اخبار روز سینما جهان

درباره مینی‌سریال «بچه گوزن»/ این جور که می‌بریم تا کی؟

داستان از جایی شروع می شود که دانی دان (با بازی ریچارد گد) در یک روز عادی، مانند همه روزهای دیگر، پیچ جدیدی در زندگی او شکل می گیرد که همه چیز را تحت تاثیر قرار می دهد. تحت سلطه حتی ممکن است کلمه بهتری برای توصیف آنچه در ادامه داستان برای دان رخ می دهد باشد. زنی میانسال به نام مارتا (با بازی جسیکا گانینگ) وارد بار در محل کار دانی می شود، او پولی ندارد و دانی به او یک فنجان چای پیشنهاد می دهد. این شروع داستان تعقیب دانی توسط مارتا است. مارتا از دونی و زندگی اش دست بر نمی دارد و با ارسال پی در پی ایمیل، پیام صوتی، توییت، پیام فیس بوک، نامه و هدایای عجیب به تمام لایه های زندگی دانی نفوذ می کند. لازم به ذکر است که داستان قسمت های تاریک دیگری از زندگی دونی را نیز در فلاش بک به نمایش می گذارد که دردناک بودن آن جای دیگری از تلخی و سیاهی است. اینکه او در گذشته بارها مورد آزار و اذیت مرد میانسالی قرار گرفته است که مربی او بوده و فکر می‌کند با کمک او می‌تواند در حرفه‌اش پیشرفت کند.

مینی سریال «بچه گوزن» نکات زیادی دارد که مخاطب را به جایی می رساند که از آمیخته خشم، شفقت و ناامیدی در قضاوت می خواهد سرش را به دیوار بکوبد. داستان بر اساس یک رویداد واقعی است که در زندگی ریچارد گد اتفاق افتاده است که توسط نتفلیکس نوشته و تهیه شده است. یعنی یک نفر تمام فراز و نشیب هایی را که در این مینی سریال می بینیم زندگی کرده است. او هر روز توسط یک زن تعقیب کننده با انواع پیام های معمولی، روزمره، طنز، جنسی، تهدیدآمیز و روانی بمباران می شد و در نهایت وقتی جرات کرد به پلیس گزارش دهد، آنها حرف او را باور نمی کردند. ابتدا کلمات و مدارک و شواهد جمع آوری شد. او این کار را می کند تا بتواند کینه اش را ثابت کند.

تا کجا

اما سوال اصلی که خط پررنگی در ذهن مخاطب باقی می گذارد و تا پایان داستان و حتی پس از آن باقی نمی ماند این است؛ چرا؟ چرا ماندی چرا رفتی؟ چرا فریاد نزدی؟ چرا منفعل بودی؟ چرا ادامه دادی؟ چرا ازش خوشت نیومد؟ چرا کوتاه آمدی؟ و بالاخره حرف احمدرضا احمدی شما که انتهای این خیابان را می دانستید چرا در این خیابان پرسه زدید؟

و این سرزنش خود ادامه دارد. تا کجا برای هر کس یک نکته و اندازه ای وجود دارد. چه تعداد از ما در موقعیت هایی بوده ایم که می دانستیم باید آن کار دیگر را انجام دهیم، آن چیز دیگری را بگوییم، ترک کنیم، بمانیم، ادامه دهیم یا تسلیم شویم. این وضعیتی است که به نظر می رسد همه در زندگی خود بارها در آن قرار دارند و این سؤالات مغز آنها را می خورد. شاید این سومین لایه از این مینی سریال باشد که سر و صدای زیادی به پا کرده و محبوب شده است. اینجاست که داستان مخاطب را درگیر خود می کند و او را به دل ماجراهای شخصی او می برد. چگونه دانی دان در مقابل یک استالکر یا استالکر واکنش نشان می دهد. یا باید بدهد یا نداد یا چرا به سراغ مرد بدرفتاری می رود که به بهانه خلاقیت او را به مصرف انواع مواد تشویق می کند و در خواب و بیداری بارها به او تجاوز می کند. چرا اراده ای از خود ندارد یا حتی بعداً منزجر می شود و خود را سرزنش می کند. هر مخاطبی که این مینی سریال را دیده است، همه اینها را در مدیوم زندگی خودش با مدل های دیگر تجربه کرده است و می داند کجای این اتفاقات جای او را گرفته است. شاید این همذات پنداری همان تجربه ای باشد که تمام لایه های مختلف روح و روان مخاطب را درگیر می کند و او را درگیر داستان می کند. با تمام نقاط قوت و ضعفی که این مینی سریال دارد یا ندارد، «بچه گوزن» را باید دید.

ریچارد گود در گفتگو با روزنامه بریتانیایی تایمز گفت که در ابتدا همه به داستان او خندیدند و حتی زمانی که او به پلیس مراجعه کرد، این موضوع جدی گرفته نشد. او برای مدت طولانی به اداره پلیس رفت و آمد می کند تا در نهایت بتواند از شکایت خود شکایت کند. گاد همچنین اضافه کرد که بازی کردن یک نسخه تخیلی از خودش برای او آسان نیست. این که او بدترین دوران زندگی اش را از طریق این مینی سریال مرور کرد، خراش های زیادی در روحش به جا گذاشته است. ریچارد گاد گفت که او هرگز هویت استالکر زن را برای رسانه ها فاش نکرد و بسیاری از نکات کلیدی و حقایق اصلی را برای نمایش نتفلیکس تغییر داد و از مخاطبان خواست که از حدس و گمان درباره اینکه مارتا واقعی کیست دست بردارند.

ربکا نیکلسون در گاردین نوشت: «تحمل میزان دردی که در حین تماشای سریال تجربه می کنیم، سخت است… و در حالی که تماشای «بچه گوزن» آسان نیست، سریالی بدیع، جذاب و فراموش نشدنی است. نیک هیلتون در مورد مینی سریال بچه گوزن به ایندیپندنت گفت: «این یک سریال پیچیده، بالغ و سوال برانگیز است که بیشتر از اینکه شما را قلقلک دهد، شما را به هم می ریزد. و بنجی ویلسون در تلگراف نوشت که “این سریال تصویری پیچیده و گاه متناقض از ذهنی است که خود را زنده می خورد. بچه آهو خنده دار نیست و قرار نبود. “این مینی سریال به عنوان یک سریال قابل ستایش است. اثر هنری، اما نه به اندازه سرگرمی.”

چای یا لیموناد؟

طبق آخرین گزارش ها، مارتا واقعی پیدا شده است. او که نام اصلی او فیونا هاروی است، اخیراً گفتگویی با پیر مورگان داشته است که در آن می گوید به خاطر سریال تهدید به مرگ شده است و به همین دلیل در این مصاحبه از او انتقاد کرده است. هاروی همچنین در مورد سکانس آغازین آشنایی او با ریچارد گد پرسید که آیا گاد یک فنجان چای مجانی به او پیشنهاد می دهد؟ فیونا پاسخ داد: “نه، این درست نیست. او به من یک فنجان چای پیشنهاد نکرد. من برای یک غذا و نوشیدنی لیموناد به آنجا رفتم و خیلی گرسنه بودم.” آیا شما با او صحبت کردید “او گفت” “اوه، تو اسکاتلندی هستی” و او عملاً مکالمه را هدایت می کرد.” فیونا در نهایت گفت: “گاد مشکلات روحی شدید زیادی دارد و این یک اثر کاملاً تخیلی است.” هنوز ریچارد گاد و نتفلیکس به این موضوع واکنشی نشان نداده اند. مصاحبه، اما طبق آخرین اخبار، هاروی از نتفلیکس به دلیل ادعای دروغین که این سریال یک داستان واقعی است شکایت کرده است.

۵۷۵۷

آویسا احمدی نیا

آوین احمدی هستم سردبیر و مدیرمسئول رسانه بازتاب آنلاین که سعی میکنم آنچه در ایران و جهان میگذرد را برای شما در این وبسایت به اشتراک بگذارم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دکمه بازگشت به بالا