عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «وقتی 20 شهریور اتفاق افتاد، عموم مردم به این نتیجه رسیدند که دنیای امروز ما دستخوش تحولی جدی خواهد شد و این اتفاق افتاد، اما این تغییر دیری نپایید.» این تحول با حمله آغاز شد. در مورد افغانستان و سرنگونی حکومت طالبان. خیلی سریع اجرا شد و شاید زودتر از حد انتظار به نتیجه رسید.
در ایران عده ای خوشحال بودند که چنین حکومت ارتجاعی در شرق کشور ناپدید شد و پشیمان شدند و حتی گفتند که اکنون کابل پاریس می شود و ما همچنان در تهران خواهیم بود.
دو سال بعد که عراق مورد حمله قرار گرفت، از این کلیشه برای بغداد استفاده کردند. اگر آن روز یک نفر پیدا می شد و به طور نبوی ادعا می کرد که همین طالبان در یک دهه آینده برمی گردند و آمریکایی ها و دولتشان را نابود می کنند، همه به خاطر ناآگاهی گوینده به او می خندیدند و به آن فکر می کردند، اما در عمل دیدیم که اتفاق افتاد چرا؟
به این دلیل ساده که جامعه مومی نیست که بتوان آن را به دلخواه پوست کند. نیروهای خارجی نفوذ محدودی دارند. اتفاقاً کسانی که تحولات داخل کشورها را به دست خارجی نسبت می دهند نیز دچار همین خطا می شوند.
اگر ایالات متحده می توانست در کشوری مانند افغانستان تغییر اساسی ایجاد کند، باید به میل خود ظرف دو دهه و با تمام پول و قدرت در آنجا مستقر می شد، اما نمی توانست این کار را انجام دهد. اگر او نتواند اراده خود را در افغانستان تحمیل کند، قطعاً قادر به ایجاد تغییرات عمیق در سایر کشورها فراتر از ظرفیت های داخلی آنها نیست.
تغییرات جوامع بشری ناشی از پویایی خاص و درونی آنهاست که البته از بیرون متأثر است، اما این تأثیرات نسبتاً فرعی و حتی کند هستند. ملتی که سرنوشت خود را به میل دیگران جستجو کند، ذلیل خواهد شد.
از سوی دیگر، صاحبان قدرت که تحولات درونی جامعه خود را بی اهمیت می دانند و می خواهند باور کنند که این تحولات ناشی از دخالت یا اراده بیگانگان است، موفق نمی شوند و مرتکب اشتباه می شوند. نکته آموزنده در تاریخ افغانستان این است: همانقدر که باید مداخله و حضور بیگانگان را قاطعانه رد کرد، باید به تحولات داخلی و درون زا جامعه نیز احترام گذاشت و پذیرفت. این دو رویکرد دو روی یک سکه هستند.
تا جایی که دغدغه تحولات داخلی را نداشته باشیم، افکار عمومی و مردم را منفعل و مأیوس کرده و نگاهشان را به بیرون معطوف کرده و در نتیجه حضور بیگانگان را تضمین می کنیم. عکس این گفته نیز صادق است. بیگانگان به اندازه ای که حضور پررنگی پیدا کنند و به دنبال شکل دهی و تسلط بر تحولات برون زا در جامعه باشند، بخش مهمی از نیروهای جامعه را به واکنش منفی نسبت به تحولات تحریک می کنند.
11 سپتامبر که با تصویب پیشنهاد صادرات دموکراسی در سال 2001 آغاز شد، در 11 سپتامبر 2023 با خروج آخرین سرباز آمریکایی از افغانستان و شکست این رویکرد به پایان رسید. از این منظر، رویداد 11 سپتامبر می تواند دستاورد خوبی برای کشورهای در حال توسعه باشد که تنها راه رهایی آنها رویارویی و انزوا از جهان نیست، همانطور که در افغانستان قبل از 11 سپتامبر و رفاه و شکوفایی وجود داشت. پیشرفت نمی تواند نتیجه دخالت قدرت های حاکم باشد. پذیرش این دکترین نه تنها برای کشورهای در حال توسعه، بلکه برای کشورهای پیشرفته که ظاهراً آن را پذیرفته اند نیز ضروری است.