آرمان عبدالعلی دختری را که دوستش داشت در کفر کشت. این پرونده باعث اختلافات زیادی شد و تا پنج سال طولانی شد. قاتل سرانجام مجازات شد ، اما جسد غزال هرگز پیدا نشد.
روزنامه هامشاهری در حال بررسی زاویه های پنهان این پرونده با محمود کیخا ، قاضی صدور حکم و محمد حسین شملو ، وکیل مدافع است.
چگونه یک وکیل ایده آل پیدا کردم
شملو: ورود من در این مورد جالب بود. هم خانواده غزال و هم خانواده آرمن برای پذیرش قانون به من آمدند. در روز اول پدر آرمن به دفتر من آمد و موافقت كرد و روز بعد پدر غزال به دفتر من آمد و خواست كه من مسئولیت وکیل آنها را بر عهده داشته باشم ، كه گفتم من وكیل آرمان را پذیرفتم و وکیل شما از نظر قانونی امکان پذیر نیست. یعنی اگر پدر آرمن یک روز بعد بیاید ، ممکن است من به جای متهم وکیل مقام خود باشم.
ارتش
شملو: آرمان در مورد این حادثه روایاتی داشت. او ابتدا انکار کرد. وی در ادامه گفت: سر غزال به سمت میز افتاد ، از اطلاعات و خونریزی بیرون رفت. روایت بعدی این است که او گفت ، “من با یک بارفیکس به او ضربه زدم ، که بعداً گفت:” من این را تحت فشار گفتم. وی گفت: “او یک بار گفت که از پله بیرون رفته ، لغزید ، سرش به پله ها برخورد کرد. در آنجا فریاد زد و خون از بینی او آمد و او را به اتاق آورد. البته ، من فکر می کنم آخرین حرف آن مطابق با یافته های شناخت هویت است و به واقعیت نزدیکتر است.
آرمان چگونه به مجازات محکوم شد
شملو: ایده آل در آگاهی صحبت کرده بود. البته ، این اظهارات در آگاهی را نمی توان از نظر قانونی اعتراف کرد. از آنجا که اعتراف باید انجام شده باشد (در مقابل قاضی) و این اظهارات معتبر ، مستند و مربوطه بدون هیچ دلیل خارجی یا عینی نبودبشر حتی صحنه در این مورد بازسازی شد. زیرا علت قتل را قبول نکرد. او قتل عمدی را تکذیب کرد. بنابراین ما 2 روایت داریم. یکی این واقعیت که غزال از پله ها خارج است و دومی این است که آنها در حال بحث و گفتگو بودند و آن را تحت فشار قرار می دادند و سرش را به پایه میز می زدند. من فکر می کنم به احتمال زیاد در پله رخ می دهد. از آنجا که شناسایی چند قطره خون در جلوی خانه کشف کرده بود. یکی همچنین در زیر فرش داخل اتاق خون دیده می شد. اگر این قتل رخ داده بود ، باید خون روی فرش دیده شود ، نه زیر فرش. ما بر این روایت اصرار داشتیم ، اما به جایی نرسیدیم.
داستان قتل بارفیکس
شملو: بارها گفته شده است که آرمان با بارفیکس متولد شده و او را کشته است. حتی گفته شده است که در میله بارفیکس دیده می شود. در حالی که اثرات زنگ زدگی بر روی آن بود ، نه خون. در مورد خم شدن میله بارفیکس ، این قبلاً بوده است. سنگین ترین افراد از این میله و ورزش آویزان می شوند ، چگونه می توان میله را با ضربه زدن به پوست و گوشت خم کرد.
سرنوشت غزال
شملو: آرمان گفت وقتی این اتفاق افتاد ، من مانده بودم که به پدر و مادرم بگویم. اگر همسایگان و پلیس دریابند که چه کاری باید انجام دهند و شهرت ما پیش می رود. او تخیل کودکانه داشت. او با خودش رفت و سرانجام تصمیم گرفت جسد را در چمدان قرمز قرار دهد و آن را در كنار زباله در نزدیکی خانه آنها قرار دهد. این عمل توسط دوربین دوربین مدار بسته ضبط شده است. از آن به بعد ، مشخص نیست که سرنوشت غزال متحمل شده است. آیا او را گرفتند؟ خودش می رود؟ آیا او او را در منطقه ای که بسیاری از پزشکان در آن حضور دارند ، دیده و نجات داده است؟ هیچ سطل دوربین فعال برای کشف وجود نداشت.
با دیدن غزال در دبی؟
شملو: در مورد زنده غزال و دیدگاه وی در دبی یا جاهای دیگر سخنان وجود داشت. برای همه جالب بود. یک روز پدر آرمان در کنار من بود که شخصی با او تماس گرفت و گفت: “او غزال را در دبی دیده است.” یا حتی شخص دیگری گفته بود که ما غزال را دیده ایم. وقتی چند اتفاق افتاد ، گفتیم که ممکن است درست باشد. اگر صحت این ادعاها بررسی شود ، می توان از انکار زندگی جلوگیری کرد.
چگونه به ترتیب مجازات شک کردم
کیکا: قضات این پرونده نتیجه گرفتند که قاتل غزال ایده آل است. علائم و دلایل کشف شده از خانه متهم و چگونگی وقوع این جنایت باعث شده است که ما نتیجه بگیریم که این قتل بوده است. از یک طرف ، بررسی وضعیت متهم نشان داد که وی به قدرت شناخت و کمال عقل رسیده است. بنابراین ، در جلسات متعدد ، دادگاه موافقت کرد که مجازات را صادر کند. این حکم همچنین توسط مقامات بالاتر تصویب شد. اما فرآیندهای موجود توسط خانواده متهم و وکیل آنها ثبت شده و شک و تردید ایجاد کرده است. به عنوان مثال ، در مطالعه دانشگاه قربانی ، برگه انتخاب واحد تکمیل شده اعلام شد. یا کتاب تأمین اجتماعی تجدید شده بود ، و این آینه های جدیدی ایجاد کرده است که من و همکار و همکارم آقای ماتین راسخ را به عنوان چهار قاضی صدور متقاعد کرده ایم تا نامه ای را برای حفظ دما بنویسند و همین نامه منجر به تحقیق مجدد شد. البته در مقام عالی ، واضح بود ، هر چند جدی ، اما غیره. نبود برای تضعیف دادخواست صادر شده در مورد مجازات ، و سرانجام حکم اولیه تأیید شد و شک و تردید برطرف شد و شکی نیست.
دلایل قاتل ایده آل
کیکا: اعتراف متهم ، اظهارات برادر متهم در محل قتل در اتاق دیگری بود. اثرات این قتل ، میله بارفیکس ، که برای قتل استفاده می شد ، و خم شدن میله مشاهده شد ، و لکه های خون در زیر فرش و روی دیوار وجود داشت و از همه مهمتر اعتراف متهم شد. چه در روند تحقیق و چه در مرحله تحقیق مقدماتی. متهم تحصیل کرده ، باهوش و باهوش بود. او بسیاری از پرونده ها را درک کرد و منجر به قضات مجازات شد.
تلاش برای بخشش
KEIKHA: قضات این پرونده از ابتدای پرونده سعی در دستیابی به صلح و آشتی داشتند ، اما تلاش ها به دست نیامده است. ما قبل از صدور حکم با والدین مقتول صحبت کردیم. ما هم در جلسات رسمی و هم غیررسمی دعوت کردیم ، اما توصیه های ما نتیجه گیری می شود. نبود و دادگاه وظیفه قانونی خود را انجام داد.