عصر ایران – وقتی رسانه های جهان و از جمله در همین تارنما به سرعت به مرگ جیمی کارتر واکنش نشان داده شد طبیعی است که در خود آمریکا به او و بهانۀ درگذشت رییس جمهوی اسبق ایالات متحده به کارنامه او حوادثی که در آنها نقش داشت یا از آنها تاثیر پذیرفت بیشتر و دقیقتر پرداخته باشند و البته به شخصیت خود جیمی کارتر که 100 سال در این جهان زیست و از مزرعۀ بادام زمینی در پلینز به کاخ سفید در واشینگتن رسید. در آکادمی نیروی دریایی فیزیک خواند و در دانشگاه به استادی ادبیات رسید و همین تنوع نشان می دهد مسیر سیاست از تجربههای گونهگون و متنوع میگذرد.
این مقاله را «سامانتا جینپاور»، روزنامهنگار، دیپلمات و سیاستمدار ایرلندیآمریکایی نوشته که در حال حاضر مدیر USAID (آژانس توسعۀ بینالمللیِ ایالات متحده) است.
خانم پاور که بیست و هشتمین سفیر ایالات متحده در سازمان ملل از سال 2013 تا 2017 – سال ها بعد از ریاست جمهوری کارتر – هم بوده بوده در این مقاله به میراث سیاسی و آموزههای رئیسجمهورِ تازه درگذشته، جیمی کارتر پرداخته است.
مقاله را لیلا احمدی به پارسی بازگردانده و مثل همیشه توضیح می دهیم مقالات ترجمه و منتشر شده در این بخش، بازتاب دیدگاه نویسنده و در راستای بررسی مطبوعات جهان است و در این مورد خاص طبیعی است که نگاه یک ایرلندی- آمریکایی به کارتر با نگاه یک ایرانی تفاوت دارد.
در ایران هم نگاه یک فعال حقوق بشر با سلطنت طلبانی که از کارتر انتقاد میکنند چرا به شاه فشار آورد زندانیان سیاسی را آزاد کند و تنها نقدشان به رژیم پهلوی این است که چرا ساواک بیشتر نگرفت! که البته ایده خودشان هم نیست. ناشی از ادعای کیسینجر است که رفیق شفیق شاه و نیسکون بود و کارتر تنها رییس جمهوری بود که اجازه ورود او به کاخ سفید را نداد چرا که قبل و بعد از کاخ سفید و چه در دوران دموکرات ها و چه جمهوری خواهان درهای سفید به روی مرد آلمانی تبار همیشه باز بود. کیسینجر هم در همین امسال در 100 سالگی درگذشت.
برگردان مقاله نیویورک تایمز (لیلا احمدی): 100 سال پیش در شهر کوچکی به نام «پِلِینز» واقع در جنوب غربیِ ایالت جورجیا، کودکی به نام «جیمز ارل کارتر جونیور» متولد شد و دیری نپایید که به پرآوازهترین و متفاوتترین رئیسجمهور دموکرات ایالات متحده بدل گشت.
«جیمی کارتر» ملقب بود به «پینات پرزیدنت» یا «رئیسجمهور بادامزمینی»، چون پیشۀ آبا و اجدادیشان زراعت بود و در زمینهایشان بادام پرورش میدادند. از کودکی ایمانِ باپتیستی در او شکل گرفت. (باپتیسم، شاخهای دگراندیشانه از مسیحیت است که بر جدایی دین از سیاست، تأمل، مدارا و میانهروی تأکید میکند).
او در فضایی آکنده از ایمان مذهبی پرورش یافت و از همان کودکی با مباحث سیاسی و مفاهیم مبتنی بر عدالت اجتماعی آشنا شد.
کارتر در سال 1946 از دانشکدۀ نظامی فارغالتحصیل شد و به زادگاهش بازگشت. فضای حاکم بر جامعه مملو از معضلات ناشی از مدرنیسم، نابرابریهای اجتماعی، اقسام بزهکاری، محرومیت و تبعیضات جنسیتی و نژادی بود.
تلاطمات و نابسامانیهای حاکم بر این فضا او را به فعالی سیاسی و دموکرات مبدل کرد و از عنفوان جوانی قدم به میدان سیاست نهاد.
کارتر دانشآموختۀ فیزیک از آکادمی نیروی دریایی آمریکا بود، ۲۳ کتاب به رشتۀ تحریر درآورد و استاد فرهنگ و ادبیات انگلیسیِ دانشگاه اموری شد.
گرچه در قیاس با سایر رؤسای جمهور، دستاوردهای سیاسی زیادی ندارد و میزان رضایت مردم از سیاستهای او تا پایان ریاستجمهوریاش به نحو قابل توجهی کاهش یافت، اما همیشه متعهد به پیشبرد برنامههای فرهنگی و اجتماعی و پاسداشتِ حقوق بشر بود.
پافشاری بر آموزههای دموکراتیک، تأکید بر اصول بنیادینِ حقوق بشر، اصرار بر عدالت اجتماعی، توجه به قواعد زیستمحیطی، هشدار نسبت به رعایت حقوق اقلیتها، توجه به معیشت فرودستان و تلاش برای رفع تبعیض اجتماعی از او رئیسجمهوری زبانزد و متفاوت ساخته بود. در سال ۲۰۰۲، بهدلیل فعالیتهای نیکوکارانه و تأسیس «مرکز کارتر»، جایزۀ نوبل صلح به او اعطا شد و با این حال، بخش اعظم میراث او به اقدامات پیش گامانۀ پس از ریاستجمهوری مرتبط است.
کارتر سهم بزرگی در تغییر گفتمان سیاسیِ ایالات متحده داشت. او سناتور و فرماندار جورجیا بود و در انتخابات ریاستجمهوریِ سال 1976، توانست «جرالد فورد» را شکست دهد.
او دو وزارتخانۀ جدید (وزارت انرژی و وزارت آموزش) تأسیس کرد. سیاست ملی انرژی را روی کار آورد. پیمان کمپ دیوید، معاهدات کانال پاناما و دور دوم مذاکرات محدودسازی جنگافزار راهبردی (SALT II) را منعقد کرد. با رکود تورمیِ برآمده از رشد شتابان قیمتها، افزایش بیکاری و رشد کند اقتصادی مواجه شد. بحران گروگانگیری ایران در سالهای ۱۹۷۹–۱۹۸۱، بحران انرژی ۱۹۷۹، حادثۀ تأسیسات هستهای جزیرۀ تریمایل و تهاجم شوروی به افغانستان را از سر گذراند و با پایان دادن به سیاست کاهش تنش (موسوم به دتانت) که از ریاستجمهوری نیکسون بر جای مانده بود، تحریمهایی علیه شوروی اعمال کرد.
نقش کارتر در سقوط پهلوی و پیروزی انقلاب ایران مناقشهبرانگیز است. برخی معتقدند او نقشی در انقلاب ایران و سقوط شاه نداشت، چون همیشه از شاه حمایت میکرد، زبان به تمجید او میگشود و ایران را جزیرۀ ثبات خاورمیانه میخواند، اما صاحبنظرانی مثل کیسینجر گفتهاند کارتر نتوانست اهمیت استراتژیک ایران را درک کند و فشارهایی به ایران وارد کرد که با تقویت مخالفان، به انقلاب انجامید.
کارتر را “گرگ تنها” مینامیدند، چون درونگرا بود و عزمی راسخ داشت. گرگ تنهای پلینز در انتخابات مقدماتیِ حزب دموکرات در سال 1980 با چالشی از جانب سناتور «تد کندی» مواجه شد و توانست نامزدی حزب را تصاحب کند؛ با این حال به دور دوم راه نیافت، چون در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۸۰ با اختلاف بسیار زیاد در آرای الکترال، از نامزد جمهوریخواه، «رونالد ریگان» شکست خورد و مسند را به حریف واگذار کرد.
«جیمی کارتر» در اعتلای حقوق بشر نقش مهمی داشت و از این حیث، سیاست خارجیِ ایالات متحده را دگرگون کرد. دیدگاه او آموزههای مهمی برای نسل امروز دارد. او در اجرای اصولی که در مقام سی و نهمین رئیسجمهور از آنها دفاع میکرد، با چالشهای متعددی مواجه شد. مواضع کارتر، گسستی اساسی در سنتِ چند دههایِ سیاست خارجی ایجاد کرد و نگاه جهان به آرمانهای آمریکا را تغییر داد. او با افرادی که از نقض حقوق بشر رنج می بردند، همدلی کرد و بدین منوال، تأثیری ماندگار بر سیاست ایالات متحده و جهان به جا گذاشت.
بخش اعظم میراث کارتر بر فعالیتهای پیشگامانهای متمرکز است که پس از دورۀ ریاستجمهوریاش دنبال شد. او در تغییر گفتمان سیاسی نقش داشت و تا 90 سالگی در بنیاد کارتر و یواساِیآیدی* معطوف به اقدامات اجتماعیِ مهمی مثل فقرزدایی، احداث خانههای مقرون به صرفه و ریشهکنیِ بیماریهای شایعی مثل «کوری رودخانه» و «کرم گینه» شد.
[م. USAID، آژانس توسعۀ بینالمللی ایالات متحده از بزرگترین نهادهای امداد بینالمللی است که مسئولیت اصلیاش، مدیریتِ کمکهای خارجیِ غیرنظامی و کمکهای معطوف به توسعۀ اجتماعی و اقتصادی است. یواساِیآیدی، بیش از نیمی از کمکهای خارجی ایالات متحده را در بر میگیرد. کنگرۀ آمریکا در 4 سپتامبر 1961 قانون کمکهای خارجی را تصویب کرد تا بدینترتیب برنامههای کمکهای خارجی ایالات متحده را سازماندهی کند. این آژانس با فرمان اجرایی رئیسجمهور «جان اف کندی» تأسیس شد و درصدد بود سازمانها و طرحهای کمک خارجی را در لوای نهادی واحد منسجم سازد. این سازمان در بیش از 100 کشور، عمدتاً در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین، خاورمیانه و اروپای شرقی مأموریت دارد و اهداف عمدۀ آن عبارتاند از: امداد رسانی به مناطق رنجور از حوادث طبیعی، فقرزدایی، همکاری فنی در مسائل جهانی از جمله محیط زیست، منافع دوجانبۀ ایالات متحده و توسعۀ اجتماعی و اقتصادی].
[م. «انکوسرکیازیس»، «روبلز» یا «کوری رودخانه» از راه آلودگی به نوعی کرم انگلی به نام کرم کوری رودخانه ایجاد میشود و به خارش شدید، برجستگیهای زیرپوستی و نابینایی منجر میشود. این بیماری پس از تراخم، دومین عامل رایج نابینایی در اثر عفونت است. «دراکونکولیازیس» یا «کرم گینه» هم بر اثر نوشیدن آب آلوده به لارو ایجاد میشود. این نکته قابلتوجه است که آمریکا از سدههای گذشته تاکنون با کمبود یا فقدان آب آشامیدنیِ سالم، فرسودگی لولههای آب، مسموم بودن برخی منابع، خشکی منابع آب و سفرههای زیرزمینی مواجه بوده است و در بسیاری از مناطق مردم آب آشامیدنی را از رودخانه یا چاه تأمین میکنند. همین موضوع به رواج بیماریهای ناشی از آب انجامیده. در بسیاری از مناطق آمریکا، حتی شهرهایی مثل نیویورک و واشنگتن، مشکل آب آشامیدنی وجود دارد. ایالت کالیفرنیا در سال 2017 بحران آب را تجربه کرد. این بحران در آمریکا به قدری جدی است که در برخی ایالتها پلیس آب تشکیل شده و با هر نوع هدررفتِ آب به شدت مقابله میشود].
کارتر با اعزام تیمهایی متشکل از ناظران بیطرف برای نظارت بر 125 انتخابات در 40 کشور جهان، فهم بینالمللی از الزاماتِ انتخابات آزاد و عادلانه را تغییر داد و پس از ترک سِمت در سال 1981، خدمات میانجیگرانۀ خود را به دولتهای متعاقب سپرد تا تنشها در مناطقی مثل گویان (کوچکترین کشور آمریکای جنوبی)، لیبی و سودان کاهش یابد.
میراث سیاست خارجی او نیز قابلتوجه بود. او با پیمان «کمپ دیوید»، صلح پایدار اسرائیل و مصر را به ارمغان آورد و پس از مذاکرات آغازینِ ریچارد نیکسون با چین به برقراری روابط دیپلماتیک با این کشور همت گمارد. کارتر مذاکره در باب معاهدات “کانال پاناما” را پیش برد و نتیجه را به مجلس سنا اعلام کرد. با این کار ریشه احساساسات ضد آمریکایی را در آمریکای لاتین خشکاند و نشان داد که ایالات متحده با اقلیتها و ملتهای کوچکتر، عادلانه و شرافتمندانه برخورد میکند.
توجه رئیسجمهور فقید به حقوق بشر برآمده از ایمان مسیحی او بود؛ ایمانی پابرجا و نیرومند که حتی در دوران ریاست جمهوری، او را به تدریس متون دینی وامیداشت. کارتر اغلب در توضیح این که چرا آمریکا مسئولیت دارد از ستمدیدگان و محرومان در اقصینقاط جهان حمایت کند و حافظ صلح باشد، بخشهایی از کتاب مقدس، انجیل متی، فصل 25، آیۀ 40 را نقل میکرد و میگفت: عیسی (ع) میگوید: ” آنگاه به ایشان خواهم گفت: وقتی این خدمتها را به ضعیفترین برادرانام نثار میکردید، در واقع به من لطف میکردید.“.
[م. کارتر در خاطراتاش میگوید: در همۀ دوران زندگیام سخت به مسیحیت ایمان داشتم و از فعالان مذهبی و عملکنندگان به فرائض دینی بودم. آموزه.های کتاب مقدس در همۀ این سالها راهنمای عمل بود و همانطورکه باورهای دینیِ صدها میلیون انسان در سراسر جهان، منشاء آرامش و تسلیبخش آنها است من هم با ایمانی راسخ و تزلزلناپذیر به مسیحیت، همیشه از چنین آرامشی برخوردار بودهام. گسستن از چنین ایمان نیرومندی برایم ممکن نیست].
استقبال کارتر از حقوق بشر در سطح جهانی هم برآمده از تعهد او به حقوق مدنی در داخل کشور بود. او روزگار کودکیاش در پلینز را چنین توصیف میکند: « از همان کودکی شاهد محرومیت سیستماتیک مردم از حقوق شهروندی بودم و دلاوریهای افرادی را میدیدم که در برابر ظلم حکومت ایستادهاند. عاقبت آن دوره به پایان رسید. پرتو رهاییبخش تابید و مردم را نجات داد. همانطورکه برای احقاق حقوق سیاهپوستان آمریکایی در کشور به اجرای قوانین نیازمندیم، برای احقاق و بهبود حقوق بشر در خارج از کشور نیز، اقدامات یاریگرانۀ دولت لازم است.»
او پس از وقایع «واترگیت» و ویتنام نیز پیام پرشوری در مدح حقوق بشر صادر کرد که وجدان مردم آمریکا و نمایندگان کنگره را متأثر کرد.
[م. رسوایی «واترگیت»، فعالیتهای مخفیانه و غیرقانونیِ دستیاران جرالد نیکسون است که برای شنود دفاتر مخالفان سیاسی، تحقیقات غیرمجاز و سوءاستفاده از نهادهای دولتی برای اهداف سیاسی به کار گرفته شد و در نهایت، استعفای نیکسون را رقم زد. این ماجرا حول ورود اعضای سازمان جمعآوری کمکهای مالی وابسته به کمپین انتخاباتی نیکسون در سال ۱۹۷۲ به دفتر کمیته ملی دموکرات در ساختمان اداری واترگیت در واشنگتن میچرخید و تلاشهای نیکسون برای پنهانکردن نقش دولتاش در این ماجرا بخش مهمی از این رسوایی بود].
کارتر در سخنرانی سال 1977 اعلام کرد: «ما آزادیم و هرگز نمیتوانیم نسبت به سرنوشت آزادی در مناطق دیگر جهان بیتفاوت باشیم». چندی بعد حقوق بشر را چنین تعریف کرد: «حقوق بشر، روح سیاست خارجیِ ما است».
منبع:عصرایران