به گزارش پی ام آپ به نقل از تسنیم، پرونده های جنایی بسیار مورد توجه سینماگران قرار گرفته و منجر به تولید آثار مختلفی در ژانر جنایی پلیسی می شود. آثار این دسته که طرفداران پاکستانی نیز دارند، در بیشتر موارد تنها به درک آزادانه یک پرونده واقعی می پردازند. موردی که مرتضی علیزاده (بی تن) را می توان در این دسته قرار داد.

این فیلم که در سالن همایش های برج میلاد برای اصحاب رسانه پخش شد، درباره پرونده جنجالی و پیچیده ای است که پسر جوانی (سروش) همکلاسی خود را به قتل رساند و با وجود اعتراف به قتل، اثری از او باقی نماند. محل جسد در دادگاه در دسترس نیست. این نیز عوارض بیشتری را به پرونده اضافه می کند و رسیدگی به آن را طولانی می کند.

بی بد شروع خوبی دارد و شخصیت اصلی خود (بازپرس پرونده) را خیلی سریع به مخاطب معرفی می کند. او همچنین بر بخشی از رفتار خود تمرکز می کند که باعث عصبانیت او می شود. برخورد دختر گمشده ای به نام ارغوان با پدر و مادرش، بی تن را وارد داستان اصلی می کند و با وجود آگاهی از نتیجه داستان، کنجکاوی مخاطب را به خود جلب می کند.

کاظم دانشی که فیلمنامه و کارگردانی الافزار را بر عهده داشت، در شکل گیری داستان و دادن فرم کلاسیک به آن نقش اساسی دارد. همچنین نقاط عطف را در مکان های مناسب قرار می دهد و مسیر خوبی به داستان می دهد. مثلاً می‌توان از لکه‌های خونی که در وان حمام هامان یافت شد، صحبت کرد که سروش را در قتل نقش داشت و او را روانه زندان کرد.

در نیمه میانی که بخش قابل توجهی از فیلم را به خود اختصاص می دهد، تمرکز اصلی بر روی مادر ارغوان و پدر سروش است که هر کدام دو قطبی هستند و به شیوه خود به دنبال عدالت هستند.

دانشی در این فصل به فضای مجازی و تاثیرات مخرب آن بر سرنوشت یک پرونده قتل توجه ویژه ای دارد که البته افراطی و کمی اغراق آمیز به نظر می رسد. به موازات اینها، بازپرس مانند برخی فیلم های هالیوودی برای دفاع از خانواده مقتول و حمله ای که در فضای مجازی با برنامه ریزی پدر سروش انجام شده، وارد عمل می شود و بار تنش حاکم بر داستان را بیشتر می کند.

در این گونه فیلم ها، انتقام اغلب مضمون اصلی است که موتور داستان را با قدرت بیشتری به حرکت در می آورد و رویارویی خشونت آمیزی ایجاد می کند که بیننده را به قضاوتی فراگیر فرا می خواند. اتفاقی که در بیدان افتاد و موضوع اصلی انتقام است، سکانس های میانی و آخر فیلم را تحت تاثیر قرار می دهد.

اگر بخواهیم به نقاط ضعف فیلم بپردازیم، می توان از کندی ریتم و ضعف پرداخت برخی شخصیت ها صحبت کرد. شاید اولی به دلیل عجله برای رساندن فیلم به چهل و دومین جشنواره فیلم فجر باشد، اما دومی اثر کاظم دانشی فیلمنامه نویس بود.

شخصیت بازپرس جوان آن کاریزما را برای جذب مخاطب نداشت و می توانست بهتر از این کار کند. همین طور مادر سروش که کلیشه مادری است که پسرش را در جوانی و پس از جدایی رها کرده، حالا رضایت را در مادر ارغوانی می جوید. ارغوان در نقش قهرمان غایب یکی دیگر از نقاط ضعف فیلمنامه است و در طول دو ساعت فیلم تلاش چندانی برای معرفی او به مخاطب و کندوکاو در بخشی از گذشته اش نمی کند.

بهترین بازی فیلم متعلق به الناز شاکردوست در نقش مادر ارغوانی است که تعجب و درماندگی مادری را که فرزندش را از دست داده به خوبی به تصویر می کشد و تاثیر گذر زمان در این امر به خوبی نمایان است. حالات چهره و زبان بدن

اگرچه چند نقاشی چهره عالی نیز به او کمک کرد تا این نقش را به خوبی بازی کند. نوید پورفرج و سروش صحت نیز در نقش های خود بسیار موفق و قانع کننده هستند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما