پریسا ساسانی: با روی کارآمدن دولت یازدهم در سال 1392 و بازگشایی خانه سینما توسط مدیریت سینمایی این دوره، حجت الله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی در مهم ترین اقدام مدیریتی خود در سال 1393 اقدام به جدایی ملی و بخش های بین المللی جشنواره جهانی فیلم فجر و اولین دوره این جشنواره به دبیری علیرضا رضاداد برگزار شد. این جشنواره نوپا خیلی زود مراحل حرفه ای شدن را طی کرد و در آخرین دوره این جشنواره به دبیری محمدمهدی عسگرپور توانست عنوان «الف» را دریافت کند.

اما آبان در ماه 1400 محمد خزاعی رئیس جدید سازمان سینمایی در دوره ابراهیم رئیسی با ادغام جشنواره فجر آنچه دستاورد سینما در عرصه بین الملل محسوب می شد را ویران کرد و در نهایت جشنواره جهانی فجر پس از آن. پنج دوره که به طور جداگانه برگزار شده بود، آن را به حالت اول بازگرداند. این ادغام زمانی اتفاق افتاد که در اردیبهشت ماه 1400 جشنواره دنیای فیلم فجر در “فیاپف” (فدراسیون بین المللی تهیه کنندگان فیلم) به ثبت رسید..

با اعلام مجدد برگزاری این جشنواره به صورت جداگانه، درباره جدایی این جشنواره، نقش این جشنواره در خاورمیانه و کشورهای همسایه و نقش مدیران در حمایت و کارگردانی این رویداد فرهنگی و سینمایی با کارگردانی «مهرزاد دانش» و منتقد سینما که داور سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز بود. گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید:

*جدایی و استقلال جشنواره جهانی از جشنواره ملی فیلم فجر یکی یکی از اولین اقدامات فریدزاده ریاست سازمان سینمایی بود، این اقدام را چگونه ارزیابی می کنید؟

جدا از این که عمل درستی بود، ای کاش نوعی نشانه و پیش درآمد برای اقدامات درست بعدی بود. به هر حال این اولین تصمیم سازمان سینمایی در حوزه سیاست گذاری در دوره جدید است و معمولا اولین تصمیم گیری ها نشان از کیفیت یا عدم جهت گیری در آینده دارد. تجربه نشان داده است که در دهه های متمادی بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر به شدت تحت الشعاع بخش داخلی جشنواره بود و آن طور که باید مورد توجه قرار گرفت. نبود و به سادگی تبدیل به یک زائده تشریفاتی شده بود. استقلال بخش بین‌الملل این افزونگی و نظم را از بین برد. اعتبار یک جشنواره بین‌المللی فیلم بر اساس ارزش و اعتبار فیلم‌های خارجی است که از سراسر جهان برای ارزیابی و کشف و تحلیل در مقابل مخاطبان جشنواره به‌ویژه منتقدان سینمایی و خبرنگاران هنری انتخاب می‌شوند. در هر جشنواره بین المللی توجه اصلی به فیلم های خارج از کشور معطوف می شود و در نهایت چند فیلم مطرح از کشور میزبان در جایگاه رقابت در کنار این فیلم های خارجی قرار می گیرند. شور اصلی یک جشنواره بین المللی از این رقابت بین فیلم های منتخب کشورهای مختلف شکل می گیرد و نه از وعده های پر رونق مدیران.

* سینما در ایران برای دستیابی به حداقل ها، یعنی استقلال بخشی، بین المللی با استانداردهای یک جشنواره خوب، همیشه مسیر سختی را طی کرده است. یکی یکی از این موارد است. نظر شما درباره عملکرد دولت سیزدهم سینمایی و تغییر روابط سینما و حوزه بین الملل که به نوعی دستاورد محسوب می شود چیست؟

از قضا ادغام مجدد بخش داخلی و بین المللی جشنواره فجر از اولین اقدامات سازمان سینمایی در دوره قبل بود! واقعاً نفهمیدم دلیل این اتفاق چیست. در سه سال اخیر که جشنواره جهانی را سخت کرده بود، چه بازتابی از بخش خارجی در بین مخاطبان جشنواره شکل گرفت؟ چه تعداد منتقد در نشریات و رسانه های تخصصی درباره این فیلم ها نوشتند؟ چند نفر در جدول رتبه بندی خود به این فیلم ها ستاره داده اند؟ چند نفر به خاطر دارند که سال گذشته چه فیلم های خارجی پخش شد؟ چنین وضعیتی نشانی از جشنواره بین المللی نداشت. حضور چندین فیلم و سینماگر از چین، آسیای میانه و کشورهای عربی، آن دسته از فیلم‌هایی که سابقه ضعیفی از اعتبار و درخشش جهانی دارند، به معنای بین‌المللی بودن جشنواره نیست. صرفاً ویترینی تزیینی برای شکوفایی و رجزخوانی است که قرار است در گزارشات اداری به مقامات بالادستی بیان شود.

* با توجه به موقعیت ایران در خاورمیانه، استقلال جشنواره جهانی فیلم فجر می تواند در راستای دیپلماسی فرهنگی کمک کننده باشد؟

قاعدتاً در صورت رعایت استانداردهای یک جشنواره بین المللی فیلم، به صورت خودکار و بدون بخشنامه، می تواند در سایر مسیرهای فرهنگی کشور تأثیر سازنده داشته باشد. جشنواره جهانی فجر در سال‌های اخیر رتبه بالایی در دنیا کسب کرده بود و این برای ایران هم از نظر سینمایی و هم از نظر اعتبار بین‌المللی که متأسفانه به دلیل ناآگاهی در سیاست‌ها از بین رفت، بسیار ارزشمند بود. چند سال پیش . امیدوارم در عصر جدید به ویژه با توجه به اینکه برخی از کشورهای منطقه با برپایی جشنواره های بین المللی فرهنگی متنوع در عرصه موسیقی و سینما بر اعتبار فرهنگی جایگاه خود در جهان می افزایند، سیاست های فرهنگی ایران بتواند این از دست رفته را بازگرداند. موقعیت . مایه تاسف است که ایران با وجود تاریخچه سینمای ارزشمند و معتبرش، اکنون می خواهد وارد رقابت جهانی و منطقه ای با کشورهایی شود که چند سال پیش حتی سینما نداشتند. به هر حال این مسیر باید به طور جدی احیا شود.

* با توجه به نوع مدیریت رئیس سازمان سینمایی قبلی و تعطیلی تولید در سینما یا تولید فیلم های عموماً ایدئولوژیک و ممنوعیت سینماداران؛ به عنوان مدیر و کارشناس سینما چه توصیه ای به رئیس سازمان سینمایی کشور چهارم در این زمینه دارید؟

من توصیه ای ندارم. من فقط برای آنها آرزوی صبر، توانایی و موفقیت برای غلبه بر موانع متعدد در راه پیش رو، اعم از داخلی و خارجی دارم. سینمای ایران در حال حاضر با چالش‌های جدی در ابعاد مختلف مانند اقتصاد نامتعادل، وضعیت‌های ناگوار معیشتی، بحران مخاطب، دخالت نهادها و جریان‌های نامرتبط، قوانین و رویه‌های منسوخ و ناکارآمد، روابط رانتی و از همه مهم‌تر گسست بین یک چشمگیر مواجه است. بخشی از هنرمندان و نظام این است که غلبه بر آنها نیاز به اراده و پشتکار زیادی دارد.

۲۴۳۵۷

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما