بعدی- فال گرفتن از آثار ادبی یکی از باورهای قدیمی این کشور است. با گذشت زمان، ساکنان این سرزمین ها شروع به صحبت در مورد نویسندگانی کردند که فکر می کردند حق دارند صحبت کنند. اما با گذشت زمان تنها تفل و حافظ در فرهنگ عامه ما ماندگار شد.
اما یک گره در کار من وجود داشت
چشمام هنوز از کرمش بازه
به سراغ حامل قرمزی که چو جام استفاده می کند نرویم
خون قلبم تصویر صورتم را می کشد
پرده از دست خواهد افتاد
آه، اگر زن در این عمل نباشد، من هم در آن هستم
هر شب پاسدار حرم دلم شدم
بنابراین من چیزی جز افکار او در این صفحه باقی نمی گذارم
من شاعر دلربایی هستم که با جادو حرف می زند
تمام شکر را در نیشکر می ریزم
او افسانه شانس را در خواب دید
به خاطر نسیم ملایم بیدارم
دوست من چون تو را در حال عبور ندیدم
بهش میگم یه چیزی به دوستم بگه
دوش می گوید حافظ همه دروغ و ریا است
بازار من غیر از تفاله با کی بود؟
توضیح کلمه: جادوی کلام: جادوی کلمات
تعبیر عرفانی:
1- حضرت حافظ در بیت اول تا پنجم می فرماید:
* با وجود اینکه به خاطر زلف عزیزم و مشکلات عشقی اش همه چیز سخت تر می شود، من هنوز به جوانی او امیدوار هستم.
سرخی صورتم را مانند شراب سرخ به شادی نسبت نده، بلکه سرخی خون من است که در ظاهر نمایان است.
* آهنگ نوازنده خودش را کوچک می کند. متاسفم که اجازه ورود به این پرده را نداشتم. (پرده مخفف است. اولی به معنای زمین و گامی از موسیقی است. دومی راه عشق است).
* من آن شاعر جادویی هستم که هر چه از طریق جادوی کلمات و گفتار می نویسم، کاملاً شیرین و سپاسگزار است.
* با صدها امید و رویا پا به خاک عراق گذاشتم. پس دل گمشده ام را راهنمایی کن، ترکم نکن.
حال باید قصد خود را تفسیر کنید.
تفسیر شعر:
از روزی که عاشق شدید با مشکلات زیادی روبرو شده اید، اما همچنان امیدوارید که با او ارتباط برقرار کنید و این مشکلات را حل کنید. به هیچ کس و هیچ چیز غیر از او فکر نمی کنی و منتظر فرصت هستی تا راز دلت را به او بگویی. آماده باشید که این فرصت به زودی خود را نشان خواهد داد.