۱۴۷۱۰۴۴


۲۷ آبان ۱۴۰۳ ۱۷: ۰۵


بهترین ها: اخیرا قتل یک مرد ثروتمند لس آنجلسی در تهران خبرساز شد. مهرداد از نیویورک که آرزوی داشتن 20 فرزند را داشت تا دارایی 4 میلیارد تومانی اش به آنها برسد، برای رسیدن به آرزویش به ایران سفر کرد اما در تهران قربانی نقشه هولناکی شد که دربانش با همدستی دربانش طراحی کرد. یک سردفتر اسناد رسمی طبیعتا این خبر واکنش های گسترده ای را در پی دارد، اما در اینجا به دو تحلیل جامعه شناسانه از ابعاد این ماجرای هولناک می پردازیم. با ما همراه باشید.

اینجوری روح کشته میشه

دامون قنبرزاده درباره این قتل هولناک می نویسد: ترسناک نیست؟ خواننده ای از لس آنجلسی که دارایی هنگفتی بود برای انجام کارهایش به ایران سفر می کند (می گویند با اجاره رحم می خواست بچه های زیادی داشته باشد تا ثروت و کتاب هایش به دستشان برسد) اما گویا چند نفر این کار را برای کشتن خواننده انجام می دهند. پس از شکنجه او را مجبور می کنند که دارایی هایش را به نام خود تحویل دهد و در نهایت او را بکشند و… بقیه مواردی که ترجیح می دهم به آنها اشاره نکنم بسیار وحشتناک است. بدون شک، این پرونده ابعاد وسیعی دارد که ما نمی دانیم، اما آنچه می دانیم – آن ایده محوری – «طمع پول» و «فقر» است.

کجا یک انسان باید کاری به این وحشتناک انجام دهد؟ وقتی فقر دندان هایش را تیز می کند، مردم حریص پول می شوند. وقتی حریص تر شوند، عدالت، شفقت و اعتدال از دستشان خارج می شود. در واقع این روندی است که طی می شود تا یک انسان معمولی به هیولایی وحشتناک تبدیل شود که حتی به انسان دیگری رحم نمی کند. فقر این کار را با مردم می کند. حالا عده ای که پول کافی ندارند، پولدار داستان را خراب می کنند و عده ای هم مثل ما بیچاره ها وقتی می بینیم یک پولدار یک سال نوری با ما فاصله دارد، احتمالاً پولمان تمام می شود. . حریص و فکر می کنیم حق ما گرفته شده!

وقتی گفتمان رسمی یک جامعه به ارز، دلار و پول گره می خورد، نتیجه این می شود که وقتی از در بیرون می روی و از کنار دو نفر که مشغول صحبت با هم هستند رد می شوی، بدون شک چیزی در مورد «قیمت»، «بدهی» می شنوی. و «بدهی»، «گرانی»، «دلار»، «معامله» و… را می شنوید، لطفاً آنچه را که امروز گفتم، امتحان کنید، خواهید دید که در چنین جامعه ای است که انسانیت برچیده می شود. مرد، درست مثل چاپلین در «جستجوگران طلا» که از شدت گرسنگی آن طرف را به شکل مرغ می دید، طرف دیگرش را به شکل اسکناس می بیند و این گونه است که روح کشته می شود.

قتل این خواننده ثروتمند فقط قتل یک انسان نیست، قتل انسانیت است. جامعه خالی از گرما…

ابعاد وحشتناک قتل خواننده لس آنجلسی در تهران

کسی که احساس نابرابری می کند عصبانی می شود

رضا صائمی، روزنامه نگار نیز درباره این ماجرا نوشت: من مهرداد را از نیویورک (جعفر شریعتی) نمی شناختم و از عقبه و جزییات پرونده اش اطلاعی ندارم، اما به قول خودشان به خاطر ثروت هنگفتش به قتل رسید. یک قتل فجیع و انتقام جویانه. بر این اساس، انگیزه قتل او را حسادت و طمع قاتلان نسبت داده اند. عمق این حسادت به حدی بود که بدنش را سوزاندند. اگر فرض کنیم آنچه نقل کرده‌اند درست باشد، معتقدم انگیزه و ریشه‌های این قتل را باید فراتر از دلایل روانی و اخلاقی فردی دانست و در تحلیلی گسترده‌تر از شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه جست‌وجو کرد. افزایش شکاف طبقاتی و گسترش بی عدالتی و نابرابری نه تنها به گسترش فقر، تبعیض و فساد منجر می شود، بلکه سبک زندگی اخلاقی و انسانی را از بین می برد، چنان که امروزه شاهد نوعی کینه توزی و نفرت طبقاتی در جامعه هستیم. جامعه ای که مردم فرودستان نسبت به فرودستان پیدا کرده اند. انسانی زیستن یک عمل فردی نیست که یک امکان اجتماعی باشد، نتیجه نصیحت اخلاقی نیست، محصول رشد اجتماعی است.

وقتی دنیای زندگی مردم به دلیل اختلاف طبقاتی تقسیم می شود، همزیستی آنها تحت فعالیت اخلاقی غیرممکن یا حداقل دشوار می شود. فقرا فکر می‌کنند که ثروتمندان حق خود را به دست آورده‌اند و از کسانی که خود را قربانی می‌کنند، بخصوص نوکیشانی که یک شبه از راه میانبر رانت‌خواری ثروتمند شده‌اند و حقارت تحقیرآمیز خود را نشان می‌دهند، کینه دارند. زیردستان منظورم داستان مهرداد نیویورکی و قاتلانش نیست، بلکه به این پرسش که مکانیسم انقیاد در جامعه ما چاق کردن یکی با فروپاشی بسیاری دیگر امکان پذیر می شود و نابرابری و بی عدالتی پایه های اخلاقی زندگی را سست می کند. بنابراین تمام سرمایه داری به نمادی از نابرابری تبدیل شده است که این خود خوانش ناعادلانه دیگری است. اگر فاصله طبقات بیشتر از حد شود، عاطفه انسانی شکسته می شود و بلا می آید.

احساس نابرابری دردناکتر از احساس فقر است. کسی که احساس فقر می کند غمگین است، اما کسی که احساس نابرابری می کند عصبانی است. عصبیت روزگار ما نتیجه احساس نابرابری و محصول بی عدالتی است نه احساس فقر. در جامعه‌ای که مردم احساس می‌کنند دیگری حق آنها را گرفته است، آن‌ها را دشمن خود می‌دانند و از او کینه دارند، نه به عنوان خویشاوند، همکار، همسایه یا هموطن. نابرابری نه تنها شکاف طبقاتی ایجاد می کند، بلکه به نفرت طبقاتی دامن می زند، نفرتی که نتیجه بی اخلاقی فردی نیست، بلکه محصول بی عدالتی اجتماعی است. پایه های انسانیت در سرزمین عدالت امکان پذیر می شود.





برای دسترسی سریع به آخرین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان بهترین اپلیکیشن را نصب کنید.






ایمپلنت، ارتودنسی و کامپوزیت دندان.

همراه با تضمین و تضمین کیفیت.

پرداخت اقساطی توسط متخصص مجرب.

ایمپلنت با 15 سال گارانتی 10.5 میلیون تومان






منبع:برترینها

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما