خلاقیتش در اجرای ادوار ریتمیک به وضوح قابل تشخیص بود؛ به عنوان یک تنبک‌نواز، علاوه بر نوازش‌های ساده، در دوران اوج خود به خوشهای گوشه‌نشین کشیده و در خلوت پنهان شد…

در تاریخ ۲۳ مردادماه، سالگرد درگذشت نوازنده برجسته تنبک و استاد موسیقی سنتی ایرانی، یعنی زنده‌یاد ناصر فرهنگ‌فر فرا رسیده است. پس از یک دوره کناره‌گیری و انزوای کاری، در روز پنجشنبه ۲۳ مرداد سال ۱۳۷۶، در سن ۴۹ سالگی، او از دنیا رفت.

فرهنگ‌فر و شکوفایی “عارف” و “شیدا”

زنده‌یاد ناصر فرهنگ‌فر نقش بسزایی در زنده کردن جریان موسیقایی گروه‌های “شیدا” و “عارف” داشت؛ چراکه اغلب اهل موسیقی تمبک را تنها به‌عنوان سازی جانبی در ارکستر می‌دیدند، اما نوازندگی ناصر فرهنگ‌فر در این گروه‌ها این نگرش را به طور قابل توجهی تغییر داد. او با اجرای ادوار ریتمیک به تکنیک‌های نوآورانه، برجسته‌ترین مهارت خود را از خود نشان داد. وی توانایی درک اوزان شعر را با خلاقیت در اجرای ادوار ریتمیک ترکیب کرده بود؛ اینکه این دورهای ریتمیک به‌طور بزرگی به اشعار کلاسیک وابسته بودند.

علاوه بر این، ناصر فرهنگ‌فر، علاوه بر اینکه در تکنوازی تنبک بی‌نظیر بود، مهارت بسیار بالایی در نواختن ساده داشت. از سال ۱۳۵۱ به همراه هنرمندانی چون محمد رضا شجریان، محمد رضا لطفی، حسین علیزاده، داریوش طلایی، داوود گنجه‌ای، پرویز مشکاتیان و دیگران، در برنامه‌های بسیاری به اجرا پرداخت.

عضویت زنده‌یاد فرهنگ‌فر در گروه «شیدا» ​​و بازی‌های بی‌نظیر او با محمدرضا لطفی در گروه «عارف» به همراه پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و… در سال 56 و با تأسیس گروه هنری «چاووش» تا سال 1363 ادامه یافت. آثاری که از او به جا مانده نشان می دهد که درک ملودیک این نوازنده بسیار بالا بوده و به همین دلیل در گروه ها با موفقیت می نوازد.

یاد محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ فر – 1354

محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ فر - ۱۳۵۴

شبی که موریکونه و فرهنگ فر با هم آشنا شدند

ناصر فرهنگ‌فر در راستای اجرای کنسرت‌ها به مقاصد مختلف جهان سفر می‌کرد و با موسیقیدانان بزرگی از سراسر جهان دیدار داشت. محسن کثیرالسفر، پژوهشگر و نوازنده، تجربیاتش را به این صورت توصیف می‌کند: “در یک میهمانی که در خانهٔ خانم لوچیا رونکتی، آهنگساز معاصر ایتالیایی برگزار شد، تعدادی حدود ۳۰ نفر از شاعران، آهنگسازان، نوازندگان، خوانندگان اپرا، رهبران ارکستر، نقاشان و مجسمه‌سازان مشهور ایتالیایی و اروپایی حضور داشتند. از میان اساتید برجسته که در این مجمع حاضر بودند، می‌توان به انیو موریکونه و کارلو ماریا جولینی اشاره کرد. انیو موریکونه گاهی اوقات یک دسته نوشیدنی به لب می‌برد و با تعجب و تحسین، برای یک لحظه چشم از آقای جولینی، این موسیقی‌دان پیر و استاد بزرگ را نمی‌داشت.”

پس از مدتی ازدحام جمعیت اطراف پیانو و پروفسور جولینی از اجرای برنامه منصرف شد و به پیشنهاد صاحب خانه از مهمانان ایرانی برای اجرا دعوت شد. استاد مشکاتیان سه سیم را به رستپنجگاه کوک کرد. استاد فرهنگ فر نیز طبل زد و من تاریخ سازها و اهمیت و جایگاه استاد پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگ فر را در موسیقی ایرانی برای حاضران توضیح دادم. مهمانان با دقت گوش کردند و معلمان شروع به بازی کردند. سادگی و خلوص ضرب و صدای گرم ناصر به همراه مشکاتیان سه تار تماشاگران را به خود جذب می کرد. به طوری که تقریباً همه در سکوت کامل به موسیقی گوش می دادند.

موریکونه ناصر را به دست گرفت و چند لحظه دستانش را فشرد. سپس از من پرسید آیا این دستان استخوان دارند؟ بعد از پایان اجراهای هنری استادان جولینی و موریکونه و سایر هنرمندان، سوالاتی درباره موسیقی ایرانی مطرح شد که استادان با ترجمه نگارنده به آن‌ها پاسخ دادند. موریکونه لیوان نوشیدنی‌اش را در دست گرفت و با دور شدن از حاضران ایرانی، به سوی سه‌تار رفت. او ساز را در دست گرفت و مدتی به پرده و شکل کاسه خیره شد، سپس از استاد مشکاتیان سوال‌هایی درباره ربع‌پرده و موسیقی ایرانی پرسید. پس از آن، با دست به سمت ساز قدیمی استاد فرهنگ‌فر رفت.

استاد فرهنگ‌فر با سادگی کودکانه‌ای از من خواست تا به موریکونه توضیح دهم که این تنها ضربی است که یحیی، سازنده معروف تار، ساخته است. موریکونه دستان ناصر را گرفت و چند لحظه آنها را فشرد و از من پرسید آیا این دستان استخوان دارند؟ من سوال را برای استادان ترجمه کردم. استاد فرهنگ‌فر با فروتنی و دقت، مدتی در مورد ساز ضرب، تمریناتش، روش‌های نوازندگی و یادگیری از استادان بزرگ این ساز و تجربیات شخصی‌اش صحبت کرد.

گفتگو به هم ریخته بود. استاد فرهنگ فر با اشتیاق خاصی از ریتم های بلند و استادان بزرگی که افتخار همکاری با آنها را داشتند صحبت کردند. انگار این دو استاد سال هاست همدیگر را می شناسند. موریکونه هر از گاهی با یک سوال سریع بحث را وارد ریتم موسیقی ایرانی و به طور کلی موسیقی خاورمیانه می کند. در همان زمان استاد مشکاتیان به من نزدیک شد و با طنز خاصی گفت: بهتر است قبل از اینکه ناصر با آقای موریکونه کشتی بگیرد برویم.

با توجه به تلاش فهیمه خانم (همسر استاد فرهنگ‌فر) و اصرارش، ما ناصر را مجبور به شرکت در این رویداد کردیم. در لحظه‌ای که در حال خداحافظی با استاد فرهنگ‌فر بودیم، آقای جولینی دستش را به قدری محکم فشرد که پیرمرد فریادی بلند کرد. همچنین، وقتی موریکونه لیوان نوشیدنی‌اش را برداشت و به طور ناگهانی نزدیک شد تا با او در آغوش بگیرد، نتیجه‌ی این عمل دو نفر را تا آخرین لحظه تجربه می‌کند. بلبل، لباس آن دو هنرمند را به رنگی زنگاری تغییر داد. وقتی در آسانسور بودیم، استاد مشکاتیان با لبخندی گفت: “ناصر، تو لباس آقای موریکونه را رنگین کردی؟ و این دست پیرمرد را چرا اینقدر محکم فشار دادی؟” استاد فرهنگ‌فر با آرامش و طنزی که همیشه به خودش بود، گفت: “از تو چه خبر، عمو پرویز؟ اونقدر خوب ساز می‌زدم!”

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *