این روزها ، بحث های داغ درباره فضای مجازی حول حاشیه شبکه سینمای خانگی می چرخد. سریال ها برای جلب مخاطبان بیشتر ، مضامین ممنوعه یا غیراخلاقی را قرار داده اند. از طرف دیگر ، منتقدین و رسانه ها نیز با انتقاد و تجزیه و تحلیل تحلیل خود به افزایش مخاطبان سریال ها کمک کرده اند!

از عناوین خرد کننده بسیاری از رسانه ها گرفته تا هشدار منتقدین از فساد اخلاقی که بسیاری از سریال ها و فیلم های اخیر را درگیر کرده است ، همه و همه مردم می خواهند خودشان را ببینند و اظهار نظر کنند ، و تنها فرهنگی که تحت این نوع افکار قرار دارد.

این سناریو آشنا است. سالهاست که برخی از تولید کنندگان در مرکز توجه بوده اند ، نه به دلیل اصالت هنری یا فرهنگی بلکه به دلیل مرزهای اخلاقی آنها. می توان گفت که این نوع کارها ، با روشی هوشمندانه ، از عناوین خرد کننده منتقدین و سرزنش رسانه ها به عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده می کنند. هر انتقادی که نوشته شده است ، هر اعتراض به توییتر ، مانند بنزین بر کنجکاوی مخاطب عمل می کند.

اما این سیاست چقدر مؤثر است؟ آیا مخاطبی که به دنبال محتوای ارزشمند و مداوم با فرهنگ ایرانی است می تواند از موج سریال هایی که اغلب چالش های غیراخلاقی را در مرکز داستان خود قرار می دهند احساس رضایت کنند؟ و مهمتر از همه ، آیا ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ما این رقابت را در جذب مخاطب فدا نمی کند؟

سری آbann »بازی پلت فرم جدید برای پول بیشتر!

این سریال این روزها به جای اینکه یک سریال ایرانی باشد ، این روزها در یک شبکه جدید سینمای خانگی تسکین یافته است ، این بازتابی از پیشنهاد هالیوود است که در سال 6 ساخته شده است ، و این کپی کردن محتوا و شباهت های ساختاری بین این دو اثر غیرقابل انکار است.

شباهت ساختاری سینمای خانگی اخیر و حتی شبکه های سینما به سریال های ترکیه و آثار هالیوود برای سیستم عامل ها ضروری است.

دستمزدهای نجومی فقط برای اطمینان از فروش!

غیرقابل پیش بینی نیست که سکوی جدیدی که برای بازدید از آن انجام می شود ، و چه چیزی بهتر از سریال که در مرز غیر اخلاقی حرکت می کند؟! در این میان ، حضور چهره های محبوب و محبوب برای بازیگری تأثیر زیادی در دیدن آن دارد ، حضور شهاب حسینی و امین هایای که بیشترین شوک را داشتند!

شهاب حسینی که یکی این یکی از گرانترین بازیگران سینما و تلویزیون است. در این سریال ضعیف ، حتی سایر بازیگران مانند امین هایای ، لاله مارسبان و غیره چهره خوبی هستند که این سکو برای تهیه فیلم خود ارائه داده است. بنابراین بسیاری از چهره ها که به عنوان دستمزد در شبکه سینمای خانگی رد و بدل می شوند ، بزرگ و چشمگیر هستند که سایر بازیگران چهره حاضر به بازی در فیلم های سینما نیستند و از اینکه از سکوی خود برای یک هفتم شبکه سینمای خانگی خودداری کنند ، امتناع ورزند! تلویزیون ، که دیگر در این جنگ بین سیستم عامل های مختلف در سیستم عامل های دیگر مانند تلویزیون و حتی سینما در یک دسته از بازیگران و نمایندگان در سر خود قرار ندارد!

یکی از نقاط ضعف سریال “آبان”استفاده بیش از حد از کلیشه های متعارف در سریال های شبکه سینمای خانگی. شخصیت های منفی این سریال ، با اغراق در خشونت و رفتارهای غیر انسانی ، به نوعی مخاطب را از درک عمق شخصیت ها دور می کنند. شخصیت Fariborz Sabet ، با بازی Shahab Hosseini ، به گونه ای به تصویر کشیده می شود که هیولا و غیر واقعی ، در مقابل ، در مورد فیلم های اصلی و غیر واقعی است.

خصوصیات باورنکردنی

یکی یکی از مهمترین موضوعات سریال عدم پرداخت کافی به پس زمینه و انگیزه های شخصیت های اصلی است. شخصیت آ بان به عنوان یک نبوغ جاه طلب توزیع می شود و تصمیم می گیرد که با منطق و نبوغ آن ناسازگار باشد. همچنین ، شخصیت امیر ، همسرش ، در نقش یک مرد ضعیف و ملموس به نمایش گذاشته می شود که به جای جذب همدلی مخاطب ، شکاف بین مخاطب و داستان ایجاد می کند. این نقاط ضعف انگیزه شخصیت های آنها و اعمال آنها را اغلب به ظاهر بی معنی و غیرقابل درک می کند.

درگیری در پیام اخلاقی

در حالی که این سریال در تلاش است تا با قهرمانی و برخورد با مسائل زنان در محیط کار ، پیام مثبتی ارائه دهد ، اما هنوز هم به دام می رسد که در آن شخصیت ها و موقعیت ها از نظر اخلاقی قابل باور نیستند. استفاده از خشونت و نمایش شدید شخصیت های منفی ، گاهی به جای تقویت پیام داستان ، به نمایش جنبه های تاریک و آزار دهنده تبدیل می شود.

و هدف چیست!

با این حال ، به نظر می رسد که موج این سریال های بحث برانگیز و مرزهای مرزی ، آگاهانه یا ناخودآگاه ، یک AT را ایجاد کرده است اما ممکن است زمان آن باشد که از خود بپرسیم: هدف واقعی تولید این آثار چیست؟ آیا هدف تغییر می کند و گفتگوی اجتماعی را ترویج می کند یا فقط برای به دست آوردن بازدید و فروش بیشتر؟

خطر نگرانی از کپی کردن!

در چند سال گذشته ، یک روند نگران کننده در تولید سینمای خانگی وجود دارد: تقلید از سریال های خارجی ، به ویژه محصولات هالیوود و ترکیه. این روند نه تنها محتوای آثار نمایشی را کاهش می دهد ، بلکه فرهنگ بومی ما را تحت این بازار و تفکر کم نظیر خرد کرده است.

حال این سؤال پیش می آید که چرا فیلمسازان و تولید کنندگان محتوا به جای نوآوری و ایجاد داستانهای منحصر به فرد ، به بازسازی و کپی کردن الگوهای خارجی مشترک حرکت کرده اند؟

در بررسی محتوای برخی از این آثار ، شباهت های روشنی با سریال های ترکی و هالیوود وجود دارد. از ساختار داستان گرفته تا شخصیت پردازی و حتی نحوه شلیک آن. تولید کنندگان بدون توجه به پیام های فرهنگی یا ارزشهای اجتماعی ، برای جذب مخاطب و افزایش بیننده به موضوعات سطحی و جاذبه های بصری روی آورده اند. این سریال ها اغلب سعی می کنند با تکیه بر نمایش ، روابط سطحی و احساسات گذرا ، آن را جذاب کنند ، اما در نهایت چیزی جز یک محصول فراموش شده باقی نمی گذارد.

کیفیتی که برای فروش قربانی می شود!

یکی یکی از اصلی ترین دلایل این فرآیند ، رقابت بی پایان برای جذب مخاطبان و افزایش درآمد است. در این بازار جذاب ، تولید کنندگان به این امید که بتوانند بخشی از بازار را بگیرند ، به جای تمرکز بر کیفیت و اصالت ، به تقلید از فرمول های موفق خارجی روی آوردند. اما با چه قیمتی؟ آیا باید ارزشهای اخلاقی ، تاریخی و فرهنگی ما قربانی شود؟

در این مسیر ، به نظر می رسد که فرهنگ ما به آرامی جای خود را در محصولات چشمگیر از دست می دهد. این آثار نه تنها قادر به نمایندگی هویت فرهنگی ما هستند ، بلکه تصویری غیر واقعی از جامعه نیز ارائه می دهند که از نیازها و نگرانی های واقعی مردم دور است. برای نسلی که از این سریال ها به عنوان منبع الهام و سرگرمی استفاده می کند ، این می تواند تأثیرات عمیقی بر دیدگاه آنها در مورد فرهنگ و تاریخ بومی آنها داشته باشد.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما