به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلایندر دی ماه 1343 یعنی سید ضیاءالدین شادمان (1302-1387) مدیریت شهرداری تهران و حسنعلی منصور نخست وزیر بود، همچنین در سال دوم دوره هفت ساله وزارت اقتصاد علینقی علیخانی که ایران در آستانه نوسازی قرار داشت و تهران در این مسیر در برابر تغییر آسیب پذیر بود. شخصی با خط «نظر» یک مقاله آوانگارد درباره تهران نوشت که هر روز آن را می دید و در روزنامه «آراده آذربایجان» منتشر می کرد. وی در این مقاله برخلاف تمام روایات موجود که شهر تهران را ستوده و آن را «زیبا» توصیف کرده است، چهره این شهر در حال بازسازی را بسیار «زشت» توصیف کرده و دلایل خود را برای این مخالفت یکی یکی برشمرده است. توضیحات این مطلب را در شماره دوازدهم مجله خواندنی دی وی با بازنشر آن در اردیبهشت ماه 43 بخوانید، می خوانید:

شاید توصیف زشتی تهران و استفاده از عنوان «تهران زشت» برای پایتخت کشور چندان خوشایند نباشد، چرا که در مقایسه با شهرهای فرسوده خودمان، تهران را «تهران زیبا» می‌گویند، اما انصافاً تهران شهری است خیابان ها، میدان ها و ساختمان های زیبا. بله، اما شهر ما علاوه بر این زیبایی ها آنقدر چهره زشت دارد که باید آن را «زشت» خلاصه کرد نه آنقدر زیبا. اگر نظر من را قبول ندارید، ممکن است در چند خط بعدی با من موافق باشید.

گرد و غبار تهران

یکی یکی از زشتی های تهران گرد و غبار آن است. ما معتقدیم هیچ شهری به اندازه تهران گرد و غبار ندارد. این زشتی در پایتخت ما چند دلیل دارد:

– آسفالت خیابان ها سالم نیست و به دلیل تردد خودروهای زیاد از دست اندازهای بی شمار خیابان گرد و غبار برمی خیزد.

– پیاده روهای شهری اغلب نه تنها بدون آسفالت هستند، بلکه حتی آسفالت هم نیستند.

– حفر یک کانال برای کابل های برق و خطوط لوله یکی یکی از عوامل ایجاد گرد و غبار در تهران است.

– فضای خیابان ها کثیف و یکی از عوامل ایجاد گرد و غبار است.

– سازندگان یکی اینها یکی از عوامل ریزگردها در تهران هستند زیرا خود را موظف به حفظ نظافت شهر نمی دانند و فضایی از خیابان ها و کوچه ها را با خاک و آجر و گل اشغال می کنند که شهرداران و شهرداری این کار را نمی کنند. به هر نحوی بر کار آنها نظارت داشته باشند.

– هنوز بسیاری از دیوارها و سقف های تهران گلی است و گل و لای با آب باران به کوچه ها و خیابان ها می ریزد و بعد تبدیل به گرد و غبار می شود.

گرد و غبار در تهران به حدی است که در عرض چند دقیقه پوست تمیز بدن کثیف می شود، کفش های واکس شده درخشش خود را از دست می دهند و ماشین شسته شده به لایه ای از گرد و غبار آلوده می شود!

وقتی برف و باران می بارد، گل جای گرد و غبار را می گیرد، به طوری که در برخی خیابان ها و کوچه ها پاهایت تا زانو در گل فرو می رود!

آیزنوالد!

آیا به “جنگل سای” اعتقاد دارید؟ [۱] یا به گفته جامعه «پارک سای» یکی از زیبایی های تهران است؟ این روزها که جامعه ظاهر این جنگل را به کلی تغییر داده و مناطق چمن‌زار، حوض‌ها و فواره‌هایی را در آن ایجاد کرده‌اند، به نظر می‌رسد باید آن را زیبا نامید.

اما به نظر من بسیاری از رهگذران جاده شمیران در پس زیبایی بیرونی «پارک سای» زشتی می بینند زیرا این پارک بیش از هر چیز خاطره تلخ جنگل سابق را زنده می کند. این یادآوری تلخ که زمین خواران تجربیات مرحوم ساع را در آنجا نادیده گرفتند و زمین های آنها را تکه تکه بلعیدند.

ثانیاً به جای اینکه جامعه آن را حفظ کند و درختانش را با آبیاری و اصول صحیح کشت کند، جنگل باقی مانده از بین رفت و به جای این درختان. تیر یک چراغ بکار! حالا جنگل ساعی دیگر جنگل درختی نیست، بلکه «جنگل آهنین» است!

یکی نبود در مورد “مغزهای متفکر”! آیا جامعه باید بپرسد که به دلیل قحطی که برای جنگل ساعی انتخاب کردید، زمین این شهر باید به اصطلاح «پارک» تشکیل دهد؟

چه ضرری داشت که بقیه جنگل سای را سالم نگه داشت و پارک مورد نظر را در جای دیگری ساخت؟

اگر می خواستید پول زیادی خرج کنید و اعداد بزرگ تولید کنید، چه اشکالی داشت که آن پول را در جای دیگری بگذارید؟

ثالثاً در شب که پارک ساعی پر از نور و روشنایی می شود، ممکن است انسان بپرسد که آیا لازم است پارکی را تا این حد روشن کرد؟ تیر چارا “کاشت”؟!

طبق عقل سلیم، باغ ها و تفرجگاه های عمومی نباید غرق نور شوند. مردم می خواهند شب ها در این باغ ها قدم بزنند و اعصاب خود را آرام کنند، نه اینکه معادلات ریاضی را در نور حل کنند.

باید پرسید چرا شهرداری تمام خیابان ها و کوچه های تاریک شهر را روشن نمی کند، بلکه به جای درختی پر از تیر و چراغ، یک باغ عمومی را روشن می کند؟

در واقع جامعه جایی را که باید روشن شود در تاریکی نگه می دارد و مکانی را که نباید غرق نور شود، زیرا آنقدر روشن است که چشم عابران را خیره می کند!

خلاصه اینکه پارک سای نمونه ای از تفکر غلط و ناقص و بد سلیقه مدیران و چهره زشت تهران ماست.

شهرهای زیبا!

یکی یکی دیگر از زشتی های تهران شهرهای زیبایی است که در اطراف این شهر به وجود آمده است. برای مدتی این شهرهای زیبا توسط شرکت هایی مانند سین واشین و مون ایجاد شد. بعد از اینکه مشخص شد موسسان این شرکت ها کلاهبردار بیش نیستند، مسئولان دولتی به فکر ایجاد شهرهای زیبا در اطراف تهران افتادند.

وزارتخانه، اداره یا بانک خاصی که به فکر خانه‌سازی برای کارکنان خود بود، زمین‌هایی را در پشت کوه‌ها و تپه‌های تهران برای این منظور فراهم کرد.

میلیون‌ها تومان خرج کردند و در دل بیابان خانه‌ها و ساختمان‌های عظیم ساختند، اما کسی از آنها نپرسید و به مبارک نیاورد، اگر می‌خواستند خانه بسازند، پس چرا در بیابان‌ها و پشت کوه‌ها؟ تعداد زیادی ملک خالی در مرکز تهران و مربوط به تهران است. چرا باید به جای این زمین ها در دره ها و تپه های دور خانه بسازیم؟

پاسخ این سوال را فقط باید از زمین ها و کوه های انتخاب شده برای ساخت خانه دانست، قطعاتی که از نام افراد و اسناد مالکیت آنها آمده است!

انواع گدایی

در تهران اخیراً تکدی گری با کارهای دیگری مانند بلیت فروشی، رانندگی و امثال اینها ترکیب شده است. بسیاری از فروشندگان بلیط بخت آزمایی در تهران نیز گدایی می کنند. برخی از آنها در ابتدا به عنوان گدا در مقابل فرد ظاهر می شوند و اگر نتیجه نگرفتند، بلیط ارائه می دهند. برخی دیگر در ابتدا بلیط می دهند و وقتی اصرارشان نتیجه نمی دهد شروع به التماس می کنند و حداقل یک ریال و دو ریال طلب می کنند! شاید از جمع بندی و مقدمه مقاله به این نتیجه برسید که می خواهم به بلیت فروشان موعظه کنم که التماس نکنند! اما باید به شما بگویم که منظور من اصلاً این نیست، زیرا آنچه آنها را به گدایی سوق می دهد فقر و تنگدستی است و با موعظه نمی توان فقر را از بین برد. هدف این است که بگوییم یکی یکی از چهره های زشت تهران است. زشتی که از بیکاری و امثال آن می آید.

دو باغ وحش!

تهران ما یک باغ وحش کوچک دارد که در آن حیواناتی نگهداری می شود تا همه ببینند. برخی از افرادی که باغ وحش های بزرگ دنیا را دیده اند ممکن است فکر کنند که باغ وحش فعلی تهران بسیار متواضع است، اما آنها و بقیه مردم باید توجه داشته باشند که تهران دو باغ وحش دارد. یکی و اگر یکی از بین این باغ وحش های تهران، یکی از کوچک ترین باغ وحش های دنیاست، باغ وحش دیگر مسلما بزرگترین باغ وحش دنیاست. تعجب نکنید، منظورم باغ وحش دوم است، خود باغ وحش بزرگ تهران، بله، خود تهران یک باغ وحش بزرگ به تمام معناست، باغ وحشی است که توسط ماشین ها و رهگذران ساخته شده است.

اگر خودمان به آن عادت کرده باشیم و متوجه وضعیت آشفته تردد خودروها و عابران پیاده نباشیم، قطعا خارجی ها احساس خواهند کرد که این وضعیت شهر ما را به یک باغ وحش بزرگ تبدیل کرده است. نه تنها ماشین ها، بلکه مردم نیز در خیابان های زیگزاگ قدم می زنند.

اما موارد دیگری نیز وجود دارد که شهر ما را شبیه باغ وحش می کند که باید به آنها اشاره کرد.

و این یکی دیگر از زشتی های شهر ماست.

پی نوشت:

1- جنگل ساعی در اواخر دهه 1920 توسط مهندس کریم ساعی (1289-1331) بنیانگذار علم منابع طبیعی و بنیانگذار جنگلداری در ایران ایجاد شد. بعدها در دهه 1940، پس از در نظر گرفتن بخش‌هایی از این جنگل برای استفاده‌های دیگر، قسمت‌های باقی‌مانده برای پارک در نظر گرفته شد. حسین محجبه، معمار پارک سای می گوید: پارک سای یکی از فضاهای سبز در نظر گرفته شده برای تهران در دهه 40 بود که در نهایت در سال 1342 ساخته شد. به گفته مشاور، هزینه زیادی برای ساخت و ساز پرداخت نشده است. – تجربه جنگ، شماره 5، مهر 1390، ص 42″

۲۵۹

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما