گروه اندیشه: به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاینرضا داوری اردکانی یکی یکی از بهترین آثار او از نظر عمق، ایجاز و تاثیرگذاری، یعنی وضعیت کنونی اندیشه در ایران، دو سال قبل از انقلاب ایران نوشته شده است. داوری در این کتاب به پرسش هایی درباره فلسفه، فرهنگ و علوم انسانی پاسخ روشنی داده است: «این مطالب می تواند خلاصه ای از مقالات و رساله هایی باشد که در زمینه روشنفکری و علوم انسانی نوشته ام.» قبل از انقلاب و در دهه 50 و 60 من فقط نظر و نظر انتقادی خود را در مورد روشنفکران و علوم انسانی بیان کردم، الان هم از اصول این نظرات عدول نکرده ام، اما می بینید که من بیشتر از اساتید علوم انسانی و اجتماعی از این علوم دفاع می کنم و این بدیهی است. زیرا بحث علم و مبانی آن و نقد وضعیت علم وظیفه فلسفه است. او تاکنون صاحب آثار متعددی است.
اما حالا یکی کتاب عمیق و مهم دیگری از اردکانی با عنوان «آفاق حکت در سپهر سنت» که حاوی گفت و گو با حمید زارع، روزنامه نگار و پژوهشگر است، در چاپ سوم منتشر شده است. این کتاب که حول محور «توسعه و فلسفه» می چرخد، با توجه به شرایط کنونی ایران که از توسعه نیافتگی رنج می برد، اهمیت بیشتری نسبت به گذشته دارد.
در گفت و گوی کوتاهی با حامد زارع از او درباره معنای این کتاب پرسیدم که او گفت: «بازخوانی آرا و آثار روشنفکران برجسته ایرانی در دهههای اخیر نشان میدهد که نتیجه بحث آنها بیمعنی بوده است، مگر در حوزه سیاستزدایی که با حسن نیت میتوان نقطه شروع آنها را فکری و معرفتی فرض کرد. طبیعت بود و تفکر ایدئولوژیک. بدیهی است که تمسک به روایات و تکرار مفاهیمی چون «غرب زدگی»، «بازگشت به خود» و «آنچه که داشت» با توجه به پیشرفت جامعه، دیگر نمی تواند در تلقی عمومی از مسائل امروزی در میان عرب ها جایی داشته باشد. اگر این سخنان در دهههای 40 و 50 طنینانداز میشد و حمایت سیاسی بخشی از دربار با محوریت فرح دیبا را پس از فروکش کردن طوفانهای انقلاب 1357 تقویت میکرد، چیزی جز اظهارات منزوی از آینده نبود.
زارع با این پیشنهاد که «به همین دلیل رضا داوری اردکانی، به جز پارادایم ایدئولوژیک این روشنفکران، و با نیت یک بحث فلسفی، نه جامعه شناختی»، بخشی از رویکرد جدید اردکانی به موضوع توسعه است. از مفاهیم . چون به غرب زدگی و بازگشت به خود می پردازد و مستقیماً سخنان داوری را نقل می کند، می گوید: داوری سال ها پیش بدون توجه به اوضاع دنیا، اوضاع، از واژه غرب زدگی در نوشته های خود استفاده نکرد تا آگاه باشد. از ما و بسیاری از کشورها جهان را توسعه نیافتگی می نامد. از منظر قضاوتی، توسعه نیافتگی وقتی به جای غرب زدگی به کار می رود، وسعت معنای غرب زدگی را ندارد، اما کاملاً با آن متفاوت نیست، یعنی توسعه نیافتگی در نوشته های قضاوتی مقداری از معنای غرب زدگی را حفظ می کند و صرفاً نیست. اصطلاح استعاری سیاسی – اجتماعی بلکه یک حالت روحی، فکری و اخلاقی است. توسعه نیافتگی راهی برای درک جهان است و شاید حالت خواستن و ناتوانی است.»
گویی داوری با این رویکرد می خواست فلسفه اسلامی را احیا کند، فلسفه ای که سال هاست کارکرد خود را در عرصه زندگی از دست داده است. بنابراین، زارع می گوید: «دویری جایگاه خود را به عنوان یک فیلسوف در جهان توسعه نیافته می شناسد و می داند که «در جهان توسعه نیافته به برخی رشته های علمی اهمیت بیشتری داده می شود و آثار سیاسی و فرهنگی نیز به صاحبان آنها واگذار می شود.» و شاید رای غیر پژوهشی آنها به سیاست علمی کشور تبدیل شود.
زارع ادامه می دهد: قضاوت ضمن آگاهی از وضعیت موجود، مسیر را به وضعیت مطلوب نیز ترسیم می کند و مسیر تاریخ را در پرتو فلسفه طی می کند و در اینجا بر اهمیت علوم انسانی تاکید می کند و می گوید: من می روم. بدون هیچ مقایسه ای من هیچ تعصبی نسبت به علم یا حتی فلسفه ندارم، اما فکر می کنم بدون فلسفه، علوم انسانی و اجتماعی نمی توان مسیر آینده را طی کرد.»
زارع در ادامه خاطرنشان می کند: «به نظر می رسد روی گردانی از غرب زدگی و دامن زدن به بحث فلسفی در مورد توسعه نیافتگی، شاید اولین گام برای بازگشت از مسیر مدرنیته ای باشد که برخی از روشنفکران در دهه های اخیر اعلام کرده اند و پرداختن به مبانی مدرنیته». به عنوان ایده های دوران جدید. و پس از آن بر مسئله توسعه تمرکز کنید.» وی می افزاید: «آنچه در این میان می تواند راهنمای عمل باشد، آگاهی از آینده است.» دانشی که باید از دالان حکمت فلسفی به سمت توسعه عبور کرده باشد تا بتوانیم بر اساس حکمت توضیح دهید
به گفته زارع، «رضا داوری اردکانی فیلسوف معاصر ایرانی است که تأملات زیادی در مورد آینده و به عبارتی امکانات ایران در آینده جهان داشته است.» او بر این عقیده است که اگر صدها بخوانیم. از کتاب های روش های نوشتن و خواندن و قواعد آینده نگری، دیگر با تاریخ و آینده آشنا نیستم و به طور کلی از شرایط روحی، اخلاقی و تاریخی کشور اطلاعی ندارم، می دانم آینده چه خواهد بود و وظایف و تکالیف چیست. مناسبترین و مناسبترین آنهاست و چه کسانی میتوانند یا نمیتوانند این وظایف را در چه شرایطی انجام دهند و خلاصه اینکه اگر مردم برای آینده آماده نباشند، نمیتوانند از روشها بهره ببرند و توان پیشبینی و برنامهریزی آینده را ندارند. آینده.”
این پژوهشگر حوزه فلسفه می گوید: به گفته رئیس سابق فرهنگستان علوم آینده، آینده نگری یعنی اندیشیدن به آنچه می توانیم، می خواهیم و باید انجام دهیم و این مسیری است که طی می کنیم، درستی و اعتبار آن را مشخص می کند. کمتر به دقت اعداد و ارقام مربوط می شود تا اعتماد به نفس جمعی نسبت به آینده و عزم زائران و توانایی های روحی و اخلاقی آنان. آینده نگاری کتابی درباره جغرافیای سیاسی و اقتصادی، گزارش زیست محیطی و امثال آن نیست، بلکه یک برنامه کاربردی است. طرحی که نه تنها باید قابل اجرا باشد، بلکه باید با مناسب ترین ابزار تاریخ کشور و مردم اجرا شود.
به گفته زارع رضا داوری اردکانی، در کتاب فلسفه آفاق در سپهر فرهنگ، که اکنون در چاپ سوم آن به چاپ رسیده، مطالبی را درباره رابطه فلسفه با برخی از امور سیاسی و اجتماعی بیان می کند. در فصل دوم کتاب با عنوان «علم در ایران»، منتقد به بیان نکاتی در مورد ارتباط توسعه، فلسفه و آینده نگری پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
رضا داوری اردکانی; فیلسوف آینده
رضا داوری اردکانی; جهان در ابعاد مختلف زمانی
دکتر کی بود اسلامی ندوشن و چه کرد؟
216216