اخبار روز سینما

واکنش کیهان به فیلم «دسته دختران»: شیره مالیدن سرها به اسم دفاع مقدس

کیهان نوشت: بزرگترین مشکل فیلم «دسته دختران» بی افق بودن آن است. بی افق بودن یعنی نداشتن درک درست از معنای اصلی و ضمنی داستان، درک نسبتاً کاملی از روندی که روایت بر اساس آن شکل گرفته و شکل گرفته است و البته سایر الزامات و احتمالات، اولویت ها و بدیهیات داستان. داستان فیلمسازی کاری که مشمول نکات اول و دوم است. باشیم و در چنین فضایی دست به تولید یک فیلم «بزرگ پروداکشن» از نوع «داخلی» بزنیم!

در چنین شرایطی تنها کاری که از دست ما برمی آید این است که با شعارهایی چون «سینمای ملی» و «ارزش های دفاع مقدس» و غیره، سر کسی را که می توان به او شیره مالید، مالید.

«دسته دختران» یکی از ابتدایی ترین مفاهیم و تمجیدها و بدیهیات و ارزش های هنری پوچ است: فیلمنامه نامتعادل و شلخته و شلخته و کسل کننده و گل بزرگ و بی افق، کارگردان گیج و توخالی و متنعم و ویران شده است. و لفاظی های اغراق آمیز، هیاهو و هیاهو و فرم های دفعی، جعل تاریخ، تحریف تاریخ، رنگ بی ارزش و فوق العاده نازک، طراحی صحنه و لباس های پر از گاف و البته مجموعه ای عظیم از مقادیر بی شمار خون، خون، انفجار. ، آتش و سایر صداهای وحشتناک و ناراحت کننده!
در خلاصه داستان فیلم چنین وضعیتی به تصویر کشیده شده است: دو سال پس از انقلاب در حالی که کشور همچنان در بحران است، ارتش بعث عراق به فرماندهی صدام با تجهیزات کامل نظامی به جنوب حمله کرده و در حال پیشروی است. مردم به سختی مقاومت می کنند، اما به دلیل کمبود سلاح و مهمات و نیروهای آموزش دیده، سقوط خرمشهر نزدیک است.
و «دسته دختران» که دومین اثر منیر قائدی و میراث او در ژانر دفاع مقدس است، به حضور زنان در جنگ می پردازد. این فیلم مدعی است روایتی متفاوت از مقاومت زنان در زمان اشغال خرمشهر دارد. زنانی که می خواهند شجاعانه اسلحه به دست بگیرند و در کنار رزمندگان بجنگند، اما با مخالفت مردان و تحقیر و تمسخر آنها مواجه می شوند.
یگانه، وجیهه و سیمین که آموزش نظامی دیده اند و اسلحه را می دانند، سعی می کنند وارد جنگ شوند و مانند مردان از خرمشهر دفاع کنند. اما رزمندگان که وجود آنها را مانعی برای پیروزی می‌دانستند، سعی می‌کنند با سرگرم کردن آنها در پشت خط مقدم، آنها را از میدان نبرد دور نگه دارند. اما «جوخه دختران» شکست نمی خورد و شهید جهان آرا با تماس مستقیم با فرمانده آن زمان، مسئولیت حفاظت از انبار مهمات را بر عهده می گیرد. در بیمارستان صحرایی آنها با فرشتا، پزشک بیمارستان ملاقات می کنند و خانه او را مقر خود می کنند. وقتی مهمات می رسد، متوجه می شوند که برای تحویل دادن به جنگنده ها خیلی کم است. بنابراین تصمیم می گیرند برای تهیه مهمات اصلی به گمرکی که زیر آتش مستقیم دشمن است بروند. به این ترتیب آذر، خواهر یکی از شاگردان یگانه به نام فرشته و مردی که می خواست از جنگ فرار کند با هم سفر می کنند. در این مسیر همه به سمت دیگری کشیده می‌شوند، فرشته به دنبال نامزد گمشده‌اش می‌گردد، آذر مشغول دفن شهدا در قبرستان شهر است، اما مرد دلبسته به سیمان در گروه باقی می‌ماند و به دختران کمک می‌کند. در نهایت موفق می شوند مهمات زیادی را از زیر آتش خارج کرده و به دست رزمنده ها برسانند.
منیر قادی کارگردان فیلم «جوخه دختران» در جایی گفته است: «هیچ شخصیتی در این فیلم مستقیماً از روی کتاب، داستان یا حقیقت شکل نگرفته است، بلکه شخصیت ها برآوردی از مطالعات کارگردان هستند. ساختگی هستند و باید بگویم که من فقط فیلم هایی می سازم که اطرافم را احاطه کرده باشد. ما در سینمای دفاع مقدس فیلم های زیادی داریم که الگو هستند اما سعی می کنم سینمای خودم را داشته باشم و اگر قرار باشد مدلی داشته باشم قطعا آن مدل است. نه تنها فیلم «تنگه ابوقریب. ما درباره یک حقیقت فیلم ساختیم و متأسفانه همه می دانیم که خرمشهر سقوط می کند، اما این فیلم درباره سقوط خرمشهر نیست، عشق و امید به آینده است». و این بدان معناست که نه تنها برداشت آنها از سینما کهنه و نادرست است، بلکه درک آنها از تاریخ و واقعیت نیز نادرست و فاسد است.
محال است که با تاریخ و اشارات تاریخی آن دوره که قطعاً از آن بی خبرید، بخوبی آشنایی داشته باشید، در حالی که افقی برای فیلمبرداری ندارید و در عین حال برنامه ای درست و حسابی در آن اجرا می کنید. وضعیت. که فیلم «گروه دختران» ادعا می کند. بله، نمی‌کنید، چگونه و چرا سعی می‌کنید چنین تعابیر جاه‌طلبانه و ساده‌لوحانه‌ای را به مخاطبان و منتقدان کارتان ارائه کنید.
فیلمساز عزیز، شما هنوز جای درست دوربین و نحوه حرکت آن را در فیلم “بزرگ پروداکشن” خود نمی دانید و حتی نتوانسته اید یک کپی خوب، صحیح و گمراه کننده تهیه کنید، پس سعی کنید آن را پر کنید. در فضای خالی این چیزهای اساسی و نسبتا مهم با شعار و ادعا. تبلیغات را پر کنید؟
آره گفتیم مهم ترین مشکل فیلم «دختران» بی افق بودن آن است. بی افق بودن یعنی نداشتن درک درست از معنای اصلی و ضمنی داستان، درک نسبتاً کاملی از روندی که روایت بر اساس آن شکل گرفته و شکل گرفته است و البته سایر الزامات و احتمالات، اولویت ها و بدیهیات داستان. داستان فیلمسازی کاری که مشمول نکات اول و دوم است. در چنین فضایی دست به تولید فیلم «بزرگ پروداکشن» از نوع «ملی» بزنیم!
کدام عنصر ملیت در فیلم شما متجلی است و آیا در دل شما وجود دارد؟ آیا آن دعوا بین شخصیت خاله عامر و ناهی منکار و دختر فکلی نباید باشد؟ یا بند کفن را نمی شناسد؟ شوخی می کنی؟
آیا این توهمات بیمار را بر اساس چه نقل قول های جعلی تاریخی قرار داده اید که «همه را با دقت خوانده اید و آن را شریف دیده اید» و «نخواسته اید از تنگه ابوقریب الگو بگیرید»؟!
و لیاقت دفاع مقدس ما و رزمندگانش این نیست!

آویسا احمدی نیا

آوین احمدی هستم سردبیر و مدیرمسئول رسانه بازتاب آنلاین که سعی میکنم آنچه در ایران و جهان میگذرد را برای شما در این وبسایت به اشتراک بگذارم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا