محسن جلال پور* (کارشناس ارشد MBA، فعال تجاری)
هنوز هواپیما بلند نشده بود که نزدیک شد و با لبخند پرسید: شما آقای جلال پور نیستید؟
سرم را بلند کردم و متوجه مردی لاغر و استخوانی شدم که آرام روی صندلی کناری نشسته بود. با لبخند سر تکون دادم یعنی هستم و بعد شروع کردم به درس خوندن.
صندلیش کنار من بود و چند دقیقه ای مشغول کارش بود و در حالی که کاپشنش را تا کرده و روی قفسه بالای سرش گذاشته بود، چند بار به من نگاه کرد.
به نظرم می آمد که می خواهد سوالی بپرسد، اما با خودش دعوا می کرد، هواپیما به ابتدای باند فرودگاه رسید و وقتی مرد از من پرسید که آیا می توانم سوالی بپرسم، تلفن های همراه خاموش بودند. گفتم لطفا؛ من در حال انجام وظیفه هستم.
سوالی که پرسید و جوابی که دادم و آشنایی چند دقیقه ای باعث ماندگاری این دوستی شد. ما کل پرواز را با هم صحبت کردیم و سپس قرار و قرارهای دیگر گرفتیم و از آن روز تا امروز بیش از 10 سال است که دائماً در تماس هستیم. سوال این روز سوال من و خیلی از دوستان این روزهاست.
وقتی این مرد 10 سال پیش داستان شرکتش را در هواپیما تعریف کرد، برای من روشن شد که بزرگترین چالشی که با آن روبرو است اصرار او برای ادامه مسیری است که برای یک دهه وقت، انرژی و هزینه زیادی برای او تمام کرده است. ، اما به موفقیت منجر نشد و چون اکنون احساس می کند این مسیر هزینه زیادی دارد، باید به جبران اشتباهات ادامه دهد.
خیلی با او صحبت کردم و در نهایت او را متقاعد کردم که به اشتباه خود ادامه ندهد و از تله به اصطلاح هزینه غرق شده خارج شود.
افرادی که در این تله می افتند عموماً تمایل دارند در تصمیمات بد و سرمایه گذاری های بد خود پافشاری کنند و حتی زمانی که مشخص شود تصمیمی که گرفته اند یا پروژه ای که روی آن کار می کنند اساساً اشتباه است ادامه می دهند. به همکار پروازم توضیح دادم که در تجارت پیدا کردن سوراخ خروجی مهمتر از ورودی است.
در دنیای تجارت مثالهای زیادی از زیانهای هنگفت ناشی از افتادن در تله هزینههای غرقشده وجود دارد.
معروف ترین مثال، «اشتباه کنکورد» است که به تصمیم ضعیف دولت های بریتانیا و فرانسه برای ساخت هواپیمای غول پیکر به نام کنکورد اشاره دارد. حتی پس از اینکه مشخص شد دیگر هیچ توجیه اقتصادی برای این پروژه وجود ندارد، هر دو کشور به سرمایه گذاری در توسعه هواپیمای کنکورد ادامه دادند.
سیاستمداران درگیر در این پروژه نمیخواستند با شرم توقف کار مواجه شوند و اعتراف کنند که پول خرج شده منجر به یک وسیله نقلیه کارآمد نمیشود. این خطا Concorde Fallacy نام دارد.
بنابراین «اشتباهات وحدت» به رفتار لجوجانه در افراد اشاره دارد، یعنی همان اصرار بر تکرار یک اشتباه در سیاست، تجارت و حتی تصمیمات روزمره. این در حالی است که پافشاری بر اجرای تصمیمات نادرست گاهی بیش از کنار گذاشتن آن تصمیم هزینه دارد.
تله هزینه غرق شده در کشور داری و سیاست نیز خطرناک است و می تواند کشور را به خاک سیاه بکشاند. اصرار سیاستمداران بر تصمیمگیریهای نادرست، با این استدلال که کل کشور هزینههای مالی و جانی دارد، نمونه بارز این رفتار نادرست است که میتواند چندین نسل را تحت تأثیر قرار دهد.
برای مثال کوبا بیش از 50 سال را صرف جنگ با ایالات متحده کرده است و مردم آن کشور آنقدر فقیر شده اند که حاضرند جان خود را به خطر بیندازند و در خلیج خوک ها شیرجه بزنند و ساعت ها شنا کنند تا شاید راهی پیدا کنند. به آمریکا
اشتباه کنکورد به ما هشدار می دهد که بر تصمیمات اشتباه خود پافشاری نکنیم و به بهانه اینکه تلاش زیادی کرده ایم یا پول زیادی برای این پروژه گذاشته ایم، روی اشتباهات خود پافشاری نکنیم.
به نظر من، در هر شغل و مسئولیتی، درک زمان برای رفتن به موقع برای افراد، به ویژه افراد تجاری و کارآفرین بسیار مهم است. این بحث که من محکوم به موفقیت هستم چون بخش زیادی از زندگی و سرمایه خود را در این مسیر سرمایه گذاری کرده ام دلیل خوبی نیست و می تواند هزینه ها را برای مردم افزایش دهد.
چه یک سیاستمدار یا تاجر، یک وکیل یا یک کارآفرین باشید، مراقب باشید در دام غرق شدن هزینه ها نیفتید و از افتادن در میان جمعیت خودداری کنید. به موقع تصمیم بگیرید و به موقع از یک تصمیم بد یا یک معامله اشتباه خارج شوید، در غیر این صورت باید هزینه بیشتری بپردازید.
*منبع: کانال روزنامه مدیر