به گزارش بازتاب آنلاین آنلاین، ازدواج ملک و سیما و نقشه های حسادت آمیز سمیرا برای از بین بردن این رابطه، نقشه و توطئه مناسبی را برای ادامه سریال ایجاد کرده است که مخاطب می تواند با آنها همراه باشد. داستانی که با گذشته و آسیب های سیما در هم می آمیزد تا از اعمال امروز او رمزگشایی کند. از جمله گذشته اش با پدرش و پنهان کردن راز زندگی اش. رازی که آهن خوبی برای سمیرا فراهم کرد تا بتواند انتقام خود را از مالک و سیما آماده کند. از طرفی ممکن است یک شخصیت جدید و البته بازیگری جدید وارد داستان شود و به این ترتیب متریال دراماتیک جذابی برای ادامه داستان ایجاد کند. به خصوص زمانی که بازیگر نقش پدر سیما مهدی سلطانی با کاریزمای شخصی اش است.
اکنون با شرایطی مواجه هستیم که شخصیت ها به یکدیگر آسیب می رسانند و همچنین مسئول آسیب رساندن به یکدیگر هستند. در واقع کاراکترهای به جا مانده از قسمت های قبلی حالا در یک میزانسن و تعادل جدید قرار گرفته اند و پتانسیل متفاوتی برای ادامه منطقی داستان قبلی ایجاد می کنند و هوای تازه به فضای سریال می دهند. در سکانس قبل از تیتراژ، پیشینه رابطه سیما با ملک و سمیرا رمزگشایی می شود تا وضعیت فعلی او قابل درک باشد. از این منظر می توان گفت که در فصل چهارم شخصیت های شناخته شده داستان و روابط آن ها رمزگشایی شده و گویی داستان لایه های درونی و پنهان هر فصل را آشکار و تکمیل می کند. این به ارائه شخصیتپردازی منسجمتر کمک کرده و حتی ممکن است به رمزگشایی برخی موقعیتهای قسمتهای قبلی در ذهن مخاطب کمک کند.
در قسمت اول شاهد حرکت فیلمنامه محمدحسین مهدویان بر اساس نمایشنامه «اتللو» هستیم. از طرفی رابطه عاشقانه ملک و سیما فضای خشن قبلی را تلطیف می کند و با ایجاد یک رابطه عاطفی جدید که با تهدید و چالش مواجه می شود، نقطه شروع خوبی برای تثبیت داستان در حافظه مخاطب ایجاد شده است.
یکی یکی دیگر از مولفه های این فصل که تنش میان شخصیت های اصلی داستان را در موقعیتی جدید ملموس کرد، ماهیت تقابل ملک و سمیرا با وساطت سیما است. او با خرید و بازسازی خانه پدر و مادر سیما علاقه خود را به سیما نشان داد و از این طریق سمیرا را تحقیر کرد. در واقع او می خواهد در برخورد شرورانه با احساسات زنان به هدف خود برسد. او که به دلیل یک هدف مشترک نتوانسته به زندگی خود با سمیرا ادامه دهد، حالا عشق خود را به سیما نشان می دهد تا نشان دهد عشق مشترک مهمتر از اهداف مشترک است. با این حال، داستان به گونه ای پیش می رود که مخاطب هنوز مطمئن نیست که احساسات واقعی مالک و سیما چیست و این باعث ایجاد کشش درونی در داستان می شود که التهاب تنش بیرونی را افزایش می دهد.
از طرفی دستمالچی از دوست به دشمن اصلی مالک تبدیل شده و شکل رابطه آنها تغییر کرده است. از سوی دیگر سمیرا و پانته آ به خاطر دشمن مشترکشان مالک با هم پیوند خورده اند. در واقع در فصل چهارم با توجه به تغییرات و دگرگونی هایی که در روابط شخصیت های داستان رخ داده است، با چینش جدیدی از روابط انسانی روبه رو هستیم که می تواند داستان جدیدی را برای مخاطب تعریف کند و او را درگیر کند. تجربه متفاوت با تاریخ و تضادهای آن به خصوص با توجه به حضور مهدی سلطانی و پیدا شدن پدر سیما باید منتظر اتفاقات غیرمنتظره جدیدی بود.
مهدویان این بار اثر معروف دیگری از ویلیام شکسپیر را اقتباس کرده و ماجراهای بر اساس نمایشنامه «اتللو» را پیش می برد و داستان را بر اساس مفهوم و موقعیت مجازات پیش می برد. در میان تراژدیهای «مکبث»، «هملت»، «شاه لیر» و «تاجر ونیز»، او اکنون نمایشنامه اتللو شکسپیر را برای فصل چهارم سریال خود اقتباس کرده است. در این نمایشنامه اتللو یک فرمانده نظامی است که برخلاف میل پدرش با زنی زیبا، ثروتمند و جوان به نام دزدمونا ازدواج می کند. افسر اتللو از روی بدخواهی حسادت او را برمی انگیزد و در نهایت باعث می شود اتللو از روی عصبانیت همسر محبوبش را بکشد. در قسمت اول شاهد حرکت فیلمنامه محمدحسین مهدویان بر اساس نمایشنامه «اتللو» هستیم. از طرفی رابطه عاشقانه ملک و سیما فضای تند قبلی را تلطیف می کند و با برقراری رابطه عاطفی جدید که با تهدید و چالش مواجه است، نقطه شروع خوبی برای تثبیت داستان در حافظه مخاطب ایجاد شده است. داستانی که جواد عزتی را بیشتر در محوریت درام قرار می دهد و مهارت های بازیگری او می تواند سرمایه ای برای فصل چهارم باشد. زخم کاری باشد