تقریباً چهار دهه از حضور ابراهیم هاتامیکیا در حوزه سینما گذشت ، کارگردانی که در این سالها توانسته است با پیشرفتی که در زمینه سینمای دفاعی مقدس ایجاد کرده است ، از بخش خصوصی چنین اعتباری کسب کند به سازمان های دولتی با او همکاری می کنند. در شصت ، هاتامیکیا می تواند با پشتیبانی ادامه دهد تا فیلم هایی را که صلاحیت بیشتری برای انجام آنها داشتند ، بسازند ، اما ترجیح می دهند در این زمان از زندگی حرفه ای و حرفه ای خود خطرات کنند. و منجر به یک چالش خطرناک شود.

طبق گفته های Filmnews ، پذیرش و کارگردانی پروژه تاریخی -دینی “موسی کلیم الله (AS)” به نوعی یک چالش بزرگ و پیچیده برای هاتامیکیا محسوب می شود. چالش دو فیلمساز دیگرش (مجید مجید و احمد رضا دارویش) آن را تجربه کرده بود ، اما کاری که آنها باید انجام دهند این نبود. از یک طرف ، من واکنش مخاطب و منتقدان آثار این دو کارگردان را دیده بودم و می دانستم اگر شکست یا موفق شوند چه اتفاقی می افتد. از طرف دیگر ، Hatamikia در حال راه اندازی پروژه ای بود که در شرایط مختلف با تکنیک های جدید فیلم مطالعه اتفاق می افتد. در واقع ، کار کردن هاتامیکیا دشوارتر بود. مدیر میدانی که اکنون مجبور به ورود به مطالعه و کارگردانی عالی در مقابل دوربین بود. هرج و مرج او به نوعی این شرایط را در “ارتفاع کم” و در سکانس های فیلم “Ch” تجربه کرده بود ، اما داستان تاریخ موسی و رودنیل کاملاً متفاوت بود و داستان دیگری می خواست. زیرا او مجبور بود با تیم های آزمایشی بجنگد و آن را آماده کند.

ابراهیم هاتامیکیا ، به همراه سید محمود رازوی و پیمن جبلی در مطالعه موزه کلیم الله (AS)

یکی دیگر از چالش های هاتامیکیا این بود که وی برای اولین بار پروژه ای را راه اندازی کرد که توسط افراد دیگر ساخته می شد (زندگی فراه الله صلاحشور و جمال شورجا) و مجبور شد این کار را انجام دهد. این بدان معنی است که او مجبور شد زمان بیشتری را با پروژه ای که از ابتدا درگیر آن بود ، بگذراند تا ببیند اوضاع چیست.

علیرغم چنین چالش هایی ، ابراهیم هاتامیکیا گامی برای تولید پروژه عظیم موسی کالیم الله برداشت. وی در طول کار خود بارها و بارها نشان داده است که آنها افراد خطرناک و به چالش کشیده شده اند. یا در اواخر دهه 60 ، اتاق و سه پایه زیر آغوش آنها و در وسط خاکریز به قلب جامعه رسیدند و جنگ را در چارچوب جامعه روایت کردند ، و هنگامی که نوبت به بوسنی رسید و به عشق بیشتری می گوید قلب جنگ وی سپس در روزهای اول هنگام ساخت آژانس شیشه ای ، اصلاحات و آرزوهای خود را به چالش کشید. Hatamikia در دهه 1980 با “رنگ بنفش” و در اواخر “دعوت” با خطر بسیار زیاد برای خرید اول سالها و نتیجه دوم حملات سخت و بی تکلف علیه وی ، در هر صورت ، از آنجا که این حمله توسط خودش مورد حمله قرار گرفت و نه اوهادو.

ابراهیم هاتامی کیا در اولین تجربه ساخت یک بنای تاریخی با چالش های بسیاری روبرو شده است.
ماریلا زاری در نقش “یوکاباد” توسط مادر پیامبر موسی (AS) در دید “موسی کلیم الله”

Hatamikia در تمام فیلمهایی که او به چالش کشیده و برای دستیابی به آن از فیلم های تحسین شده “Karkhe to Rhine” ، “خاکستر سبز” ، “آژانس شیشه ای” “یک” دعوت “و حتی” خروج “حمله کرده است ، حمله کرده است ، اما با پذیرش پروژه موسی (AS) نشان داد که هنوز هم یک خطر است. مطمئناً ، هنگامی که شخص در این سن و او چنین وضعیتی داشته باشد ، می تواند او را شکست دهد و در بهترین حالت ممکن او را شکست دهد ، این پنجاه و پنجاه نفر است که نشان می دهد که او با تمام قدرت ها و تمام تجربیات این چهار به دست آمده است دهه سینما. او برای انجام شغلی به عنوان “مهاجر” ، “توسط Karkhe to Rhine” ، “آژانس شیشه ای” ، “بنفش” و غیره تلاش کرده است. حال ما باید منتظر بمانیم تا کار را ببیند و انگیزه او را ببیند و تجربه فیلم او مانند عصا موسی.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما