طبیعت گرایی او بر تصویر کردن سوژه ها در حالت طبیعی تمرکز کرد و بر صحنه های ساده و واقعی روستایی تأکید کرد که گوهر واقعی زندگی را منعکس می کند. واقع گرایی این اثر که در اواسط قرن نوزدهم خلق شد، بر تصاویری دقیق و واقعی از زندگی روزمره تمرکز داشت و از تصویرسازی های ایده آلیستی یا تخیلی فاصله گرفت. امپرسیونیسم در اواخر قرن نوزدهم ایجاد شد، استفاده از نور و رنگ را متحول کرد و لحظات گذرا را با ضربات قلم مو پرشور و نقاشی با هوا ثبت کرد.
به گزارش فرادید، ایده به تصویر کشیدن جهان آنگونه که واقعاً به نظر می رسد، تحولی نسبتاً جدید در دنیای تاریخ هنر است. قبل از اینکه ناتورالیسم و رئالیسم راه را برای جنبش امپرسیونیستی هموار کنند، هنرمندان به تفاسیر رمانتیک از محیط اطراف خود علاقه مند بودند. این حرکات می توانند گیج کننده باشند زیرا ارتباط نزدیکی با هم دارند و همپوشانی دارند.
طبیعت گرایی
فلاتفورد میل اثر جان کنستبل، 1817-1816
جنبش ناتورالیسم در قرن نوزدهم ظهور کرد و منجر به تغییر به سمت تصویرسازی واقع گرایانه از موضوعات شد. تا این مرحله، هم مناظر و هم چهرههای انسانی در هنر، با پیروی از سنتهای کلاسیک، گرایش به آرمانگرایی و سبکسازی داشتند. از آنجایی که هنرمندانی مانند جان کنستبل شروع به اتخاذ سبک واقعی تری کردند، فضایی برای نقاشی طبیعت (نوعی نقاشی) وجود داشت.
جنبش طبیعت گرایانه نیز یکی این یکی از گرایش های اصلی قرن شد و راه را برای ظهور امپرسیونیسم و هنر مدرن هموار کرد. این تاکید بر دقت و جزئیات استاندارد جدیدی را ایجاد کرد و هنرمندان را تشویق کرد تا زیبایی خام محیط اطراف خود را کشف کنند.
دره لاگوا اثر بنجامین ویلیامز لیدر، 1883
طبیعت گرایی اغلب شامل نقاشی با هوای آزاد و طبیعت گرایی روستایی می شد. نقاشی در فضای باز به صحنه ها و لحظات زندگی طبیعی در فضای باز اشاره دارد، مانند نقاشی بالا توسط بنجامین ویلیامز لیدر. طبیعت گرایی روستایی اصطلاح کمی متفاوت بود که تمام صحنه های زندگی روستایی را در بر می گرفت.
واقع گرایی
زن در حال پخت نان اثر ژان فرانسوا میله، 1854
رئالیسم را می توان با چند ویژگی تعریف کرد. نقاشی های واقع گرایانه که در اواسط قرن نوزدهم خلق شدند، زندگی روزمره را به تصویر می کشیدند و تقریباً شبیه عکس بودند. رئالیسم سعی می کند تمام سبک سازی را به نفع جهان بینی خشن تر کنار بگذارد. نقاشیهای جنبش رئالیستی شامل مناظر روستایی و زندگی طبقه کارگر، اما همچنین مردم در کافهها، زندگی در خیابانهای شهر و بررسی آشکارتر بدن انسان و تمایلات جنسی بود.
La Vague اثر گوستاو کوربه، 1869
برخلاف محتوای مذهبی و اساطیری دوران پیشین، رئالیسم در پی حذف تصنعی از هنر بود. اصطلاح رئالیسم در دهه 1840 توسط شامفلوری نویسنده فرانسوی ابداع شد و الگوی خود را در آثار گوستاو کوربه، جان اورت میله و ژان فرانسوا میله می یابد.
امپرسیونیسم
نیلوفرهای آبی اثر کلود مونه، 1916
امپرسیونیسم که در قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفت، معمولاً با نقاشی در فضای عمومی (به جای استودیو) همراه بود. به طور کلی، نقاشی های امپرسیونیستی مناظری را با میل به واقعی نشان دادن تا حد ممکن به تصویر می کشیدند. کلود مونه، همراه با دیگر هنرمندان و نقاشان ساکن پاریس، جنبش امپرسیونیستی را رهبری کرد. نقطه عطف رئالیسم به امپرسیونیسم استفاده از نور بود.
«ناهار قایقرانان»، اثر پیر آگوست رنوار، 1881
هنرمندانی مانند پیر آگوست رنوار اغلب از سبک امپرسیونیستی برای خلق صحنه های پر جنب و جوش شهری پر از مردم استفاده می کردند و تأکید می کردند که مناظر تنها موضوعاتی نیستند که امپرسیونیست ها خود را به آن محدود می کردند. هنرمندان دریافتند که نقاشی سریع و بلافاصله در فضای باز به آنها این فرصت را می دهد تا نور و تأثیرات آن بر رنگ را در بسیاری از زمینه ها درک کنند. ضربات قلم مو سریع تر و شکسته تر شد، که نشان می دهد نور کیفیتی گذرا نسبت به آنچه می بینیم دارد.
وجه اشتراک این جنبش ها چیست؟
مردی با داس اثر هنری هبرت، 1896
این جنبش های هنری همگی یک هدف داشتند: نمایش زندگی آنگونه که بود. هر سه این جنبش ها در قرن نوزدهم شروع شدند و ایده هنر عالی و ماهیت آکادمیک هنر آن زمان را رد کردند. با نگاهی به آثار برآمده از این سه حرکت، می توان شباهت های آشکاری را بین آنها مشاهده کرد. مناظر وسیع، بیان واقع گرایانه و انحراف از نسخه های رمانتیک زندگی روزمره که در دوره رنسانس و سایر دوره ها توسط هنرمندان پیشین تسلط داشتند. اگرچه هر جنبش متفاوت بود، اما به یک انقلاب هنری گسترده تر کمک کرد.
چه چیزی این حرکات را متفاوت می کند؟
افلیا اثر سر جان اورت میلایس، 1851-1852
اگرچه این دو ارتباط نزدیک دارند، اما طبیعت گرایی، رئالیسم و امپرسیونیسم هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. ناتورالیسم و واقع گرایی نزدیک ترین پیوندها هستند، اگرچه جنبش های جداگانه ای هستند. طبیعت گرایی بر موضوعاتی در حالت طبیعی خود تمرکز می کند که معمولاً روستایی و دست نخورده است. رئالیسم جنبش گسترده تری است که هر موضوعی، حتی موضوعات تخیلی را از دریچه ای واقع گرایانه ارائه می کند. به عنوان مثال، افلیا اثر سر جان اورت میلایس، سبکی واقع گرایانه دارد، حتی اگر شخصیت داستانی باشد. یکی نمایشنامه های ویلیام شکسپیر را نشان می دهد.
امپرسیونیسم از هر دو حرکت جدا شد و انقلابی در استفاده از نور و رنگ با سایههای واضح و ضربههای قلموی متمایز ایجاد کرد. بر خلاف سایر جنبش ها، امپرسیونیسم رنگارنگ تر است و به ندرت از رنگ های قهوه ای یا سیاه استفاده می کند. امپرسیونیست ها اغلب در فضای باز نقاشی می کردند و صحنه هایی از زندگی را مستقیماً به تصویر می کشیدند.
تأثیر این سه سبک هنری
استوک آف نایلند نوشته جان کنستبل، جلد 1810
هنر قرن 19 با طبیعت گرایی، رئالیسم و امپرسیونیسم بازتعریف شد که دنیای هنر را از آنچه از نقاشی کلاسیک انتظار می رفت دور کرد. هنرمندان این سه جنبش به جای آنچه می خواستند ببینند یا تصور می کردند، آنچه را که در دنیای اطراف خود می دیدند، بازنمایی می کردند. این جنبش ها با تبدیل واقعیت به موضوع اصلی، راه را برای رئالیسم مدرن و پست امپرسیونیسم هموار کردند و الهام بخش هنرمندانی مانند ونسان ون گوگ و پل گوگن شدند. به عبارت دیگر، آثار هنرمندان این سه جنبش، نمونه هایی از آثار هنری امروزی شدند.