به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، روزنامه شرق نوشت:
آقای محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه 11 درصد کشور ما درگیر فرونشست زمین است که به معنای بحران ملی است، افزود: پنج میلیون هکتار از تالاب های کشور یعنی 43 درصد ظرفیت آن ها تبدیل شده است. در کانون های گرد و غبار راهی جز گریه بر منابع وجود ندارد. ما آینده طبیعی برای کشورمان نداریم.
اگر این کلمات بدون نام گوینده بازتولید می شد، ممکن بود فکر کنیم که او یک جهانگرد است که از شرایط کنونی کشورمان بی خبر است و از آن سوی مرزهای دور آمده است یا تصورش از اوست. چنین بلایای زیست محیطی یک رویداد ناگهانی است و یک فرآیند طولانی مدت نیست.
اما چگونه می توان این گریه را از چشمان فردی که به موازات چهار دهه ویرانی های اخیر همواره در رأس مدیران علمی، تقنینی و اجرایی کشور بوده، اما چشم و گوشش کر است، باور کرد؟ غرش ماشین هایی که به دیوار زندگی برخورد می کردند بسته شد
شاید با توجه به مشاغل زیاد و مدیریت های کلان، آقای عارف خیلی زودتر از این که الان گریه می کند، فرصت دیدن اشک های فراوان دلسوزان را بر بستر زندگی داشته باشد. مردم دلسوزی که بازتاب نسل های آینده این کشور را از افسردگی کنونی شنیدند و اندوه خود را با گریه و گاه با پا ابراز کردند.
ای کاش جناب عارف با سوابق درخشان خود در تمامی مقاطع تحصیلی نگاهی واقع بینانه به سوابق مدیریتی بلندمدت خود در حوزه محیط زیست داشته باشند. از رهبری سازمان برنامه و بودجه گرفته تا وام دهی برای پروژه های متعددی که به عنوان عمران و ماراتن سدسازی در دوران سازندگی شناخته می شوند، از سال های ریاست وی در دانشگاه تهران که بستری رسا و آراسته است می تواند علم نجات را به دنبال داشته باشد. حیات کشورمان از حضور طولانی مدت در دولت های سازندگی و اصلاحات، از جایگاه بالقوه تاثیرگذار در مجلس دهم به عنوان رئیس فراکسیون امید و حضور در شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر شوراهای عالی. و… که در مقابل موفقیت های عالی تحصیلی خود جز گریه بر بستر آسیب دیده زندگی کشورمان درجاتی نداشتند.
متأسفانه یکی از ویژگی های تعیین کننده بسیاری از مدیران عامل کشور ما این است که به عنوان بخشی از وظایف دولتی خود، به جای پاسخگویی به مخاطبان، به گفتار و رفتار اعتراض و انتقاد می کنند. در چنین شرایطی سوالات و مطالبات زیادی در ذهن جامعه علاقه مند ایجاد می شود که نتیجه آن خودسانسوری، سکوت و حتی ترحم است. الان هم آقای عارف ناراحتی و ناامیدی خود را از سرنوشت تلخ کشورمان ابراز می کند. اما به جای گریه و ناامیدی از بیرون رفتن، بهتر است باور کنیم کسانی که به زندگی اهمیت می دهند بی صبرانه منتظر باز شدن درهای قفل شده هستند. درهایی که در سکوت مصلحتی (و نه اصلاح طلبانه) به روی عوامل و عوامل تخریب باز نگه داشته شدند.
۲۷۳۰۲