در یکی از گفتگوهای اخیر برنامهٔ تلویزیونی آمریکایی، بیل گیتس – بنیانگذار مایکروسافت و یکی از چهرههای نمادین دنیای فناوری – اظهاراتی مطرح کرد که بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت. او مدعی شد که با پیشرفت سریع هوش مصنوعی (Artificial Intelligence یا AI)، تا سال ۲۰۳۵ بسیاری از انسانها تنها دو روز در هفته نیاز به کار خواهند داشت. این گفته نهتنها کنجکاویبرانگیز، بلکه تاحدی نگرانکننده هم بود.
هوش مصنوعی: جهشی همچون کامپیوترهای دهه ۹۰
به گزارش یک پزشک، گیتس در این مصاحبه با استناد به تجربیات چند دههایاش در دنیای فناوری، پیشبینی کرد که مسیر هوش مصنوعی شبیه همان تحول کامپیوترهای خانگی خواهد بود؛ زمانیکه این دستگاههای گرانقیمت بهتدریج ارزان، رایج و همهگیر شدند. او معتقد است که در آیندهای نهچندان دور، خدماتی که پیشتر تنها از عهدهٔ پزشکان حاذق و معلمان برجسته برمیآمد، بهواسطهٔ هوش مصنوعی در دسترس همگان قرار خواهد گرفت – آنهم بهصورت رایگان.
تحلیل انتقادی: آیا این آینده واقعاً در دسترس است؟
با وجود دیدگاه خوشبینانهٔ گیتس، بسیاری از کارشناسان به این آینده رویایی با دیدهٔ تردید مینگرند. دو انتقاد اصلی به گفتههای او وارد شده است:
۱. بحران در حرفههای انسانی، ساختاری است نه فناورانه
پژوهشگران حوزهٔ آموزش و سلامت میگویند که کمبود معلم، رواندرمانگر و پزشک، بیشتر نتیجهٔ بیتوجهی و کمسرمایهگذاری در این مشاغل است، نه فقدان استعداد یا عدم دسترسی به فناوری. کمبود منابع، دستمزد پایین و فشارهای شغلی باعث شده تا بسیاری از افراد مستعد از این حرفهها فاصله بگیرند.
۲. عملکرد ضعیف هوش مصنوعی در حوزههای حساس
با اینکه پیشرفتهایی در الگوریتمهای یادگیری ماشین (Machine Learning) دیده میشود، اما هوش مصنوعی هنوز در بسیاری از موارد، مخصوصاً در پزشکی و روانشناسی، دچار خطاهای جدی است. نمونههایی مانند چتبات Gemini از شرکت گوگل، هنوز پاسخهایی غلط و گاه خطرناک ارائه میدهند. حتی الگوریتمهای تشخیص بیماریها نیز بهصورت سیستماتیک دچار سوگیری علیه زنان و اقلیتها هستند. استفادهٔ گسترده از این فناوری بدون رفع این نابرابریها، احتمالاً شکاف درمانی را عمیقتر خواهد کرد.
آینده شغل و زندگی: رؤیای دو روز کار در هفته
بیل گیتس در ادامهٔ صحبتهایش، با طرح این پرسش که «آیا همچنان به انسانها نیاز خواهیم داشت؟» پاسخ داد: «در بیشتر موارد، نه.» از نظر او، بسیاری از وظایف انسانی بهزودی توسط هوش مصنوعی انجام خواهد شد. این تغییر میتواند در نگاه نخست خوشایند باشد؛ زیرا ایدهٔ کار کمتر و فراغت بیشتر، برای بسیاری رؤیایی دیرینه است.
تحقیقات انجامشده در بریتانیا نیز نشان دادهاند که هفتههای کاری کوتاهتر – مثلاً چهار روز در هفته – نهتنها به بهرهوری لطمه نمیزنند، بلکه به بهبود سلامت روان، رضایت شغلی و بهرهوری کمک میکنند. در یکی از این آزمایشها، ۸۶٪ از شرکتهایی که این مدل را تجربه کردند، تصمیم گرفتند آن را دائمی کنند.
تناقضها و دغدغههای موجود
با این حال، انتقاداتی مهم به تصور آیندهنگرانهٔ گیتس وارد شده است:
بسیاری از کاربران روزمرهٔ فناوری هنوز بهرهای عملی از هوش مصنوعی نبردهاند. این ابزارها، بهجای تسهیل کارهای سخت و تکراری، بیشتر در حوزههایی چون نویسندگی، طراحی و هنر فعال شدهاند؛ یعنی دقیقاً کارهایی که انسانها دوست دارند در زمان فراغت انجام دهند.
اتهامات اخلاقی نیز بر فضای هوش مصنوعی سایه انداختهاند. برخی از مدلهای پیشرفته با استفاده از آثار دزدیشده و بدون اجازه آموزش داده شدهاند. شرکتهای بزرگی مانند متا (Meta) و حتی مایکروسافت نیز به استفادهٔ غیرقانونی از دادههای هنری و متنی متهم شدهاند.
در ضمن، هوش مصنوعی با وجود مزایای ادعایی، باری سنگین بر دوش محیطزیست گذاشته است. تولید و اجرای این مدلها نیازمند مصرف عظیم آب و انرژیست. درواقع شرکتهایی که بیشترین سرمایهگذاری را در این زمینه انجام دادهاند، از رسیدن به اهداف زیستمحیطی خود بازماندهاند.
نتیجهگیری: بین آرزو و واقعیت
پیشبینی آینده همواره با تردید همراه است. حتی اگر گویندهاش فردی همچون بیل گیتس باشد، باز هم دیدگاه او از ذهنیت، منافع و تجربیات خودش سرچشمه میگیرد. بدون تردید، هوش مصنوعی در حال شکلدادن به آیندهٔ ماست. اما اینکه آیا این آینده بهتر خواهد بود یا بدتر، پرسشیست که تنها زمان میتواند به آن پاسخ دهد.
منبع:عصرایران