سما بابایی فیلم های امنیتی زیادی در سینمای بعد از انقلاب ساخته شده است. به نظر می رسد در آثاری از این دست، قهرمان چنان غرق در مأموریت خود است که مجبور است تمام احساسات خود را نادیده بگیرد. او باید بیش از هر چیز به مأموریت خود فکر کند، اما گاهی اوقات “عشق” همه معادلات را به هم می زند و قهرمان در موقعیتی گیر می افتد که او هیچ تصوری از آن نداشت. در این آثار قرار است دنیایی پر از خشونت و تردید به تصویر کشیده شود. اما شخصیت‌های مرد در این آثار مختلف عاشق، در میان خون، اسلحه، شکنجه و زندان هستند و این دقیقاً شرایطی است که هیچ راه پیش و پس برای آنها وجود ندارد. «قلب رقه» یکی از این آثار است.

به گزارش بازتاب آنلاین، داستان در «رقه» می گذرد، قهرمان (رضا با بازی شهرام حقدوست) در دل دشمن رخنه کرده و احتمال کشته شدن او وجود دارد، اما قلب او در این فیلم توسط زنی تسخیر می شود. شهر و حلقه ازدواجش سالهاست که دور گردنش است. مانده، جایی به قلب شما. اکنون او در یک درگیری بزرگ گرفتار شده است و ماموریتی را انجام می دهد که زندگی بسیاری از هموطنانش به آن بستگی دارد و از زن بی خانمانی که بیش از جانش دوست دارد محافظت می کند. در این گزارش از فیلم‌هایی صحبت کرده‌ایم که علی‌رغم مضمون امنیتی‌شان نشانی از عشق را در خود دارند، گویی سرنوشت همیشه بازی‌های پنهان خودش را در آستین دارد.

قلب رقه کارگردان: خیرالله تقیانی پور 1402

شهرام حکیت دوست در کنار شادی مختارپور در نمایی از فیلم «قلب رقه»

«قلب رقه» فیلمی درباره داعش و ظلم و سنگدلی این گروه بدنام است، اما در مرکز خلافت داعش و در زمانی که یک مامور امنیتی ایرانی توانست به عنوان گزارشگر وارد هسته مرکزی آن شود. آتش عشق قدیمی دوباره شعله ور می شود رضا و ریما دو عاشق که قبلاً با هم متحد شده بودند و حالا فکر می کردند دیگری در این جنگ خونین جان باخته است، به طور اتفاقی با هم آشنا می شوند و عشقی قدیمی دوباره آنها را به هم پیوند می دهد. مهم نیست که چقدر حاضرند تمام خطرات را برای دیگری بپذیرند. در این میان ابوعصام نیز در پی تصرف ریما است; اما نه از روی عشق، بلکه از سر انتقام خواری که روزگاری در معرض آن قرار گرفته بود. «ریما» در قلب رقه نماد کشوری ویران شده است، کشوری که همه در آرزوی تصاحب آن هستند و در این میان عشق تنها چیزی است که می تواند درد آن را کم کند. به گفته سازندگان این اثر، «قلب رقه» کلاژی از چند داستان واقعی است که در آن روزهای غم انگیز سوریه اتفاق افتاده است. کارگردان در این اثر سعی کرده داستان فیلم را از مرکز بحران روایت کند و به همین دلیل است که مخاطب از محوری ترین نقطه کنترل داعش وقایع هولناک را مشاهده می کند و در این میان روایت دراماتیک از روایت کارگردان استفاده می شود. کمک فیلم نه تنها باید خشونت برهنه داعش را بیان کند و به مردم یادآوری کند که “عشق” حتی در دل خون و آتش و ویرانی فراموش نمی شود.

تماشای این فیلم جرم است. رضا زهتابچیان 2018

به بهانه برنامه «قلب رقه» به نقد و بررسی فیلم های امینتی پرداخته ایم که درام آن درباره عشق است. عشق به وقت شام
لیندا کیانی در نمایی از فیلم “دیدن این فیلم جرم است”

این فیلم داستان مرد جوان مذهبی به نام امیر است که ریحانا همسرش با حجاب توسط یکی از شهروندان به خاطر محجبه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. این شهروند توسط پایگاه بسیج که امیر به تازگی عهده دار آن شده است دستگیر می شود و امیر متوجه می شود که جنین داخل معده ریحانه بر اثر حملات این فرد سقط شده است. در همین حال نامه ای از پلیس به پایگاه می رسد مبنی بر اینکه شهروند دستگیر شده باید سریعا آزاد شود و پلیس می گوید این دستور از بالا صادر شده است. به نظر می رسد این شهروند یک مقام بلندپایه سیاسی باشد. اما پایگاه بسیج به حرف پلیس گوش نمی دهد و آتش تمام می شود. او تصمیم می گیرد به طور قانونی حق خود را از این شهروند مست و بی پروا که پسرش را کشته است، بگیرد. کارگردان فیلم یک اثر سیاسی ساخته است و فیلم او از معدود آثاری است که توانسته فیلمی سیاسی بسازد که بسیاری از خطوط قرمز فضای سینمای ایران را نادیده گرفته که محدودیت های خاص خودش را دارد اما همه این اتفاقات. آنها در بستر عشق اتفاق می افتند. اما مرد این کار را فقط به میل همسرش انجام نمی دهد که این کار خطرناک را انجام می دهد و تمام عواقب آن را متحمل می شود، همسرش نماد ایران است که همیشه مورد هجوم بیگانگان بوده است. این همه برای عشق است. عشق به خانواده و عشق به وطن.

سیانور بهروز شعیبی 1394

به بهانه برنامه «قلب رقه» به نقد و بررسی فیلم های امینتی پرداخته ایم که درام آن درباره عشق است. عشق به وقت شام
هانیه توسلی با حضور پدرام شریفی در نمایی از فیلم سیانور

سیانید یکی این یکی از مهمترین کارهایی است که بر روی سازمان تروریستی مجاهدین انجام شده است. اما کارگردان آن (بهروز شعیبی) تکلیفش را اینگونه مشخص کرده است: «فیلم عاشقانه خودم را ساخته ام». داستان فیلم او در بطن درگیری های سیاسی جامعه ملتهب دهه پنجاه می گذرد، فضایی که باعث می شود یک زوج عاشق با هم روبرو شوند و در نتیجه دوئلی جذاب را رقم بزنند. فارغ از این طرح اصلی، فیلم با توجه به برخی تصاویر جدید از فعالیت های گروهک منافقین و توجه به آن، سندی شایسته از فعالیت های گروهک منافقین است. اما در چنین فضایی لیلا خود را بر سر دوراهی می بیند: با عشق خود زندگی کند یا به وظیفه سازمانی خود عمل کند؟ علاوه بر این، امیر نیز در برقراری ارتباط با هما شکست می خورد و در یک بازی سیاسی شکست می خورد و سایانور هما را به دلیل دستگیر نشدن می کشد.

امکان مینای دندان. کارگردان: کمال تبریزی 1393

به بهانه برنامه «قلب رقه» به نقد و بررسی فیلم های امینتی پرداخته ایم که درام آن درباره عشق است. عشق به وقت شام
مینا ساداتی در کنار میلاد کیمرام در نمایی از فیلم “امکان مینا”

«امکان مینا» روایتی از عشق و علاقه، تردید و خیانت در دل روزهای داغ دهه 60 است که فیلمساز تلاش زیادی می کند تا صادقانه وقایع آن دهه را روایت کند. اما در عین حال نمایانگر جنبه انسانی و عاشقانه نیز بوده است. Mina Possibility بر اساس تجربیات واقعی افرادی است که عضویت و حضور در تیم هاوس را تجربه کرده اند و در این زمینه موفق بوده اند. این فیلم داستان زن و شوهری را در روزهای بارش موشک در تهران روایت می کند. مهران (میلاد کی مرام) خبرنگار روزنامه و متعهد به کارش است و زن (مینا ساداتی) جاسوس سازمان خلق مجاهدین خلق است. اما این فیلم بیش از آنکه اثری درباره سازمان مجاهدین یا ایران دهه شصت باشد، اثری عاشقانه است و همه چیز در چارچوب همین عشق روایت می شود. جامعه ای درگیر جنگ و ترس از پدافند هوایی و موشک انداز و محاصره شده توسط تعداد زیادی تروریست. اما آیا می توان عشق را در این محیط فراموش کرد؟

تاریکی آوردن جلیل سامان 1389

به بهانه برنامه «قلب رقه» به نقد و بررسی فیلم های امینتی پرداخته ایم که درام آن درباره عشق است. عشق به وقت شام
لیلا زارع در نمایی از سریال ارمغان تاریکی

«ارمغان تاریکی» به بازنمایی داستان زندگی بین انقلاب و ماجراهای دهه شصت پرداخته است. داستان پسری با استعداد به نام «مجید» که در رشته عکاسی تحصیل کرده و جذب «سازمان خلق مجاهدین خلق» شده است. حالا تضاد عشق، عقل و باورهای «مجید» او را درگیر اتفاقات عجیبی کرده است. قهرمان اثر نقش جوانی سرگردان، ماجراجو و باهوش را بازی می کند که عاشق شده و راهی برای رهایی از این عشق ندارد و مجبور است بین اهداف سازمانی که به آن وابسته است و عشقش یکی را انتخاب کند. او مهربان و مهربان است. سارا هم عاشقی است که بی آنکه بداند قربانی عشق کسانی می شود که انگار «مرد» را فراموش کرده اند. او نه قدرت باروری دارد و نه از اواسط فیلم زیباست، اما نیروی روحش، مهربانی اش، درستکاری و ایمانش به خداست که باعث می شود عشق در این چالش سخت بر همه چی پیروز شود. ایده طلایی سریال نابینایی مجید در انتهای سریال است. چه مردی را می شناسید که برای زنی که دوستش دارد، بینایی خود را انکار کند؟

وفاداری محمدحسین لطیفی ۱۳۸۵

به بهانه برنامه «قلب رقه» به نقد و بررسی فیلم های امینتی پرداخته ایم که درام آن درباره عشق است. عشق به وقت شام
پوریا پورسرخ در نمایی از سریال وفا

سریال «وفا» فارغ از محتوا و داستان جذابی که داشت و توانست فصل جدیدی از سریال سیما را با مضامین سیاسی و امنیتی بسازد، بستری عاشقانه در آن وجود داشت. سریال وفا درباره عشق یک جوان یهودی ایرانی به نام جوبین پناهی به دختری لبنانی-ایرانی به نام وفا است. اما این عشق آغاز داستانی است که به اتفاقات مهمتری می انجامد. حقایق عمدتا مبتنی بر عملیات خرابکارانه ای است که صهیونیست ها در کشور ما برنامه ریزی کردند. «وفا» راوی داستان های جاسوسی اسرائیل و همچنین شدت عشق جوبین به وفا است. این نشان دهنده عشق و تعهد دو نفر با دو مذهب متفاوت است. ترکیب تم پلیس جاسوسی و تم رمانتیک این اثر را نیز ساخته است. یکی این سریال به یکی از بهترین سریال های تلویزیونی تبدیل شده است.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *