مرجان فاطمی سال هاست که علیرضا داودنژاد را به عنوان کارگردانی موفق می شناسیم. او آثار مهم و قدرتمندی در سینمای ایران از خود به جای گذاشت و در بیشتر فیلم هایش ایده های جدیدی در ساختار و محتوا خلق کرد. او نیز مانند بسیاری از کارگردانان چندین بار تجربه بازی در مقابل دوربین را داشته است. او ابتدا در فیلم «سینه سرخ» پرویز شیخ هادی و سپس در فیلم «کلاس بازیگری» بازی کرد. یکی بستگانشان جلوی دوربین. اخیرا شاهد بازی او در فیلم «شنای پروانه» ساخته محمد کارت بودیم. او در این فیلم نقش پدر پروانه که توسط همسرش به قتل رسیده بود را بازی کرد. داودنژاد در این فیلم نقش اصلی را نداشت اما در چند سکانس محدود بسیار موثر بازی کرد. هم اکنون در سریال «آخر شب» ایفاگر یکی یکی از نقش های اصلی است. او چنان ملموس و باورپذیر در نقش پدر فیش ظاهر شده که احساس می کنیم سال ها او را به عنوان یک بازیگر در اکران سینما دیده ایم و این بازی درخشان پس از تجربیات فراوان او به دست آمده است.
به گزارش بازتاب آنلاین، یکی یکی از ویژگی های مهم سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پهننده، انتخاب صحیح بازیگران آن است. علاوه بر بازیگران اصلی، حضور علیرضا داودنژاد یکی یکی از کارت های برنده این سری محسوب می شود.
ویژگی ظاهری | داودنژاد را یک پدر سنتی هفتاد ساله می بینیم. مردی با موها و چهره های سفید و عینک تیره که معمولاً ژاکت می پوشد و سیگاری بین انگشتانش است. او کمی خمیده است و آرام راه می رود، اما همچنان اقتدار خود را حفظ کرده است.
اهمیت نقش | ماهی خیلی زود مادرش را از دست داد و پدرش برای او هم پدر و هم مادر بود. به همین دلیل است که پدر نسبت به دخترانش بسیار حساس است. او از شکست دخترانش می ترسد و به همین دلیل در ابتدا مخالف ازدواج ماهی با بهرام بود. او حتی اکنون که ازدواجش به هم خورده است، می ترسد نامزد دختر دومش از این خبر مطلع شود و دیگر با او ازدواج نکند. پدر همچنان خود را مسئول زندگی دخترانش میداند و سختگیری خاص خود را دارد. او اجازه نمی دهد ماهی ها بیش از یک ساعت بیرون بمانند و مدام حرکات آنها را زیر نظر دارد. با وجود تمام این محدودیت ها، او شوخ طبعی خود را حفظ کرده است و به خصوص در مواجهه با نوه اش، فرزند درون او زنده می ماند.
نوع بازی | اولین برخورد ما با بازی علیرضا داودنژاد در سریال «در انتهای شب» زمانی است که ماهی با دسته گلی از مریم به خانه می آید و پدرش متوجه می شود که او از بهرام طلاق گرفته است. با عصبانیت زیاد به اتاقش می آید و آن را چک می کند. این خشونت زمانی ادامه پیدا می کند که پدر به خانه بهرام می رود و گوش هایش را می کشد. اما در پایان همان قسمت او را می بینیم که در چادر نشسته و برای سرگرمی نوه اش در نقش بازیگران سینمای وسترن بازی می کند. اینجاست که تصویری از یک پدر واقعی را در بازی خود می بینیم. پدری که از غم مشکلات فرزندانش عصبانی می شود و در عین حال برای آرامش آنها هر کاری که ممکن است انجام می دهد و حتی تبدیل به بازی بچه ها می شود. در واقع داودنژاد در این سریال تابع هیچ صفت غالبی نیست. به موقع شوخی می کند، زمان را کنترل می کند، به موقع بازی می کند، به دخترش اجازه می دهد به موقع از پنجره فرار کند و با جدیت جلوی اومی می ایستد و او را به خانه راه نمی دهد. هیچ یک از رفتارهای او قابل پیش بینی نیست و این او را باورپذیر می کند. در اپیزود هفتم، او را می بینیم که در نهایت به درد ماهی گوش می دهد و حتی درباره مهم ترین جنبه های زندگی اش با او شوخی می کند. در قسمت جدید بلافاصله پس از شوخی با نوه اش می بینیم که او به صورت جدی با بهرام مقابله می کند و به قیمت از دست دادن آبروی خانواده در مقابل خواهرش از دخترش دفاع می کند. داودنژاد حتی با راه رفتن و نشستن و نحوه فرورفتن در خودش و سیگار کشیدن ملموس به نظر می رسد. به خصوص در قسمت هشتم که بهرام از رابطه اش با همسایه صحبت می کند، در خودش فرو می رود و سیگاری می کشد و در هر حرکتش عمق غم و رنجش را نشان می دهد.
«در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پهننده جمعهها روی پلتفرم فیلمنت پخش میشود.