شاید هیچ موضوع بحث انگیزتری در روانشناسی به اندازه «ناخودآگاه جمعی» کارل یونگ وجود نداشته باشد. این ایده حاکی از آن است که همه انسان ها دارای یک حوزه روانی مشترک هستند. اینجا جایی است که غرایز و خاطرات آنها در کنار هم ذخیره می شود.

به گزارش فرادید؛ برای برخی این مفهوم چیزی بیش از شبه علم نیست، برای برخی دیگر حاوی توضیح قانع کننده ای برای نحوه تفکر و عمل مردم است. حقیقت ناخودآگاه جمعی چیست و چه تأثیری بر درک ما از رفتار انسان دارد؟

ناخودآگاه جمعی چیست و چگونه کار می کند؟

عکس کارل یونگ در جوانی

بسیاری از مردم با مفهوم ناخودآگاه آشنا هستند. یعنی بخشی از ذهن که شامل تمام افکار، خاطرات و انگیزه هایی است که ما از آنها بی خبریم. با این حال، افراد کمی با ناخودآگاه جمعی آشنا هستند. مفهومی از روانشناس معروف کارل یونگ.

ناخودآگاه جمعی ظاهراً از طریق ساختارهای مغزی منتقل می شود و عمیق ترین لایه روان است. این پدیده روانشناختی اسرارآمیز از طریق کهن الگوهای خاصی بیان می شود. الگوهای رفتاری که در پاسخ به موقعیت های خاص ایجاد می شوند. در لایه عمیق ناخودآگاه جمعی نه تنها اشکال باستانی وجود انسان، بلکه رسوباتی از عملکرد اجداد حیوانی ما نیز نهفته است.

یونگ معتقد بود که ناخودآگاه جمعی سرچشمه همه اسطوره ها و افسانه هاست. او معتقد بود که این داستان ها فقط محصول تخیل ما نیستند، بلکه بیان ناخودآگاه جمعی ما هستند.

ناخودآگاه جمعی مانند مخزن عظیمی از دانش است که همه ما به آن دسترسی داریم. یونگ فکر می کرد همه ما به این مخزن متصل هستیم و می توانیم در صورت نیاز از آن استفاده کنیم. با این حال، برخی افراد بیشتر از دیگران با ناخودآگاه جمعی هماهنگ هستند. گفته می شود این افراد از نظر فکری با استعداد و نابغه خلاق هستند. شما می توانید به ناخودآگاه جمعی ضربه بزنید و از قدرت آن برای دستیابی به چیزهای بزرگ استفاده کنید.

ریشه های ناخودآگاه جمعی

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

زیگموند فروید

نویسنده مفهوم ناخودآگاه جمعی کارل گوستاو یونگ، روانکاو سوئیسی، مشهورترین و بحث برانگیزترین شاگرد زیگموند فروید است. این اصطلاح برای اولین بار در مقاله یونگ در سال 1916 به نام «ساختار ناخودآگاه» به کار رفت، که در آن او تأکید کرد که فروید، در تحلیل خود از رویاهای بیماران، اولین کسی بود که عناصر ناخودآگاه را کشف کرد که فردی نیستند، بلکه ماهیت واحدی داشتند. بر قدمت و جمعی بودن تاکید شد.

یونگ به مطالعه اساطیر و دین علاقه مند بود. او دریافت که بسیاری از داستان‌ها و افسانه‌ها به طرز شگفت‌انگیزی شبیه هم هستند، حتی اگر از فرهنگ‌های مختلف نقل شده باشند. این باعث شد که او باور کند که این موضوع چیزی بیش از یک تصادف است. او معتقد بود که این اسطوره ها بیانگر یک ناخودآگاه جمعی واحد هستند. یونگ معتقد بود که ناخودآگاه جمعی بخشی از ذهن مشترک همه مردم است.

ناخودآگاه جمعی و مفهوم کهن الگوها

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

به گفته یونگ، ناخودآگاه جمعی میراث معنوی گسترده ای است که در ساختار مغز هر فرد لنگر انداخته است. در مقابل، آگاهی پدیده ای زودگذر است که تنظیمات و جهت گیری های لحظه ای را ترویج می کند، به همین دلیل است که می توان تأثیر آن را با جهت گیری در فضا مقایسه کرد. ناخودآگاه منبع نیروهایی است که روح را به حرکت در می آورند و اشکال یا مقوله هایی که همه چیز را سازماندهی می کنند کهن الگوها هستند.

یونگ این کهن الگو را با فرم‌های ایده‌آل افلاطون، مانند ماتریس، گرایش خاص، تمایل ما به تفکر و احساس به شیوه‌ای خاص، مرتبط می‌کند. و کهن الگوها نه تنها به اشکال معرفت ما، بلکه به اشکال احساس، عکس العمل و رفتار ما نیز اشاره دارند و همه انواع زندگی معنوی ما را شامل می شوند که از بدن و مبانی غریزی شروع می شود و به جلوه های معنوی ختم می شود.

شرایط روانی بیرونی، مانند موقعیت های خطرناک، احساسات و ایده های عاطفی را تحریک می کند. از آنجا که چنین موقعیت هایی رایج است، کهن الگوهایی را تشکیل می دهند که در اسطوره ها و هنر منعکس می شوند. علاوه بر این، واقعیت های معمولی و تکراری زندگی انسان نیز چهره های کهن الگوی قدرتمندی مانند مادر، پدر، قهرمان و غیره را خلق می کند.

بنابراین، کهن الگو مجموعه ای از تنظیمات و سناریوهایی است که اصل تفکر و رفتار فرد را در موقعیت های خاص تعیین می کند.

چهار کهن الگوی اصلی یونگ

کهن الگوها مسئول رفتار غریزی افراد و ادراک آنها از جهان به شیوه ای خاص هستند، از طریق ایده های اساسی که در بین فرهنگ ها مشترک هستند اما معمولاً به طور علّی به هم مرتبط نیستند. این بدان معناست که افراد در موقعیت های خاص واکنش مشابهی نشان می دهند. به عنوان مثال، رابطه بین والدین و فرزندان، مفهوم مرگ و سایر تجربیات فراگیر انسانی.

به طور کلی، تعداد کهن الگوها باید با تعداد موقعیت های زندگی ما مطابقت داشته باشد، بنابراین نامحدود است. با این حال، یونگ برخی از مهمترین آنها را شناسایی کرد: پرسونا، آنیما یا آنیموس، سایه و خود.

“شخصیت” بخشی از آگاهی ما است که از طریق آن تعامل با جامعه صورت می گیرد. یونگ معتقد بود که این کهن الگو یک نقاب است و هر فرد برای هر موقعیت اجتماعی نوع خود را دارد. کارکرد ماسک تقلید تصویر مورد قبول اجتماعی از خود است در حالی که خود واقعی خود را پنهان می کنیم.

«آنیما» (آنیما) و «آنیموس» (آنیموس) دو کهن الگو هستند که به تصاویر پدر و مادر، مرد و زن اشاره دارند. برای یک مرد، آنیما یک تصویر ایده آل است که از یک سو با مادر مرتبط است و از سوی دیگر حامل جنبه ناخودآگاه زنانه طبیعت مردانه و همچنین ایده هایی در مورد زن ایده آل است که دارای ویژگی های عالی است. تأثیر در جستجوی شریک زندگی برای یک زن، آنیموس تصویر مرد ایده آل، شریک زندگی، پدر و همچنین بخش مرد سرکوب شده شخصیت او است.

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

آنیما و آنیموس، اثر استفانیا نستورانو

“سایه” نشان دهنده انگیزه های طبیعی ما (خودخواهی، میل جنسی، پرخاشگری) است که به دلایل مختلف توسط جامعه یا خودمان پذیرفته نمی شود. بر این اساس، ما تمایل داریم جلوه های طبیعی آن را سرکوب کنیم. با این حال، یونگ خود “سایه” را به عنوان یک شخصیت دوگانه می دید. از یک سو، مشکلات آشکاری را برای فرد ایجاد می کند، اما از سوی دیگر، منبع قدرتمندی از انرژی جهانی است که می تواند برای “اهداف صلح آمیز” مانند هدایت خلاقانه نیز استفاده شود.

کهن الگوی “خود” که در شرایط عادی خود را نشان نمی دهد، پس از عمل خاصی که یونگ آن را “فردسازی” نامید، به مرکز کل ساختار شخصیت تبدیل می شود. فردیت یک شخصیت زمانی به وجود می آید که تمام ساختارهای درونی آن، که معمولاً متناقض هستند، در هماهنگی یکپارچه متعادل و متحد شوند.

یونگ معتقد بود که خودآگاهی کهن الگوی “خود” پدیده ای بسیار نادر و در عین حال هدف اصلی وجود انسان است. به نظر یونگ، «خود» تجسم دینداری طبیعی ماست و ناخودآگاه فرد را به ایجاد هماهنگی درونی سوق می دهد.

نقد نظریه یونگ

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

نظریه یونگ در مورد ناخودآگاه جمعی در چندین جبهه مورد انتقاد قرار گرفته است. به عقیده برخی، مشکل اصلی نظریه یونگ استفاده از تفسیرهای زیست شناختی و گاه حتی عرفانی از وجود انسان است.

به نظر یونگ، دین و اسطوره ها همیشه با روان انسان، بخشی از ناخودآگاه جمعی، پیوند تنگاتنگی دارند. شاید به همین دلیل این نظریه مورد قبول همکاران علمی وی قرار نگرفت. به نظر آنها، این صرفاً تلاشی برای توجیه رفتار ضد اجتماعی است. هیچ آزمایشی وجود ناخودآگاه جمعی را ثابت نکرده است و تمام استدلال های یونگ مبتنی بر مشاهدات ذهنی است.

علاوه بر این، بسیاری از دانشمندان بر این باورند که ایده ناخودآگاه جمعی بسیار مبهم و متناقض است. به عنوان مثال، اگر محتویات ناخودآگاه جمعی موروثی است، چرا باورها و اسطوره های مذهبی این همه تنوع در سراسر جهان وجود دارد؟

استدلال دیگر منتقدان این است که این نظریه بیش از حد قطعی است. به گفته یونگ، رفتار و افکار ما توسط کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی از پیش تعیین شده است و این طرز تفکر آزادی انتخاب ما را به شدت محدود می کند.

آیا شواهدی وجود دارد که یک ناخودآگاه جمعی وجود دارد؟

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

ناخودآگاه جمعی، آیلین آگار، 1977-8

هیچ شواهد علمی قطعی دال بر وجود ناخودآگاه جمعی وجود ندارد. با این حال، مشاهدات و نظریه های مختلف از ایده وجود آن حمایت می کند.

به عنوان مثال، برخی از دانشمندان بر این باورند که افراد به دلیل تأثیر ناخودآگاه جمعی تمایل به رفتارهای خاصی دارند. مطالعات نشان داده است که افراد تمایل دارند با هنجارهای اجتماعی مطابقت داشته باشند و مطابق انتظارات دیگران رفتار کنند. این انطباق را می توان با این واقعیت توضیح داد که ما سعی می کنیم خود را با ناخودآگاه جمعی مطابقت دهیم تا احساس تعلق و پذیرش کنیم.

علاوه بر این، برخی تحقیقات نشان داده است که کودکان با دانش و مهارت های خاصی متولد می شوند. این دانش فطری را می توان به عنوان شاهدی بر وجود ناخودآگاه جمعی تعبیر کرد.

با وجود کمبود شواهد علمی، نظریه ناخودآگاه جمعی هنوز یک مفهوم رایج در روانشناسی است و همچنان توسط محققان مورد مطالعه قرار می گیرد.

نمونه هایی از ناخودآگاه جمعی در زندگی روزمره

بحث برانگیزترین ایده روانشناسی؛ «ناخودآگاه جمعی» چیست؟

گالا به نقل از ماکس ارنست، 1924

وجود ناخودآگاه جمعی هنوز بحث برانگیز است، اما راه های زیادی برای استفاده از آن برای بهبود زندگی وجود دارد.

به عنوان مثال، درک مفهوم ناخودآگاه جمعی می تواند به ما در درک بهتر رفتار خود و رفتار دیگران کمک کند. همچنین می تواند به ما در غلبه بر یکنواختی و تبدیل شدن به متفکران مستقل کمک کند.

نظریه ناخودآگاه جمعی را می توان برای توضیح برخی از پدیده های زندگی مانند تجربیات آشنایی، شهود و الهام خلاق استفاده کرد.

در زندگی واقعی، چیزی شبیه ناخودآگاه جمعی در دو نوع موقعیت ظاهر می شود:

جامعه ای از مردم. به لطف همان حالت عاطفی یا ایده ها، یک جمعیت پراکنده می تواند به یک کل واحد تبدیل شود. این وضعیت را می توان به عنوان مثال در هنگام راهپیمایی ها یا مجالس مذهبی مشاهده کرد.

جدایی تروماتیک در این صورت ناخودآگاه جمعی شما را به وحشت می اندازد و هرج و مرج ایجاد می کند. وقتی افراد تحت فشار زیادی هستند، نمی توانند تصمیمات درستی بگیرند. مهمتر از همه، آنها می خواهند زنده بمانند و برای انجام این کار به اساسی ترین غرایز خود متکی هستند.

به احتمال زیاد، شما هر دو تظاهرات ناخودآگاه جمعی را در زندگی خود تجربه کرده اید.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما