روزنامه هفت صبح: شات ها دایره المعارف خود را دارند. آنها آهنگ ها و به خصوص ریمیکس های خاص را گوش می دهند، تفریح ​​آنها گردش در مسیر ماشین است، گروه های تلگرام، صفحات واتس اپ و اینستاگرام قوی تر از هر اتحادیه و صنفی یکدیگر را ملاقات می کنند و از یکدیگر حمایت می کنند.

احتمالاً در این سال ها تیراندازی های زیادی را در جاده ها دیده اید. همین خودروهای 405 و سمند و پرشیا که موتور و کمک فنرها را تقویت می کنند به صندوق عقب و زمین ارتفاع می دهند تا بتوانند صدها کیلو بار را در کشور جابه جا کنند. گاهی لباس های زیاد، گاهی افراد، نوشیدنی ها، وسایل منزل یا سایر اشیاء خارجی غیرقانونی. پشت هر گلوله داستان های زیادی از آزار و شکنجه وجود دارد. داستان هایی که به خاطر مخفی کاری شان کمتر شنیده می شود.

بخشی از این داستان می تواند همچنان در صفحات اینستاگرام آنها برجسته شود. اسمشون معمولا: شوتی 24. شوتی 34. شوتی 85. اعداد احتمالا مربوط به پلاکشون هست. آنها بیش از هر تلویزیونی از جاده ها، تعقیب و گریز پلیس، سرقت ها و تصادفات و همه چیز مربوط به کامیون دار گزارش می دهند. آخرین پست یکی این هم یکی از آنها: تویوتا هایلوکس پلیس سمند را با سرعت 100 کیلومتر در ساعت در جاده خاکی متوقف می کند تا او را متوقف کند.

سمند باید ریسک را بپذیرد و با حرکات هوشمندانه محل را ترک کند یا بایستد و محموله خود را تحویل دهد. این بار راننده شلیک دوم را انتخاب می کند، اما در روزهای گذشته ویدیوهای دیگری ضبط شده بود که راننده ترجیح می دهد از دست پلیس فرار کند. آیا به همین راحتی است؟ خیر به همین دلیل است که برخی تیراندازی ها اسکورت دارند. اسکورت های جاده با شلیک دیگری محافظت می شوند تا به دست پلیس نیفتند. دود سفید زیادی از لوله اگزوز آنها خارج می شود، آنها عمداً به چپ و راست منحرف می شوند تا ماشین پلیس را از جاده خارج کنند و شلیک اصلی از بین می رود.

اکثر فیلم ها سبک اکشن و هیجانی یکسانی دارند. یکی یکی از عجیب ترین ویدیوها توسط پیج شوتی 4 منتشر شده است. دو نفر روی درب هایلوکس پلیس نشسته اند و توضیح می دهند که پلیس ابتدا آنها را متوقف کرده است اما آنها ماشین پلیس و “از در” را گرفته اند. در لارستان اتفاق افتاد. راننده و شاگردش آنقدر تند صحبت می کردند که اگر عنوان را نمی خواندید متوجه ماجرا نمی شدید.

“وضعیت خیلی بد است. صد در صد تعهد. نیروهای امنیتی از جلو می آیند و می خواهند اطراف را محاصره کنند. گرد و غبار زیاد است. واقعاً کافی است. صحنه حساس. این از رادیو پستی است، کلیدهای دستبندهای آنها را ببینید. یا فیلم های دیگری که تیری با سوراخ گلوله در بدنه ماشین، در آویزان و سپری که روی آسفالت افتاده، آخرین نفس خود را می کشد.

طبق تعریف قانون، قاچاقچی محسوب می شوند اما چه زمانی یکی در کامنت هایی که با این عنوان خطاب به آنها می شود، ده بیست نفر پاسخ می دهند: «به نظر شما اگر شغل بود، یک نفر حاضر می شد جانش را در کف دستش بگذارد و گلوله بخورد؟» شوطی دزفولی پاسخ داد: باید این کار را بکنیم. ما بیکاریم.»

شوتی اندیمشکی به او نوشت: باشه ما رو استخدام کن، شرکت نفت ما دیگه شوتی نمیشه. شوتی سقزی نوشت: “مواد جابه جا نمی کنیم. آیا گرفتن قهوه جوش من هم غیرقانونی است.” پست و زیر هر نظر که ما قاچاقچی نیستیم چند نفر از آنها برای مرد جوان نوشته اند که “دوست دارد تیرانداز باشد”. مجازات ها، سندی برای شما صادر نشده، جریمه نشده اید و صدای اصابت گلوله به بدنه ماشین را نشنیده اید، زیرا می گویید عاشق تیرانداز هستید. “این عشق نیست.”

از ماشین سنگین و راننده متنفرم.

بیشتر بر این باورند که آمبولانس ها تیراندازی در بزرگراه ها و جاده ها را به پلیس گزارش می دهند. آن‌ها فیلم‌های زیادی در گوشی‌های خود از رانندگی همراهان خود دارند، زمانی که پلیس به لاستیک شلیک کرد و آن را ترکید، اما تیرانداز با لاستیک خالی به سرعت خود ادامه داد. بعد از آمبولانس ها راننده کامیون را نمی بینند. البته این نفرت دو طرف دارد. رانندگان تراموا می گویند تیراندازان همکاران ما را در جاده می کشند و تیراندازان ادعا می کنند که وسایل نقلیه سنگین آنها را می کشند.

سبک زندگی مدل های شوتی

بخش بزرگی از تولید محتوای تیراندازان در اینستاگرام، ویدئوهای متعددی است که از خودروهای خود در برف، جاده‌های خاکی یا آبگرفتگی در جاده‌های بین شهری بدون نظارت پست می‌کنند. ترکیبی از ده‌ها ماشین با صندوق عقب برآمده، در خاک و گل نفس می‌کشند یا تا شیشه‌ها زیر آب رفته‌اند. گاهی شرایط مطابق میل شماست و قطاری با هم جاده ای را تصاحب می کند.

سرعت؟ 160، 170 یا بیشتر. به عنوان مثال در خط تهران – گرگان پنج خودرو سمند، چهار خودرو 405 و دو یا سه خودروی پرشین وجود دارد که در یک خط یکی پس از دیگری در کنار هم بنزین عرضه می کنند. یا بچه های خرم آباد تهران شش وانت سیاه و سفید هستند که با هم زیر باران می دوند. گاهی اوقات بین خودروهای تک پیست شوتی دنا و زانتیا دیده می شود. البته بچه های زاهدانی با بقیه شهرها فرق دارند. در این حالت تویوتا سه خط یا لندکروزر خاکی وسایل نقلیه مناسب تری برای حمل بار هستند.

داستان گانگسترهای ایرانی که اینستاگرام را فتح کردند

چشمان تو یگان ویژه است، قلب من زانتی خالص است.

پشت خودروهایشان معمولا شعر، عبارت یا عبارتی روی آن نوشته شده است. پشت ماشین یکی در مورد آنها نوشته شده است: “ما برای عشق خود احساس تنهایی می کنیم / چون همدلی نداریم، در طول راه بی خانمان می شویم” یا یکی دیگری نوشت: سلیقه شما خاص بود. دلم زانتیا بی پلاک است» یا دیگری که نوشته است: «به دریا رفته و سختی راه و تیر را می داند».

عباراتی که برخی از عکس های وبلاگ نویسان در زیرنویس خود دارند، معمولاً از متن آهنگ، گفته ها یا عبارات افراد مشهور کپی می شوند. به عنوان مثال یکی از آنها با نمایش فیلمی از ماشین پلیس یدک‌کش شده، در توضیح آن نوشت: «صورت عقاب با». تیر با طناب حمل می شوند. این عبارت متعلق به شرور قدیمی وحید مرادی است که چند سال پیش در زندان رجایی شهر در یک نزاع دسته جمعی کشته شد.

Shotties به چه نوع موسیقی گوش می دهد؟

چه آهنگ هایی در ضبط شات ها تکرار می شود؟ آنها معمولاً ریمیکس های داغ را دوست دارند. در پلتفرم Soundcloud دو صفحه فن سلبریتی به نام Shoutysavar داریم که آهنگ هایی با این سلیقه می سازند. هر یک از ریمیکس های او بین 4 تا 120 هزار بار تنها در Soundcloud پخش شده است.

رپ نیز یک سبک محبوب شوتی است. به خصوص آن دسته از ترک ها که اغلب با پلیس درگیر می شوند. یکی جنگ با اشرار را روایت می کند. محسن لرستانی که پایه ثابت همه تیرهاست. خواننده ای که اغلب از خیانت شریک زندگی اش، تنها ماندن و خنجر خوردن از پشت شاکی است. آهنگ معروف دیگری هم دارند که برای شوطی ها نوشته شده و خواننده در آن می خواند: «قیمت 100 دلار که ماشین من 405 شوتی سوار است».

نمایش اسب سواری در پیست.

این یکی این فقط برای تیراندازان نیست، بلکه زمانی که مهارت تیراندازان در رانندگی و فرار از پلیس به مرور زمان بهبود می‌یابد، چرخش‌های 360 درجه یا برخاستن در مسیرهای خودرو در سطح شهر انجام می‌دهند. در یکی در همین ویدیوهای آهنگ، می توانید ویدیویی از چرخش و سوختن یک 405 شوتی نقره ای پس از خروج اگزوز از سرسیلندر و داغ شدن آن مشاهده کنید. برنامه هایی که گاهی منجر به مرگ می شود. یکی از آنها هدایت می شود.

مثل عبدالله در پیست ایرانشهر. پیستی که سرعت و ریسک رانندگان آن آنقدر زیاد است که تماشاگر بودن آن خطرناک است. نام عبدالله را می توان در پایین چندین ویدیو یافت. فیلم های رقصیدن او در مجالس یا نمایش هایش با فارسی دودی رنگ می شود و برایش فاتحه می فرستند یا می نویسند: “خدایا به چشم حسود غذا بده.” پایان تلخی که هر شات را نگران می کند، روزی مال شما می شود و تمام استوری های اینستاگرام شما با عبارت «چشم بد لعنتی» فراموش می شود.

منبع:برترینها

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما