ایران نوشت: پاییز سال گذشته مرد جوانی به نام مهیار به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد از همسرش به نام میترا به دلیل ارتباط با مردان غریبه شکایت کرده است.

وی در توضیح ماجرا اسنادی را که ادعای خود را ثابت می کند به مسئولان نشان داد و گفت: «چهار سال پیش با میترا ازدواج کردم.» اوایل زندگی خوبی داشتیم اما کم کم به رفتار همسرم مشکوک شدم. از آنجایی که مجبور بودم برای کار به مسافرت بروم، تصمیم گرفتم با احتیاط چند دوربین امنیتی را در قسمت های مختلف خانه نصب کنم و رفتار همسرم را زیر نظر بگیرم. بعد از نصب دوربین ها، وضعیت خانه را آنلاین چک کردم تا اینکه یک روز صبح دیدم یک ساعت بعد از خروج از خانه، پسر بچه ای به خانه ام آمد و از رفتار دوستانه اش با میترا فهمیدم که این کار نیست. اول وقت آن است که او به خانه ما بیاید. می خواستم بلافاصله با پلیس تماس بگیرم، اما می خواستم قبل از پیگیری موضوع در دادگاه، صحبت های همسرم را بشنوم.

بعد از اتمام وقت کار به خانه رفتم اما وقتی دوباره دوربین ها را چک کردم دیدم جوان دیگری به خانه ما رفته است. آنجا متوجه شدم که همسرم با مردان زیادی رابطه داشته است. خشم و خشم من حد و مرزی نداشت. بلافاصله با پلیس تماس گرفتم و ماموران پلیس همسرم و مرد غریبه را که خسرو نام داشت دستگیر کردند. اکنون پرونده در کلانتری ادامه دارد و برای پیگیری موضوع به پلیس آگاهی آمده ام.

پس از آن مهیار فیلم های ضبط شده از دوربین های مداربسته را به پلیس آگاهی تحویل داد و ماموران اطلاعاتی ردیابی متهم را آغاز کردند که صبح با حضور در منزل شاکیه موفق به شناسایی وی نشدند.

پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به اداره ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه شاکی به جایگاه شاهد رفت و گفت: رابطه من با همسرم آنقدر خوب بود که فکر نمی کردم به من خیانت کند. اعمال . اخیراً آنقدر به دنبال زمان دقیق رفت و آمدم به سر کار بودم که به آن شک کردم. البته در ابتدا فکر می کردم که او نگران من است و این سؤالات به این دلیل است که او من را دوست دارد. باور کنید وقتی دوربین ها را نصب کردم به خودم گفتم اشتباه کردم و باید از همسرم به خاطر این سوء ظن عذرخواهی کنم اما اکنون خواستار مجازات سختی هستم.

میترا سپس در جایگاه قرار گرفت و از خود دفاع کرد: برخلاف ادعای همسرم، ما اصلا رابطه خوبی با هم نداشتیم. مهیار به دلیل کارش فقط چند روز در ماه تهران بود و همیشه به شهرهای مختلف سفر می کرد و من بیشتر اوقات تنها بودم. حتی وقتی به خانه آمد، برای من وقت نداشت. راستش نمی توانم به یاد بیاورم که او در طول ازدواجمان حتی یک روز هم مرا دوست داشته باشد. در نهایت رفتار او باعث شد که توجه مردان دیگر را جلب کنم.

سپس خسرو به جایگاه شاهد رفت و گفت: نمی دانستم میترا متاهل است و وقتی با هم آشنا شدیم به من گفت که طلاق گرفته و مربی یک باشگاه ورزشی است. وقتی مأموران مرا دستگیر کردند متوجه شدم که این زن به من دروغ گفته و متاهل است.

پس از اظهارات متهمان، قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور حکم به میان جمعیت رفتند. طبق پرونده ها میترا را به اعدام و خسرو را به شلاق محکوم کردند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *