داستان خنده دار جیمین گروه بی تی اس! / ناراحت شدن جیمین از استقبال نکردن هوادارانش!

جیمین خواننده، ترانه‌سرا و رقصنده اهل کره جنوبی است. او در سال ۲۰۱۳ به‌عنوان عضوی از گروه پسرانه کره‌ای بی‌تی‌اس، زیرنظر بیگ هیت اینترتینمنت آغاز به کار کرد. در ادامه خاطره‌ای خنده دار را از این خواننده را  مشاهده می‌کنید.

جیمین عضو BTS در مورد زمانی صحبت کرد که فکر می کرد آرمی‌ها برای دیدن او نیامده اند!!

به گزارش پی ام آپ به نقل از وقت صبح، حضور عمومی اخیر جیمین آیدل از گروه BTS داستان خنده‌داری دارد که مستر آیدل به هواداران گفته است!

جیمین آیدل معروف کره جنوبی از بی توجهی آرمی‌ها گیج و ناراحت شد. اما آرمی ها به دلیلی غیرمنتظره و خنده دار از این بت 27 ساله استقبال نکردند!

جیمین، یکی از اعضای گروه کی پاپ BTS، اخیراً به عنوان سفیر برند جواهرات لوکس تیفانی به نیویورک سفر کرده است. این برند در فروشگاه پرچمدار خود با آغوش باز از مستر آیدل استقبال کرد.

هزاران طرفدار در اطراف این فروشگاه جمع شده بودند به امید اینکه ستاره مورد علاقه خود را از نزدیک ببینند. جیمین که همیشه علاقه مند به ملاقات با طرفداران است، تصمیم گرفت قبل از سوار شدن به ماشینش با طرفدارانش صحبت کند!

با این حال، وقتی جیمین در خروجی حاضر نشد تا بعد از مراسم با آنها خداحافظی کند، هواداران بسیار ناراحت شدند.

هواداران به سرعت به این نتیجه رسیدند که با جمع زیاد هواداران و حضور اندک محافظان مستر آیدل، حضور او در میان جمعیت تصمیمی پرخطر بوده است.

جیمین در مورد اشتباه تصادفی خنده دار خود صحبت می کند!

با این حال ترس از امنیت دلیل ملاقات نکردن جیمین با طرفداران نبود!

تنها ویدئوی ضبط شده از خروج جیمین از این فروشگاه او را به وضوح گیج و ناراحت نشان می دهد! آیدل محبوب انتظار داشت طبق معمول در هنگام خروج از نمایشگاه با جمع زیادی از هواداران دیدار کند.

خیلی زود معلوم شد که همه اینها یک سوء تفاهم بزرگ بوده است!

جیمین قصد داشت محل را ترک کند و در هنگام خروج به هواداران خوشامد بگوید. اما او به اشتباه از در اشتباهی خارج شد!!

به گزارش مورنینگ تایمز، او اخیراً داستان پشت آن را طی یک پخش زنده ویدیویی با طرفدارانش به اشتراک گذاشته است.

“بسیاری از طرفداران جلوی فروشگاه منتظر من بودند. اما من نتوانستم به آنها سلام کنم. داستان عجیبی پشت آن وجود دارد. من به مراسم رفتم و بسیاری از شما به دیدن من آمدید! با مدیرم صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم ناگهان در را باز کنیم تا من با شما خداحافظی کنم و خارج شوم.»

آقای آیدل ادامه داد: من و مدیرم بسیار هیجان زده بودیم. ما آماده ایم در را باز کنیم و با شما روبرو شویم. اما وقتی درها را باز کردم هیچکس نبود!! “ما از در اشتباه بیرون رفته بودیم.”