اثاثه “زخم شمشیر” داستانی از خورخه لوئیس بورخس است که با نثر با شکوه و یک فضای مرموز ، مخاطبان را به دنیای گذشته ، هویت و حافظه می رساند. راوی ، با چهره زخمی پر از سکوت ، داستانی از مبارزه ، تعهد و دوستی را روایت می کند. داستانی که در آن سیاست ، وفاداری و مفاهیم ناسیونالیستی در هم تنیده شده و شخصیت ها بین تعهد خود به آرمان ها و ترس های فردی آنها نوسان دارند.
بورخس با مهارت خود در زبان و روایت ، با سؤالات اخلاقی و روانی با مخاطب روبرو می شود. در زمینه یک داستان انقلابی ، او به لایه های درونی شخصیت ها و مرزهای بین قهرمانی و شکست ، مبهم ، وفاداری و خیانت نفوذ می کند. “زخم شمشیر” نه تنها یک روایت تاریخی یا سیاسی بلکه سفری به ناخودآگاه انسان است. سفری که خواننده را مجبور می کند بدون آشکار کردن کل حقیقت ، به حقیقت و حافظه تأمل کند.