجه ساختاری اقتصاد ایران از همین سال ها شروع می شود. نقش دلارهای نفتی در تشدید این کسری بودجه غیرقابل انکار است. افزایش مخارج دولت در دوره های افزایش قیمت نفت و عدم کاهش هزینه ها و تعهدات دولت در دوره های کاهش قیمت نفت، وضعیتی به نام کسری بودجه ساختاری ایجاد کرده است. اثر این کسری بودجه و روش های تامین مالی آن از پایه پولی، چرخه ای را ایجاد کرده است که دلیل اصلی تورم مزمن اقتصاد ایران است.
وی تاکید کرد: در ایران افزایش قیمت نفت و متعاقب آن انبساط مالی دولت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از فروش ارزهای نفتی تامین مالی می شود، باعث افزایش تقاضا و تورم شده است. زمانی که نرخ واقعی ارز به دلیل عرضه بیشتر ارزهای نفتی کاهش می یابد، اقتصاد کشور دچار بیماری هلندی می شود. از طرفی کاهش قیمت نفت اغلب منجر به افزایش یا در مواردی جهش نرخ اسمی ارز و نرخ تورم و حتی در دوره حرکت منفی قیمت نفت می شود. پرش می کند و سرعت بالای آن فشارهای تورمی را افزایش می دهد.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین نوسانات قیمت نفت و درآمدهای نفتی چه در دوره های کاهش و چه در افزایش، در نهایت منجر به تورم در اقتصاد ایران می شود. در دورههای مختلف تاریخ ایران، همواره در چنین شرایطی، دولتها بهجای رفع موانع کسری بودجه ساختاری و مشکلات نهادی اقتصاد ایران، با افزایش قیمتها دست و پنجه نرم میکنند و تولیدکنندگان و توزیعکنندگان شرکتهای خصوصی بهعنوان اصلیترین تولیدکنندگان معرفی میشوند. مقصر گرانی ها این سقف در یک دوره زمانی ثابت می ماند یا کمتر از تورم افزایش می یابد.
این کارشناس اقتصادی گفت: نتیجه اعمال این سیاست این است که کالاهای قیمت گذاری شده نسبتاً ارزان شده و تقاضا برای این کالاها افزایش می یابد. این افزایش تقاضا در حالی رخ می دهد که تولیدکنندگان نیز به دلیل کاهش قیمت های نسبی انگیزه افزایش تولید را از دست می دهند.
عبده تبریزی تصریح کرد: نبود انگیزه برای تولیدکنندگان برای افزایش تولید در پاسخ به تقاضا باعث کاهش سهم کالاهای تولید داخل در بازار محصول می شود. در چنین حالتی بازار داخلی محصول مختل شده و تخصیص بهینه منابع با مشکل مواجه می شود. افزایش سطح قیمت بر درآمد واقعی خانوارهای آسیب پذیر بیشتر تأثیر می گذارد. این به معنای کاهش توانایی خانوار برای حضور در بازار محصول و در نتیجه کاهش تقاضای این خانوارها برای کالا و خدمات است. ایجاد تورم و فضای پرنوسان نیز باعث ایجاد نااطمینانی در بازار می شود.
وی تصریح کرد: عدم اطمینان ریسک سرمایه گذاری را به شدت افزایش می دهد. در یک محیط پرخطر، افق سرمایه گذاری کوتاه مدت می شود و فعالیت های غیرمولد یا واسطه ای شکوفا می شود. علاوه بر این، فقدان سرمایه گذاری های بلندمدت آتی رشد اقتصادی را به خطر می اندازد. با این مقدمه طولانی توصیه و آرزو دارم که رئیس کل بانک مرکزی امروز در صورت رسیدن به حجم ارز از مسیر صعودی منحرف نگردد و نتایج ذکر شده را به خاطر بسپارد. سعی کنید اعضای دولت سخنان شما را بپذیرند که به اعتقاد من همان سخنانی است که به شما ارائه کردم. باید توجه داشته باشید که 40 یا 50 سال تجربه در کنترل قیمت ارزها و کالاها و خدمات کافی است و نباید تسلیم نظر آنها باشید. آنها باید بپذیرند که سیستم پولی چند نوع فسادآور است و باید کشور را از شر چنین سیستم پولی ناکارآمد خلاص کنند.