در بالا: چه کسی دبیرستان را به یاد می آورد؟ عشق عاطفی ، حرکات مسخره ، بدبختی خطرناک و درگیری ها در طول روز با والدین. هرچه حافظه عاطفی تر باشد ، ماندگاری آن در حافظه بیشتر می شود و هرگز نمی توان آن را در ذهن دبیرستان حک کرد.
حتی وقتی می خواهیم موفقیت خود را در زندگی اندازه گیری کنیم ، خودمان را با رفقای دبیرستان مقایسه می کنیم. چرا این دوره قابل توجه تر و به یاد ماندنی تر است؟
به این معنا ، یک کاربر به نام سامان توییتر یک همکلاسی دبیرستانی متفاوت منتشر کرده است که با پاسخ متفاوت کاربران همراه است.
* روز اول دبیرستان ، من با کسی نشسته بودم که حداقل شش تا شش سال در آن زمان با من می ماند ، اما این برای من جالب خواهد بود.
* جانس همچنین نوشت: یکی از خوشبختی من این است که من هنوز شریک دبیرستان خود را دارم و این واقعاً خوب است :))))
* یک کاربر در کیمیا همچنین اظهار داشت: بهترین و مطمئن ترین دوست من 5 سال مانند خواهرم بود و سپس به پیام من پاسخ نداد و به من گفت و پشت سر من صحبت کرد!
* حساب Apache همچنین به شرح زیر پاسخ داده است: دبیرستان به مدت 2 سال متفاوت است. Bekyson در Google کار می کند. یکی رپر است. یکی از آنها به جنگ الکترونیکی رفته است. یکی از آنها لبنیات دارد.
* هانا همچنین گفت: “خوب ، در اطراف اتاق Coran ، به همراه عروسی ، آنها یکی از آنها نیستند.
* حساب مارلی همچنین در حساب شبکه X خود نوشت که یکی ازدواج کرده است ، یکی GHUECHON خونین! یکی او معلم انگلیسی شده است ، اما پدرش گفت شما حق ندارید دانش آموز خصوصی داشته باشید ، به خصوص دوست پسر :)))))))))))))))))))))) )))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) – )))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))) – 3)))))))))))))))))
* مرجان همچنین در مورد تجربه تلخ خود گفت: “من این توییت را برای شوهرم خواندم و گفتم که من کی هستم؟ دو سال گذشته کودکان مدرسه به او و خارج از درس چسبیده بودند و امتحان ورودی خود را خراب کردند و دیگر در SNAP تحصیل نکردند.
* صدای جیر جیر عجیب اما سرگرم کننده مهدیه نیز مورد توجه قرار می گیرد: شاید باور نکنم ، اما من در تمام دوران ابتدایی هستم. من جلوی یک صندلی واحد نشسته بودم!
* کامران همچنین اظهار داشت: فرانکفورت بخشی از قلب من است. یکی از پشت من نوجوان است. در مقابل من ، میلان. هر کسی به جز من ، دکتر :))
* ماهیا همچنین توییت را راه اندازی کرد: من سال گذشته فقط رایانه های دستی مدرسه متوسطه را به یاد می آورم که یکی از فرانسه را تحقق بخشید و چیزی به من گفت. این که یکی او همچنین درگیر زندگی و نامزد است.
* سلما در مورد تجربه متفاوت خود گفته است: کسی که از دبیرستان تا دبیرستان نشسته است و حتی در دانشگاه امروز کانادا است. به طور خلاصه ، اگر دوست دارید با من در یک میز کثیفی کنید.
* ماتین همچنین گفت: “ما یک دبیرستان خصوصی بودیم و بیش از 6 نفر نبودیم و همه ما به میدان/حرفه ای می رفتیم.
* رستاك همچنین نگاهی طنز آمیز به این توئیت داشت و گفت: من 5 سال با من به كانگوروهای استرالیا بودم.
* لیلا همچنین این توییت را به اشتراک گذاشت: تا اینکه با من ازدواج کرد ، شما ازدواج نکردید.
* سماع همچنین توضیحات خود را در مورد دبیرستان شرح داد: آخرین اخبار همکلاسی های دبیرستان من بهترین زمینه و دانشگاهی است که من پذیرفتم. این دشمنان برای آنها به خاطر خوبشان بود ، حتی مشاور من ، به مادرم گفت که کودک من حتی به فینال نمی رسد.
* فرید همچنین گفت که ما یازده ساله بودیم که در پایین کلاس نشسته بودیم ، جایی که همه بودیم. از این همه من فقط من و من یکی ما آمدیم کلاهبرداری راننده سنگین نصب آسانسور. مدرسه را ترک کنید. بازرگان گاو عالی بودن بیکار. من دو نفر دیگر را نمی شناسم.
* با این حال ، سومایه تجربه متفاوتی دارد: من هفته گذشته به کلاس مناسب خمیردندان رفتم. همکلاسی در سمت چپ نیز دیروز پیامی را برای دیدن یک هماهنگ کننده ارسال کرد. بیایید به دبیر همکار ما نیز بگوییم.
* خاشیار نیز به آن شهردار نوشت. آنها به خارج از کشور رفتند. برخی از آنها بازنشسته شدند. ما تقریباً با آنها در تماس هستیم. حتی دوستان دانشگاه. ما دهه 1980 هستیم.
* حساب جوان افسرده نیز این توییت را راه اندازی کرد: سلام. پشت سرم اکنون دو فرزند دارد. هنوز تنها بودن خوب است. من در مقابل خودم بچه ای ندارم. نزدیک به همان نزدیک. ردیف به کانادا رفته است اما ما در تماس هستیم. او یک دختر آمریکایی و زیبا دارد. در مقابل او هم. میز سال گذشته درگذشت.
* و آخرین اظهار نظر متعلق به الهه ای است که نوشت: ما هنوز اولین کسی هستیم که وارد آن می شویم. ما با طراحی خون و عروسی آن مشورت کردیم. خنده ام را دیدم و فریادهایم را دیدم. او به آب نبات گوش داد. من هنوز بیشترین مقدار رفیق را دارم.
منبع:برترینها