آقای قالیباف! اسد و صدام هر دو بعثی بودند، اما داستان 598 شبیه داستان سوریه است. نبود

عصر ایران؛ مهرداد خدیر پیروان گواهی می دهند که در 30 سال فعالیت حرفه ای و مستمر روزنامه نگاری، نویسنده این سطور هر بار که عمدا یا سهوا سخنی از یک مسئول به دور از واقعیت تاریخی می شنید، سعی می کرد به او یادآوری کند که عمداً حافظه تاریخی خود را به نمایش نگذارد. که هرکس دارای مهارت و استعداد باشد، مهارت و استعداد دیگران را نفی نکند تا این گفته نادرست در آینده نقل نشود.

در این ارزیابی ها وابستگی کارمند دولتی به گرایش سیاسی یا دولتی که به دلیل گفتمان نزدیک به او اصلاً مورد توجه قرار نمی گیرد، اصلاً مورد توجه قرار نمی گیرد.

در نمونه اخیر به گفته سخنگوی دولت پزشکیان که خوشبختانه ربطی به دولت تطهیر ندارد، یاد این ادعا افتادیم که دکتر پزشکیان او اولین رئیس‌جمهوری است که عذرخواهی می‌کند، این درست نیست زیرا قطعاً دو بار از رئیس‌جمهور سابق – حسن روحانی – و یک بار احتمالاً از رئیس‌جمهور فقید – رئیسی – عذرخواهی کرده است، اما نکته تاریخی این یادداشت:

آقا باقر قدمیاف رضوي ديروز براي گراميداشت ياد و خاطره سردار سليماني و روحيه بخشيدن به نيروهاي پشتيبان به احتمال زياد در پي فرار بشار اسد و تسليم سريع ارتش سوريه به گروه هاي مسلح به تربت حيدريه در استان خراسان سفر كرد.

رئیس مجلس در این مراسم گفت: این انقلاب فراز و نشیب هایی را به وجود آورده و الگوی پذیرش قطعنامه 598 در سال 67 بوده و مواردی را که بعضاً با نادرستی همراه بوده است، تذکر داده است که احتمالاً به این دلیل است که 36 سال ها از پایان جنگ می گذرد.

۱. گفتند ما آنجا بودیم تیر ما قطعنامه 67 را پذیرفتیم در حالی که عراق دو ماه بعد آن را پذیرفت و بعد مجبور شد آن را بپذیرد. اما این قطعنامه یک سال پیش صادر شده بود و عراق آن را پذیرفته بود و ایران نیز مانند گذشته آن را رد نکرده بود تا اینکه انتصاب مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا پیگیری و پذیرفته شد. اگر صدام قبول نکرده بود و ما قبول کردیم، پس چرا امام فرمودند جام زهر است و چرا آقای قالیباف گفتند ما گریه کردیم؟ برای راه حلی که دشمن نپذیرفت و ما پذیرفتیم؟!

این عدم آگاهی احتمالاً به دلیل کار او به عنوان فرمانده لشکر نصر خراسان و دوری او از مرکز است وگرنه باید دو روز قبل از تصویب قطعنامه در 25 به یاد داشته باشند. تیر در سال 67 مرحوم مرتضایی فر معروف به موبد آواز در نماز جمعه تهران شعاری داده بود که در آن می گفت: چرا نباید صلح را پذیرفت؟ همان شب یکی مثلا از اسلافی مثل آقایان حسینیبایی و سلامی گزارشی عمومی از شهر تهیه کرد و از مردم پرسید که چرا نباید صلح کنیم؟ البته مردم با خوشحالی قطعنامه را پذیرفتند، چوت تعداد داوطلبان را کم کرده بود و ادامه جنگ هیچ توجیه قبلی نداشت و معلوم بود که راه به جایی نمی برد. (فیلم «جاده ابوقریب» را ببینید تا متوجه شوید که اگر حتی یک نی زودتر پذیرفته می شد، چه تعداد روح پاک می مردند.)

۲. اینکه نیروهای مجاهدین خلق به دلیل محاسبات نادرست حمایت مردمی از خود و افول پایگاه اجتماعی امام خمینی (ره) پس از پذیرش قطعنامه، حمله کردند و مورد حمایت عراق قرار گرفتند و شکست خوردند، البته صحت دارد. مرداد این ماه قرار بود با سال 59 مقایسه شود و فقط در سخنرانی آقای قالیباف و فرمانده ایشان محسن رضایی به عنوان روز پیروزی و پایان جنگ و در پیشنهاد قالیباف برای اعلام روز رسمی آتش بس ذکر شده است. چون روز پیروزی برگزار نشد .

علاوه بر این، روز هجوم همچنان در عراق برگزار می شود، در حالی که در کشورهای دیگر یا روز صلح و آتش بس و یا روز پیروزی بر دشمن جشن گرفته می شود، اما از آنجایی که امام خمینی (ره) پذیرش قطعنامه را با یک فنجان پر نوشیدن یادآوری کردند. از زهر، نمی توان سالگرد او را جشن گرفت. روزی که آقایان رضایی و قالیباف به دنبال آن هستند، روز رسمی آتش بس است، در حالی که شعار جنگ هشت ساله جنگ تا پیروزی و سپس جنگ تا پایان آشفتگی در جهان بود، نه جنگ تا آخر. -آتش

۳. پذیرش قطعنامه کار بسیار خوبی بود و میراث ماندگار امام راحل و شجاعت ایشان و درایت و احساس مسئولیت ایشان و البته لطفی که نسبت به جانشین خود داشت چرا که ایشان چگونه می توانستند بعد از انقلاب دستور جنگ بدهند. امام تمام کند؟ ، کدام (در تئوری) باید به آشفتگی در جهان پایان دهد) و سقوط حزب بعث و صدام حسین (در عمل) ادامه یابد؟ اما این یک تصمیم داخلی و ملی بود و چه ربطی به سرنگونی بشار اسد در سوریه دارد؟ درست است که سوریه به عنوان ضلع اصلی محور مقاومت توصیف می شود، اما این کشور همسایه ایران نیست که در تاریخ پس از استقلال خود کودتاهای زیادی را تجربه کرده است و وجود پدر و پسر 53 سال بود. تعجب آور نیست، تغییر آنها نیست.

اسد باید در همان ابتدای بهار عربی در سال 2012 سقوط می کرد، اما چون داعش هم وارد بازی شد و ایران و روسیه برای حمایت از اسد هجوم آوردند، او ماند، اما بعد از رفتن داعش همان روش ها را ادامه داد و خودش را نادیده گرفت و تعریف کرد. همه چیز مخالف داعش بود و بخش هایی از کشور را از دست داد و اساسا فقط شهردار دمشق بود و برای خود و خانواده اش ثروت جمع آوری می کرد و ترجیح می داد دیگران در ویرانه های جنگ زندگی کنند و او و خانواده اش در قصر زندگی عادی داشتند تا اینکه او با صدای بلند فرار کرد! زیرا این بار نه ایران از زمین حمایت کرد و نه روسیه از هوا فرار کرد.

آقای قالیباف بگوید: ما با داعش جنگیدیم و نخواستیم با غیر داعش بجنگیم و این جمله حتی بهتر از این است که بگوییم ارتششان از ما نپرسیده است. ما که از ارتش خود خواستیم مردم را در خیابان نکشند و فریاد می زدیم: برادر ارتشی، چرا برادران و گل ها را می کشیم، باید به سوریه برویم و در کنار ارتش با معترضانی که سوری بودند بجنگیم؟!

۴. آقای قالیباف می گوید: صدام فرار کرد. صدام مظهر تمام رذایل انسانی بود و این جمله تونی بلر جالب است که «سلاح کشتار جمعی صدام حسین خودش بود» اما فرار نکرد. او را مخفی کردند و اعدام کردند. اگر فرار می کرد، هیچ بنای یادبودی برایش در زادگاهش ساخته نمی شد. فراری دکتر است. بشار اسد که مانند صدام حسین به حزب بعث تعلق داشت.

۵. در قیام علیه حکومت، امتناع از مقاومت و خروج از صحنه به پیروزی شورشیان می انجامد. در واقع، شورشیان پیروز نمی شوند. بلکه نیروهای مستقر در حال ترک صحنه جنایت هستند. مثل یک بازی فوتبال است که تیم وارد زمین می شود و حریف نمی آید. داور تیم غایب را بازنده اعلام می کند. دلیل نیامدن آنها به عوامل مختلفی بستگی دارد: ترس از یک شکست جدی تر از 0-3، از فروپاشی داخلی، کودتا علیه کادرفنی خود یا اعتراض به شرایط بازی، اما دلیل اصلی این است هیچ پیروزی برای حریف وجود ندارد.

درست یا غلط بودن آن مشخص نیست، اما گفته می شود خبرنگاری از شاه پرسیده است: «دوگل در خارج از فرانسه بود، اما طرفدارانش در خیابان شانزه لیزه در پاریس بودند اعلیحضرت؟ و شاه با تلخی پاسخ می دهد: طرفداران من هم در شانزلیزه پاریس بودند!
آیا توقع داری وقتی تو و اقوام و دوستانت فرار کنی، سرباز بیچاره بایستد و بجنگد؟

ماجرا همین است آقای قالیباف. انقلاب مردمی را با حکومت بعثی اسد مرتبط نکنید. او راه افتاد. مراقب باشیم حقوق اقلیت علوی را زیر پا نگذاریم و زیاد به اسرائیل نزدیک نشویم و با آنها دشمنی نکنیم تا میوه های چینی بیشتری برای ترکیه به ارمغان بیاوریم.

۶. اما هر چه آقای قالیباف در مورد این سخنان بگوید بهتر از برخی حرف های دیگر است که می توان از آن به چرخش و بی ثباتی و خدای ناکرده تزلزل و شکستن توافق با رئیس جمهور صادق تعبیر کرد.

با این نوع الفاظ نهایت امر این است که به دلیل جهل گوینده یا جهل شنونده، چهار کلمه در آن اشتباه است که اصلاح می شود. در حالی که اظهار نظر در خصوص انتصاب غیرقانونی ظریف و تعیین موعد ابلاغ قانون مضحک (که ابلاغ نشده و در صورت امکان اجرا نمی شود و در صورت امکان ادامه ندارد و به گفته مهندس ضرغامی قابل ادامه نیست. ادامه) توسط … وقتی متوجه شدند که کجا هماهنگی ها انجام شده است، خوشبختانه جلوتر نرفتند و تریبون را از صدای نماینده قطع کردند.

جالب ترین نکته در مجلسی که با رای و اکثریت مردم ایران خارج است، تلاش دو نماینده عمومی و غیرعمومی است. یکی او می خواهد رئیس مجلس شود، اما فقط برای آن پزشکیان و دیگری مجری سابق که اغلب او را با مرحوم دیالمه، نماینده جوان مشهد در مجلس اول مقایسه می کنند، اما نماینده 4 درصد از افراد واجد شرایط مشهد است. نبود!

خنده دارتر وقتی است که قالی ساز حوصله اش را می برد و صدایش را قطع می کند، بنابراین کسانی که عاشق قطع صدای دیگران هستند، می توانند چند ثانیه آن را بچشند!

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما