به گزارش خبرگزاری پی ام آپ، مسعود نیلی که معاون اقتصادی رئیس جمهور در دولت روحانی بود و اخیرا از سمت خود در دانشگاه شریف استعفا داده بود، اعلام کرد: رشد اقتصادی سالانه ایران از سال 1360 تاکنون به طور متوسط ​​حدود 3.1 درصد تولید ناخالص داخلی سرانه بوده است. 2 درصد

بر اساس این اطلاعیه تورم بالای مزمن، بیکاری، فقر، توزیع نابرابر درآمد و مشکلات زیست محیطی در این گزارش آمده است. در واقع می توان گفت بدون توجه به نوسانات کوتاه مدت، عملکرد بلندمدت راضی کننده نیست.

وی با اشاره به اینکه عملکرد بلندمدت بیشتر به سیاست‌های بلندمدت بستگی دارد تا منابع طبیعی، شوک‌های بخشی یا سایر مشکلات، تأکید کرد: در اقتصاد ایران، سیاست‌های بلندمدت مقصر اصلی هستند که منشأ آن هویت حکمرانی دارند.

وی در این مقاله مهم هشت اقدامی را که مانع رشد اقتصادی ایران شده اند را در زیر برشمرده است. به گفته وی، درگیری با تنش های خارجی که در دهه های اخیر به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی اقتصادی و سیاسی ایرانیان تبدیل شده است، در راس این فهرست قرار دارد.

2- کسری بودجه مزمن و پایدار دولت است که از دهه 40 وجود داشته است. این کسری مالی با روش غلط پولی سازی کسری مالی تامین می شود.

3- تعیین اجباری نرخ سود بانکی (معمولاً کمتر از نرخ تورم) که متاثر از درک نادرست اقتصاد اسلامی توسط سیاستگذاران است.

4- سیستم ارزی با چند نرخ ارز است. در واقع در 45 سال گذشته، در 35 سال، نظام پولی چند نرخی وجود داشت و در بیشتر سال‌ها نظام تک نرخی تنها تحت تأثیر فراوانی ارزهای نفتی در دست دولت بود.

5- قیمت های دستوری دولت. در ایران، اگر دولت قاطعانه قیمت‌ها را تعیین نکند، آن را خارج از عرضه می‌دانند و این تصور غلط وجود دارد که دولت باید برای مقابله با افزایش قیمت، با کسب و کار «ایرادگیری» و قیمت‌ها برخورد کند.

6- نظام تعرفه ای خاص برای اقتصاد ایران. در واقع واردات کالا به ایران مستلزم عوارض گمرکی بالا و بسیار پیچیده است. علاوه بر این، موانع غیر تعرفه ای متعددی وجود دارد (مانند ممنوعیت کلی واردات لوازم خانگی).

7- عرضه ارزان انرژی که از ویژگی های مدیریت اقتصادی ایران است. 8

8- یک سیستم تجاری عظیم غیرخصوصی و غیر رقابتی در ایران وجود دارد. علاوه بر بخش خصوصی، اشکالی از مالکیت دولتی، بخش عمومی، بخش نظامی و بخش عمومی وجود دارد.

دلیل وام های کاذب سیاست چیست؟

وی این سوال را مطرح کرد که چرا این سیاست با وجود اینکه اشتباه است ادامه دارد؟ وی در تلاش برای ایراد سخنرانی تاکید کرد: شاهد پایداری درازمدت این پرونده ها این است که اقدامات اصلاحی گاه و بیگاه در این موارد نتوانسته آن ها را به طور کامل از اقتصاد ایران حذف کند. به عنوان مثال، اصلاحاتی مانند کاهش موانع غیرتعرفه ای یا تغییر قیمت انرژی در نظر گرفته شد، اما این اقدامات کوتاه مدت موفقیت آمیز نبود. این موارد ریشه این هشت سیاست و ارتباط آنها با ماهیت نظام حاکمیتی کشور را نشان می دهد. وی در پاسخ به این سوال که هشت سیاست مخرب چگونه به نظام حکومتی ما راه یافت؟ وی همچنین گفت: ریشه برخی از این اقدامات به باورهای ایدئولوژیک اوایل انقلاب برمی گردد. به عنوان مثال، سیاستگذاران اولیه شعار استقلال را مقابله با غرب می دانستند. این مشکل باعث شده است که دولت در روابط خارجی اقتصاد نقشی مسلط داشته باشد و «خودکفایی» را به یک کلیدواژه راهبردی تبدیل کند. شعار عدالت نیز با درک خاصی که از دهه 1940 توسط مارکسیسم شکل گرفته است، مشخص می شود. این دیدگاه عدالت را در ارائه ارزان کالا و خدمات به مردم می بیند. بنابراین، تعیین نقش دولت مربوط به تأمین کالاهای عمومی نبود، بلکه دولت در واقع ورود خود به تأمین کالاهای خصوصی (که «سفره مردم» نامیده می‌شود) را بدیهی می‌دانست. این باور در واقع از مکانیسم بازار در برابر ارزش های انقلاب نشأت می گیرد. این وضعیت باعث شده است که دولت واحدهای تولیدی را در اختیار بگیرد و منابع طبیعی و مالی و انرژی را با هزینه کم تامین کند.

چگونه هشت سیاست نادرست با هم همخوانی دارند؟

این هشت سیاست عواقب جدی دارد. به عنوان مثال، ما در مورد هم افزایی سه دستورالعمل اول بحث می کنیم. وقتی هم‌زمان تنش در روابط خارجی و کسری بودجه وجود دارد و نظام بانکی هم به دلیل نرخ بهره‌گیری از دستورات ناترازی است، عوامل دوم و سوم به‌عنوان رشد نقدینگی می‌شود و عامل اول به افزایش هزینه مبادله با خار ج و در نتیجه فشار به بازار ارز که کار می کند. مجموع این منابع و منابع ارزی تحت فشار کشور باعث حرکت نقدینگی به سمت بازار ارز و افزایش نرخ ارز می شود. از آنجایی که سیاستگذار نمی‌خواهد عامل تنش خارجی را لمس کند، نرخ‌های اداری را متفاوت با نرخ بازار تعیین می‌کند و واردات کالاهای مختلف را به نرخ‌های مختلف ارز گره می‌زند. در حال حاضر، کسری بودجه مداوم و تنش های خارجی، شکاف بین نرخ ارز بازار و نرخ اداری را افزایش داده و به انواع فساد دامن می زند.

در نهایت مجموعه این هشت سیاست منجر به فساد ارزی، قاچاق کالا، تضعیف تجارت خارجی، بی عدالتی، بحران آب، برق و گاز و… می شود و به عبارت دیگر اقتصاد ایران گروگان این هشت سیاست است. این مقاله خلاصه ای از دکتر مسعود نیلی.

بیشتر بخوانید: چرا پرداخت حقوق بازنشستگان از برنامه هفتم حذف شد؟

۲۲۳۲۲۳

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *