بارترینها نوشت: این سریال برخلاف دیگر سریال های معمایی و پلیسی نمایش خانگی یعنی سریال «گردنزنی» تا حدودی موفق شد روایتی نسبتاً جذاب با گره هایی درگیرکننده در داستان داشته باشد و توجه مخاطبان را به خود جلب کند. بازیگران «بازنده» نیز در این سریال بازی موفقی داشتند و در راس آن ها علیرضا کمالی پس از تجربه «شیر پوست» اثر دیگری را به کارنامه خود اضافه کرد. به بهانه پایان «بازنده» نگاهی به نقاط قوت و ضعف سریال و پایان آن انداختیم.
ماجرا از چه قرار بود؟
سریال «بازنده» داستان ناپدید شدن فرزند یک زوج جوان ارغوان و کاوه (سارا بهرامی و صابر ابر) را روایت می کند. داستان از اینجا شروع می شود که این زوج یک شب به خانه همسایه می روند. آنها به دلایلی کودک را با خود نمی برند. به خانه برمی گردند و با جای خالی کودک روبرو می شوند.
«بازنده» به کارگردانی امین حسین پور و بر اساس رمانی به نام «زوج همسایه» نوشته شاری لپنا (این رمان با نام «زن همسایه» در ایران نیز منتشر شده است).
رعایت قوانین ژانر
سریال Loser شاید از نظر فضاسازی با دیگر سریال های ژانر جنایی متفاوت باشد و از الگوهای هالیوودی پیروی کند. در واقع از قواعد ژانر کلاسیک پلیسی جنایی در سینمای هالیوود استفاده می کند. از این نظر گامی رو به جلو در سریال سازی شبکه نمایش خانگی محسوب می شود و برچسب سریال های «غیر ایرانی» را می گیرد. اساساً ما همیشه با مشکل خلق یک داستان پلیسی یا پلیسی ایرانی خوب مواجه هستیم که با حفظ قواعد ژانر رنگ غیرایرانی به خود نگیرد. ظاهراً ژانر به گونه ای است که اگر قرار باشد درست انجام شود، خود به خود شخصیت یا اثر «خارجی» می شود.
«بازنده» واقعاً سعی کرده جایی در این مرز باشد. اما به دلیل منبع اقتباسی غیر ایرانی، رنگ و بوی غیر ایرانی به خود گرفته است. البته سایر عوامل سریال نیز ایرانیزه شده اند. اما سازندگان سریال به عمد محیطی را ایجاد کردند که در طراحی صحنه، به خصوص در مراحل پس از تولید، چندان ایرانی نیست. و این لزوماً یک عیب نیست. اگرچه تصحیح بیش از حد رنگ، نور و تصویر و همچنین استفاده بیش از حد از صفحه سبز حالتی مصنوعی به فضا بخشیده است، اما عناصر لازم یک سریال جنایی پلیسی را دارد. همان فضای تاریکی که با باران و سیگار و قاب های بسته بر غم می افزاید. همان کارآگاه باهوش دلسوز با غمی عمیق در چشمانش و ویژگی همیشگی چنین کارآگاهانی با لیوانی در دست.
مشکل اصلی بازنده چه بود؟
تمرکز بیش از حد بر خشونت و صحنه های اغراق آمیز، داستان بازنده را از مسیر اصلی منحرف کرد. در یکی از قسمتهای سریال، سه قتل وحشتناک بدون هیچ دلیل روایی قانعکنندهای به تصویر کشیده میشود. این تاکید افراطی بر نمایش خشونت نه تنها از تاثیرگذاری داستان می کاهد بلکه مانع از همراهی مخاطب با روایت می شود. از نظر روانشناختی، چنین نمایشهایی میتوانند بر رفتار و نگرشهای اجتماعی مخاطب تأثیر منفی بگذارند. به ویژه در جامعه ای که بحران هویت فرهنگی و اجتماعی در حال افزایش است، به تصویر کشیدن این گونه رفتارها به صورت مستمر و بدون دلیل ممکن است باعث افزایش نارضایتی و بی اعتمادی در افراد شود.
رویا جاودنیا در نقش یک زن ثروتمند مرموز هیچ تفاوتی با بازی های قبلی خود ندارد. از طرفی سارا بهرامی طوری عمل کرد که تماشاگران سعی کردند آن لحظات را نبینند! او در نقش یک زن افسرده که با بیماری روانی دست و پنجه نرم می کند، بازی نسبتا ضعیفی داشت. صابر ابر هم حالت افتادگی معمولی را دارد، مخصوصاً در چنین نقش هایی که قرار است شخصیت ضعیفی را به تصویر بکشد.
«بازنده» در طراحی صحنه و تصویرسازی نیز سعی کرده هیجان و تعلیق داستان را به خوبی منتقل کند. لوکیشن ها و نورپردازی سریال با فضای مرموز آن هماهنگی دارد. خانه ارغوان و کاوه، شهربانی، مسافرخانه و فضاهای دیگر به گونه ای طراحی شده اند که حس غیر ایرانی را القا می کنند. اگرچه این ویژگی نقطه ضعف محسوب نمی شود و در چارچوب داستان قابل قبول است، اما یکی جزئیات داستان با این فضا سازگاری ندارد. استفاده از صدای اذان در بلندگوی مسجد به عنوان سرنخی برای نزدیک شدن به آدم ربا در این زمینه نامنسجم به نظر می رسد و کمی از باورپذیری می کاهد.
اما چرا باید این سریال را ببینیم؟
روند داستان به گونه ای پیش می رود که کارآگاه به طور شهودی به اعضای خانواده کودک دزدیده شده مشکوک می شود و این شک را به مخاطب خود منتقل می کند. حالا در کنار دیدگاه کارآگاه، به تک تک شخصیت های داستان شک داریم و این نقطه قوت سریال است. بازی کنترل شده علیرضا کمالی در نقش یک کارآگاه جذاب و باهوش اما آسیب دیده در پیشبرد روایت و برقراری ارتباط موثر با مخاطب موفق است.
کمالی در نقش یک کارآگاه درون گرا که زندگی شخصی اش شکست خورده و با پرونده ای ناموفق در حرفه اش مواجه شده است، بازی چشمگیری ارائه می دهد. او با ترکیب نگاه قدرتمند و هوشمندانه یک کارآگاه با درد و تنهایی یک پدر داغدار توانست لایه های مختلف شخصیت را به نمایش بگذارد.
سورپرایز در پایان خط
سریال «بازنده» بالاخره با یک قسمت پر حادثه و سرنوشت همه شخصیت ها به پایان رسید یکی پس از دیگری مشخص شد. بازی حدس و گمان و پیش بینی در مورد سازمان دهنده اصلی داستان در قسمت آخر ادامه داشت و تقریبا تا نیمه های سریال به پاسخ قطعی به این سوال که شخصیت اصلی کودک ربایی چیست، نداشتیم. «بازنده» در انتهای راه سورپرایزهایی برای مخاطب دارد. در نهایت تقریباً همه شخصیت های داستان حتی کارآگاه کیانی بنا به نام سریال «بازنده» از این بازی بیرون آمدند و سرنوشت غم انگیزی برایشان رقم زد، به جز یک نفر که تمام نقشه هایش درست پیش رفت. و توانست برنده اصلی باشد.