فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت در یادداشتی در یکی از روزنامه های ایران نوشت: ساختار و نظام تعریف شده در یارانه های اعشاری باید بعد از یک دهه تغییر کند، زیرا شاخص های اقتصادی و اجتماعی تغییر کرده و شاخص های دهه گذشته تغییر نکرده است. برای سنجش توان مالی افراد جامعه، وزارت تعاون مجبور شده است با تعریف این شاخص ها، افراد دارای توان مالی بالا را شناسایی کند تا از روند دریافت یارانه خارج شوند منطقی این اتفاق می افتد؟

یک واقعیت مهم برای همه دولت ها این است که منابع آنها نامحدود نیست. علاوه بر منابع محدود دولت ها، سازوکار پرداخت یارانه نقدی در تمامی دولت های دنیا با هدف حمایت از جامعه ایجاد شده است. بر اساس این دو واقعیت، حمایت هر چه بیشتر از آسیب پذیرترین قشر جامعه ضروری است. این دیدگاه با رویکرد ارائه یارانه یکسان به همه جامعه متفاوت است.

بیایید دو خانواده سه نفره را در نظر بگیریم. هر دو خانواده در منطقه محروم زندگی می کنند و ماهیانه بین 3 تا 6 میلیون تومان درآمد دارند. خانواده اول در همان محل می مانند، خانواده دوم برای به دست آوردن فرصت های شغلی بهتر نقل مکان می کنند و در شرایط دیگر دو نفر از اعضای خانواده فرصت کار پیدا می کنند.

با این تغییر درآمد این خانواده بین 20 تا 30 میلیون تومان افزایش می یابد. طبیعتاً خانواده دوم برای حفظ فرصت های شغلی خود ناگزیر باید بخشی از این درآمد را از دست بدهند. هزینه هایی مانند ایاب و ذهاب و اجاره مسکن که برای این خانواده در محل سکونت اصلی شان زیاد نیست نبود. در این شرایط یارانه 350 هزار تومانی معادل تقریباً 5 تا 10 درصد درآمد خانواده اول است.

اما برای خانواده دوم کمتر از 2 درصد است. حالا شما قرار است منابع محدود خود را بین این دو خانواده تقسیم کنید. در اینجا سه ​​فکر در مقابل هم قرار می گیرند. فکر اول معتقد است که دولت کاری به حمایت از این خانواده ها ندارد. از نظر این افراد این مصداق دخالت دولت در جامعه و بازار است و نباید این کار را بکند. نتیجه این تفکر به گسترش «نابرابری» در جامعه می انجامد. فکر دوم معتقد است که منابع محدود باید به طور مساوی به همه پرداخت شود.

از دیدگاه این اندیشه، عدالت به معنای «برابری» است. این تفکر برابری طلبانه در جوامع کمونیستی در عمل با شکست و فروپاشی مواجه شد. زیرا واقعیت محدودیت منابع دولتی را در نظر نگرفته و به این نکته توجه نکرده است که در این رویکرد آنچه در عمل اتفاق می افتد توزیع فقر است.

اما فکر سوم معتقد است که دولت باید بیشترین حمایت را از آسیب پذیرترین افراد انجام دهد. بر اساس این تفکر، بین دو خانواده فرضی که در اینجا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، حمایت دولت از خانواده اول ممکن است به بهبود محسوسی در کیفیت زندگی آنها منجر شود، اما همین حمایت ها تأثیر چندانی بر خانواده دوم نخواهد داشت. این وضعیت را در ابعاد بزرگتر می توان دید.

هیچ دولتی نمی تواند امیدوار باشد که فقر را به طور کامل ریشه کن کند. منابع و امکانات هیچ دولتی برای اعتلای اقتصادی فقرا و همچنین قشر مرفه تر جامعه کافی نیست. بر این اساس تلاش دولت چهاردهم کاهش «درصد نابرابری» و «سطح نابرابری» است. به همین منظور، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حال تدوین سازوکاری است تا جامعه بتواند با «آزمایش گسترده» و با تکیه بر ابزارها و فناوری هایی که امروز در اختیار داریم، دریافت کننده کمک های دولتی دقیق تری را تعیین کند. . به همین دلیل 6 شاخص تعریف شده است که بر اساس آن دهک ها تعدیل شده و افراد دارای درآمد بالاتر از دریافت یارانه خارج می شوند تا دولت بتواند کمک بیشتری به اقشار آسیب پذیر جامعه کند.

جامعه دیرینه ایران نیز نشان داده است که اگر اعتماد داشته باشد پول و اعتبارات خیریه ای که می پردازد (یا منافعی که از دست می دهد) به دست نیازمندترین افراد جامعه می رسد، قطعا در این کار مشارکت و همراهی خواهد کرد. »


اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما