bato-adv

سوزان اندروز مقاله ای با عنوان تیلور سویفت: فیلسوفی برای زمانه ما در وب سایت رولینگ استون نوشت:

“آیا تیلور سویفت فیلسوف زمان ماست؟” آیا او می تواند به ما کمک کند تا خود و دنیایی را که در آن زندگی می کنیم بهتر درک کنیم؟ سوئیفت در آهنگ «So High School» از آخرین آلبوم خود، گروه شاعران شکنجه شده، می خواند: «تو می دانی چگونه بنوازی، من ارسطو را می شناسم».

شاید تیلور سویفت شبیه پیروان ارسطو نباشد. اما در واقع شباهت های قابل توجهی وجود دارد. ارسطو، فیلسوف یونان باستان، هدف هنر را در اثر خود به نام بوتیکا بررسی کرده است. در یونان باستان، تراژدی ها بسیار محبوب بودند. او استدلال می‌کرد که این نمایش‌ها نوعی کاتارسیس هستند، که احساسات ما را از چیزهای بد زندگی پاک می‌کند.

همچنین ارسطو دریافت که برای برانگیختن عواطف در مخاطب از طریق شعر یا نمایش و در نتیجه ایجاد تجربه کاتارسیس، وجود ویژگی های خاصی ضروری است. هنرمندان با استفاده از عناصر کلیدی مانند PayRang4، شخصیت، سبک، آهنگ، صحنه و ایده‌های فکری می‌توانند داستان‌های قدرتمندی خلق کنند که مخاطبان را به حرکت درآورد و الهام بخشد. این در مورد داستان سرایی آهنگ های سوئیفت نیز صادق است.

این تازه شروع داستان است. من کی هستم خود واقعی و واقعی به چه معناست؟ عشق چیست؟ آیا من آزادم معنای زندگی چیست؟ سؤالات فلسفی آنقدر گسترده هستند که ممکن است آزاردهنده به نظر برسند. با این حال، عدم خودآگاهی می تواند منجر به مشکلات جدی شود.

سوئیفت این را در اشعار خود بررسی می‌کند، وقتی در نظر می‌گیرد که چگونه کمبود خودآگاهی می‌تواند ما را به روابط بد، انتخاب رهبران اشتباه، تصمیم‌گیری اشتباه سوق دهد. اشتباهات و فقدان ارزش های خوب دخیل هستند. سقراط به وضوح فلسفه را به عنوان عبارت «خودت را بشناس» خلاصه کرد. به گفته افلاطون، سقراط به این نتیجه رسید که خرد در شناخت دانش خود نهفته است.

در همین حال، سوئیفت کشف خود را به قطعات قابل هضم برای طرفدارانش تقسیم می کند: «مسئولیت های من به عنوان یک هنرمند چیست؟ من عاشق کیستم؟» سوئیفت در آهنگ «بید» آن را با پارادوکس معرفت بررسی می کند و بیان می کند: «هر چه بیشتر بگویی کمتر می دانم» 5. در همین حال در آهنگ «دوروته آ» می خواند. : “و اگر زمانی از شناختن کسی که می شناسید خسته شوید، می دانید، همیشه مرا خواهید شناخت.”

اگر فلسفه آینه ای برای تجربه بشری است، سوئیفت را می توان نه تنها به عنوان شاعری رنج کشیده، بلکه به عنوان متفکر عصر ما نیز در نظر گرفت. به عنوان مثال، در آهنگ “مشکلات شامپاین” هنگامی که با انتخاب های دشوار روبرو می شود، ناگهان انفجار خودآگاهی پیدا می کند.

او ابتدا می خواند: «من هیچ دلیلی پیدا نکردم». 7; اما بعد به یک لحظه روشن و واضح می رسد: «گاهی تا زمانی که یک نفر جلوی تو زانو بزند و از تو بپرسد، نمی دانی چه جوابی می دهی»8.

در آهنگ «ضد قهرمان»، سوئیفت ایده خودشناسی را بیشتر بررسی می‌کند: «مستقیم به خورشید خیره خواهم شد؛ اما هرگز در آینه نگاه نمی‌کنم» 9، که نشان می‌دهد چقدر راحت از آن اجتناب می‌کنیم. با تمرکز بر واقعیت های بیرونی به جای خود درونی به درون نگاه کنید.

فیلسوفان، شاعران، ترانه سرایان، دانشگاهیان، الهی‌دانان، دانشمندان و روان‌شناسان مدت‌هاست به دنبال یافتن مفهوم «خود واقعی» بوده‌اند.

یکی یکی از چالش ها ثبات هویت است: “کدام “شما” همان “شما” هستید؟ امروز کی هستید یا ده سال پیش که بودید؟ و در ده سال آینده چه کسی خواهید بود؟ در چه دوره ای هستید؟ 11 دوره شهرت؟

سوئیفت در «خوشبختی» می‌خواند: «هنوز خود جدیدم را ندیده‌ام» و در «آینه‌بال» می‌خواند که حس ما از خود یک مفهوم استراتژیک است، یعنی برگرفته از یک ساختار اجتماعی: «من من یک گلوله آینه ای 13 هستم، هر نسخه ای که باشد. من خودم را به شما نشان خواهم داد” 14 و “من می توانم همه چیز را در مورد خودم تغییر دهم تا خودم را تطبیق دهم” 15.

این یک مبارزه همه جانبه با هویت است که مخاطبان جوان او می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. سپس در «ضد قهرمان» نگاهی انتقادی به انگیزه هایش می اندازد: «شنیدی که خودشیفتگی پنهانی ام را در نوع دوستی پنهان کنم؟ 16

سوئیفت در آخرین آلبوم خود، گروه شاعران شکنجه شده، یک بار دیگر به فلسفه ارسطو می پردازد، این بار در مورد اخلاق فضیلت. ارسطو معتقد بود برای رشد و شکوفایی زندگی سعادتمندانه باید از فضیلت بهره مند شد و برای رسیدن به این هدف باید عادت به انجام کار درست را تمرین کرد. به گفته ارسطو، همه ما پتانسیل خوبی داریم و می توانیم خوبی های خود را با ایجاد عادات درست تکمیل کنیم.

شخصیت اخلاقی ما با کاری که انجام می‌دهیم تعریف می‌شود، به این معنا که ما همان چیزی هستیم که مکرراً درگیر آن می‌شویم. با این حال، در حالی که به طور بالقوه ذاتاً خوب هستیم، به طور بالقوه ذاتاً بد نیز هستیم، و بنابراین سوئیفت در «بدترین مردی که تا به حال زندگی کرده است» با سرزنش می‌خواند. «18 «شما همان کاری هستید که انجام می دهید.»19

خودشناسی و آگاهی از انتخاب ها و ارزش های معقول پیش نیاز فضیلت شخصیت محور ارسطو است. بسیاری از ما زمانی را صرف تفکر در مورد اینکه چه کسی هستیم و از زندگی چه می خواهیم صرف نمی کنیم. با این حال، همانطور که ارسطو می گوید: “خودشناسی آغاز همه چیز است.” تیلور سویفت هم این را می داند.

چیزی که به نظر می‌رسد سوئیفت را به شدت با مخاطبانش پیوند می‌دهد این است که آنها معتقدند که او خود واقعی خود را در هنرش نشان می‌دهد. همانطور که ارسطو در کتاب اخلاق نیکوماخوس پیشنهاد کرد، اصالت شامل خودشناسی، پذیرش خود و شجاعت بیان صادقانه خود است. بنابراین تا جایی که تیلور سویفت به طرفدارانش الهام می‌دهد تا خود واقعی خود را کشف کنند و با آن زندگی کنند، بدون شک می‌توان او را فیلسوف زمان ما نامید.»

پی نوشت:

درباره نویسنده: سوزان اندروز، 22 ساله، معلم فلسفه در مدرسه تمپل کریگ، 23 ساله در ایرلند، و متخصص در آموزش فلسفه به کودکان و نوجوانان است.

مترجم: رها حمزه لوئیان/ پراکسیس

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما