شکی نیست که هر مسیر جدیدی ایرادات و مشکلات اساسی خواهد داشت. نحوه توافق پزشکیان از آن جدا نیست. در این زمینه، دکتر. رضا رمضانی خورشید دوست در یادداشتی که در کانالش منتشر شد موافقت کردبه اصطلاح دولت سایه«حکومت در سایه تندروها آن را به سه دسته تقسیم کرد، بر حسب – متنفذ، – اپوزیسیون – و مردم، بین مخالفان تقسیم شد. وی تاکید کرد: از اظهارات رئیس جمهور مشخص است که وی به دنبال توافق با رهبر و گروه دولت موسوم به دولت در سایه (دابس) است. به گفته رمضانی، وفاق با سران و گروه دباس، نمونه مهمی از ارزیابی ساختاری و رفتاری و تبیین معنای «وفاق در دولت چهاردهم» است. رمضانی در ادامه به پرسش مهمی می پردازد: «بیانات پزشکیان وی در جریان انتخابات به بسیاری از مشکلات کشور ناشی از اهداف و ابزار دباس (به اصطلاح دولت سایه) اشاره کرد. آیا اهداف و ابزار برگزارکنندگان دابس پس از انتخابات تغییر کرده است؟ اگر داباس مثل دیروز است، توافق یعنی چه؟ او سپس پیشنهاد می‌کند که «در رابطه با وسایل و اهداف، دو «ایراد نظری» با هم تطابق دارند». پزشکیان قابل مشاهده است: اولا پزشکیان هیچ تفاوتی بین “فعال پس از انتخابات” و “رقیب انتخاباتی” وجود ندارد. این خطا ناشی از فقر نظری است. از این بحث مشخص می شود که اجماع مورد نظر دولت چهاردهم پشتوانه نظری لازم را ندارد و تنها بارقه امیدی برای غلبه بر مشکلات کنونی و البته از روی حسن نیت و ساده لوحی شاید از روی ناچاری است. ثانیاً از بیانیه ها پزشکیان معلوم می شود که یکی یکی از شروط شکست دولت های گذشته عدم حضور مخالفان در دولت بود. این شرط نه لازم است و نه کافی و با لزوم شایسته سالاری در کشور منافات دارد.

به نظر می رسد که دکتر نظریه رمضانی که با برخی از عناصر کلیدی نظریه گذار تکمیل می شود، بهتر از گذار خواهد بود: اولاً، نظم سیاسی چیزی فراتر از انتخابات دوره ای است. و در حوزه قدرت، بدون شک هر اصلاحی باید شامل نظمی باشد که ذکر شد. از این منظر دولت سایه را می توان سنبل و نماد افراط گرایی در نظام سیاسی تبیین کرد و مزیت های آن را تبیین کرد و به شرایط انتخاباتی تقلیل نداد. از این منظر، اگر افراط گرایی در مقابل اعتدال معنایی داشته باشد، این دیدگاه حتی انشعاب فوق الذکر را در بلوک افراطی به همراه داشت تا در دوره گذار، روند گذار با کمترین آسیب ممکن شود. به عنوان مثال ایجاد تمایز در جریان رادیکال، مانند رویکرد اصولی مخبر و رویکرد غیراصولی جلیلی به دولت چهاردهم، یک ضرورت مطلق است. کریدور انتقال هرگز یک کریدور امن برای انتقال نیروها از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نیست. با حاکمیت امنیت برای همه، فرهنگ سیاسی-اجتماعی و ساختارهای دسترسی محدود در این کریدور به ساختارهای باز منجر می شود. حذف افراط گرایی ساختاری و اجتماعی تنها در شرایط یک تولد طبیعی تاریخی امکان پذیر است.

اما فشار فرهنگ اجتماعی، بدون تمایز بین نیروهای سیاسی، حرکت در کریدور گذار را عقیم و ناامن می کند. اگر راهرو با گفت و گو به سیستم آموزش عمومی مجهز نشود، فقدان دانش منجر به زوال اجتماعی می شود. در این زمینه اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل رفتار بسیار ضعیفی داشته اند. اساسا یکی یکی از دلایل اصلی نهادینه شدن شعار اصلاح طلبان و اصولگرایان «همه چیز تمام شد» در همین موضوع نهفته است. فقدان گفتمان سیاسی و اجتماعی برای دستیابی به نظریه گذار و درک آرایش سیاسی و اجتماعی و نبود تبیین صحیح فرآیندهای سلطه تغییر با شروع از وضعیت روزمره نظام سیاسی، که رادیکال ها بخش مهمی از آن را تشکیل می دهند، به معنای نادیده گرفتن آن چیزی است که آرنت و از دیدگاه هایدگر آن را روابط روزمره می نامند. موضوعی که مستلزم بررسی، ارائه و تاکید مستمر است. به همین دلیل، هابز در Behemoth افراد را شایسته آموزش مداوم سیاسی می داند. او به شدت از نحوه رای دادن مردم در انگلیس انتقاد کرد که شرایط طبیعی بی ثباتی و جنگ داخلی را ایجاد کرد.

نظریه رمضانی نه تنها موضوع آشتی را در چارچوب نظام سیاسی تحلیل نمی کند و آن را فقط یک انتخابات (اشتباهی که اصلاح طلبان در همه انتخابات کم و بیش تکرار می کنند) می داند، بلکه بیانگر شرط حضور تندروها است. او می‌گوید: «از بیانیه‌ها» در فرآیند آشتی نه کافی است و نه ضروری پزشکیان معلوم می شود که یکی یکی از شروط شکست دولت های گذشته عدم حضور مخالفان در دولت بود. این شرط نه لازم است و نه کافی و با لزوم شایسته سالاری در کشور منافات دارد. اما نگاهی همه جانبه به نظام سیاسی و لزوم پذیرش تغییرات از آن، ما را ایجاب می کند که بر اساس الگوی مداخله، براندازی، جابجایی یا دگرگونی خارجی، به چرخش تاریخی نظام سیاسی پی ببریم.

به نظر می رسد این مدل همان تغییر شکلی است که در انتخابات سال 1403 رخ داد. در مدل تحول، مسئولان نظام در کنار عوامل دیگر، خواستار تغییر هستند. این پزشکیان وی تاکید می کند که انتخاب وی بدون دخالت رهبری مورد تایید مردم نبود که نکته اصلی این قسمت از تحلیل است. با این حال، نکته مهم در مدل تحول، ماهیت زمان‌بر و عمیق تغییر در نظام سیاسی است. آیا ممکن است پزشکیان شکست بخورد؟ در هر صورت و این بستگی به این دارد که آیا چرخه حیات نظام سیاسی به ادامه روند فعلی بستگی دارد یا خیر؟ فراموش نکنید که رهبری بر این موفقیت تاکید کرده اند پزشکیاناز موفقیت نظام می توان شکست را استنباط کرد پزشکیان فاجعه می آورد. بنابراین، سرنوشت فاز کنونی این است که همه ابعاد نظام سیاسی را در کریدور گذار گنجانده و آن را در عرصه آشتی حذف نکند.

این فرهنگ سیاسی تربیت شده اجتماعی و سازماندهی ساختارهای سیاسی و بوروکراتیک کشور، نظم دسترسی محدود به گشایش را در نظر می گیرد که در یک فرآیند زمانی به پالایش نیروهای در حال گذار و عبور امن از آن می انجامد.

تردیدی وجود ندارد که طرح پرسش‌هایی درباره حقیقت یا عدالت گاهی به تهدیدی برای دموکراسی (و توسعه ایران) منجر می‌شود. این ضرب المثل طلایی هانتینگتون می گوید که انتقال بدون منطق حکومت امنیتی برای همه، به ویژه تأثیرگذاران اپوزیسیون، به شرط آن که به سمت توسعه کشور حرکت کنند، محقق نمی شود. بنابراین، بیانیه دکتر. رمضانی که «پزشکیان فرقی بین «مبارز پس از انتخابات» و «رقیب انتخاباتی» نیست، این برخلاف اصل امنیت نیروهای در حال گذار است. حذف جریان ضد توسعه و منافع ملی تنها بر عهده قوه مجریه نیست. بی شک بحران ها و مشروعیت طلبی جانشینی که انتخابات سال 1403 را ایجاب می کرد به قدری مهم است که نظام سیاسی بر اساس منافع ملی در برخورد با تندروها بر اساس مصلحت و حفظ نظام به نتیجه خواهد رسید. اینکه جامعه به سمت مرکز گرایش پیدا کرده و نظام سیاسی همچنان دست برتر تندروها را در زمینه فیلترینگ و حجاب و غیره در اختیار دارد باعث می شود که عرصه حضور در انتخابات آینده خالی باشد و حتی در برابر آنها نیز یک مافوق انسانی است. نیرویی مثل ترامپ

رادیکال ها و تندروها از طریق سیستم شکایت به گونه ای متقاعد می شوند که اصلاحات نیز منافع آنها را در نظر بگیرد. مانند روندی که در حال حاضر با آن روبه رو هستیم و در صورت نادیده گرفتن آن می تواند به تهدیدات داخلی و خارجی بی شماری منجر شود. بقای نظام سیاسی مستلزم ترتیب فوق با تأمین منافع در عرصه توسعه ملی است و می توان آن را به گونه ای در کنار هم قرار داد که ضلع سوم و حاکمیت آن یعنی مردم را در بر گیرد و به این ترتیب افراطیون را به نیروهای حامی تقسیم کرد. توسعه و پیشرفت کشور و نیروهایی که قطعا مخالف توسعه و مخالف هر تغییری هستند که آزمونی برای حرکت موفق نظام سیاسی به سمت تغییر است.

216216

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما