به گزارش خبرگزاری مگتو به نقل از پایگاه رهبری، رهبر انقلاب در بخش هایی از مستند غیر رسمی 4 که درباره دیدار طنزپردازان در 7 فروردین 1397 است، خاطراتی از سال های آشنایی و همراهی با مرحوم صابری بیان کردند. . به همین منظور رسانه KHAMENEI.IR در گزارشی کوتاه نگاهی به فعالیت ها و زندگی هنری مرحوم کیومرث صابری فومنی انداخته است.

اینجا سرزمین امام زمان رجایی است!» اوج درگیری شهید رجایی و بنی صدر بود. آقای گل سالهای بعد و کیومرث صابری فومنی سپس یکی از نزدیکان شهید رجایی. دل نخست وزیر خون بنی صدر بود، اما شاگرد امام بود و امام دستور داده بود که طرفین در جلسات عمومی علیه یکدیگر صحبت نکنند. الان هم رجایی ساکت بود، حتی اگر بنی صدر ساکت بود نبود. گل آقا نقل می کند که رجایی شروع به گریه کرد و به او گفت: «با این آدم که تقوا ندارد، دین ندارد و حرف حق نمی زند، چه کنم سادگی و صداقتی که یک دهه بعد در هفته نامه او منعکس شد: «این مملکت امام زمان رجایی است، یعنی ما هم باطل بودیم». اگر امام راست می گوید، این پسر بنی صدر سقوط می کند.»…در نهایت این بنی صدر بود که سقوط کرد.

* گل آقا امام

جنبه اصلی شخصیت او سلامتی بود. چیزی که در جوانی و آشنایی اولیه با حضرت امام خمینی رحمه الله مشهود بود. در سال 1340 در دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و از گیلان به تهران آمد. به گفته آنها، او در اوایل زندگی دانشجویی به دلیل شرکت در یک برنامه سیاسی و تظاهرات در دانشگاه تهران دستگیر شد. یک سال بعد آقای جوان به روح الله خمینی رسید. دوستی او با آیت الله خمینی به دور و نامرئی توسعه می یابد. همزمان یکی از دوستانی که به قم رفته بودند حرف های عجیبی زد. حرف هایی که نشان می داد حمایت مردم، انقلاب و آیت الله خمینی در سال های بعد اتفاقی نبود: «سید! برو قم ببین زیر دست کدام آخوندها می جنگیم. آخوندهای مختلفی را دیدیم. رفت و برگشت و گفت که این موضوع کاملاً متفاوت است. ما جوان، هفده یا هجده ساله بودیم. که با ما گیر کرد. آقای خمینی!»

در طول دهه 60 و زمان حیات امام، آقای خمینی همچنان دغدغه اصلی گل آقا بود. در یکی در جلسات خصوصی به امام گفته بودند که او گل آقا است، امام سرش را بلند کرد و گفت: ادامه ماجرا از زبان خود گل آقا شنیده می شود: «من شروع کردم به گریه کردن». گفتم: پروردگارا! من به خاطر شما مخالف انقلاب نیستم. من شاگرد شما هستم گفتی که می دانم. هنوز هم گفتم خنده دار است، سخت است. یک چیز: اگر بگویم قلب شما شکسته است یا انقلاب آسیب دیده است، مرا ببخشید.» از سال 63 که ستون طنز خود را در روزنامه اطلاعات شروع کرد، ماهی یک یا دو بار تحت نظر بود تا مطمئن شوند که چیزی ننوشت و نگفت که امام را آزرده کند: «همیشه هر ماه». یکی دوبار با آقای دایی تماس گرفتم و اصرار کردم که دل پیرمرد را به درد نیاورم. او گفت نه! حاج احمد آقا می گوید امام مطلب را می خواند و خیلی خوشش می آید.

در سال 67 پس از پذیرش قطعنامه به مرحوم سیداحمد خمینی که به ایشان گفته بود: «خداوند دلت را شاد کند که دل امام را شاد کردی، رو کرد و ایشان فرمودند: فدای این طبیعت به دلیل همین روحیه و منش، اگرچه بسیاری از شخصیت هایی که پس از پیروزی انقلاب مسئولیت کشور را بر عهده گرفتند، از دوستان و بستگان گل آقا بودند، اما او همان مرد هفده ساله دهه 40 با همان باطن باقی ماند. پاکی و فطرت پاک و پاکی سیاسی. بنابراین نه در آن زمان و نه در سال های بعد یکی از نزدیک ترین دوستانش گرفته تا رهبری جمهوری اسلامی هیچ گاه در او تردیدی وجود نداشت.

اما مردم هنوز برای او مهم بودند. آنچه شخصیت اصلی طنز او را در مطبوعات ساخته و او را از دیگران متمایز می کرد همین مردم و مشکلات آنها بود، چه در ستون طنز خود در روزنامه خبری دهه 60 از سلاح طنز برای مبارزه با مشکلات و مشکلات مردم استفاده کرد. مردم یا در دهه 70 هفته نامه گل آقا با طنز و کاریکاتورهایش ستون ثابت نقد دولتمردان و مسئولان اجرایی بود. هیچکس در سلامت عقل و سلامت سیاسی گل آقا شک نداشت. او در تمام سال‌های پس از انقلاب ثابت کرده بود که افق‌هایش بسیار بالاتر از ایجاد نردبان شغلی از سمت خود برای رسیدن به مناصب رهبری است.

* تا جایی که بتوانم حقیقت را می گویم

وی مدتی در دولت موقت مرحوم بازرگان و در تمام دوران نخست وزیری شهید رجایی مسئولیت مدیریت را بر عهده داشت، اما در نهایت و به تدریج این مناصب اداری و سیاسی به ایشان واگذار شد. وی در اواخر عمر شهید رجایی مسئولیت مشاوره فرهنگی رئیس جمهور را بر عهده داشت. مردم با شهادت رجایی آیت الله خامنه ای را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند. رئیس جمهور جدید با همه تسلط و دانش فرهنگی خود، گل آقا را در همین سمت حفظ کرد تا همکاری و دوستی با حضرت آیت الله خامنه ای به سوابق مرحوم کیومرث صابری فومنی اضافه شود. دوستی و رفاقتی که در تمام دوران رهبری آیت الله خامنه ای و تا پایان عمر گل آقا ادامه داشت. در سال ۱۳۷۰، یک سال پس از انتشار هفته نامه گل آقا، تعدادی از شماره های آن را برای آیت الله خامنه ای فرستاد تا نظر دوست و رفیق خود را در مورد طنزی که در قالب این هفته نامه دنبال می کند، جویا شود.

با توجه به پیامی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای آن مرحوم فرستادند، قطب‌نمای خوبی برای طنز و کنایه یک انسان متعهد و دلسوز خدا و خلق اوست: «من ادعا نمی‌کنم کار شما بی‌عیب و نقص است. اما با مروری کوتاه بر مباحث «گل آقا» امیدوارم بهتر و کاملتر شود. شوخ طبعی صادقانه و دلسوزانه باید تمام نقاط عیب را به طور هنرمندانه شناسایی و به آنها گوشزد کند، به ویژه مواردی که کمتر به چشم می آیند و نیاز به دانش و اطلاعات بیشتری دارند. جامعه و نظام انقلابی ما امروز با دشمنانی مواجه است که از همه ابزارهای مادی و غیر مادی برای ضربه زدن و آسیب رساندن به مردم و نظام و انقلاب استفاده می کنند. برای آگاه کردن مردم از حیله گری دشمن چه ابزاری بهتر و کاربردی تر از طنز هنری، شیرین و هوشمندانه است؟ ان شاء الله شما و همکارانتان موفق باشید 7 فروردین 1370

13 سال بعد از سطور فوق در پیام تسلیت کیومرث صابری فومنی نیز چنین سخنانی تکرار شد: ضایعه ای در عرصه هنر و اندوهی بزرگ برای دوستان و همراهان ایشان و کسانی که با سلامت روانی و سلامت سیاسی ایشان آشنا بودند. . وی از دوستان دیرینه شهید رجایی و یاران وفادار انقلاب و نظام اسلامی بود. هنر برجسته او در سالهای دفاع مقدس همواره در خدمت کشور بود و تا آخرین روز زندگی خود جز با روحیه ایمان و اعتقاد خود از قلم و قلم پربار خود استفاده نکرد. اینجانب که مدت‌ها از همکاری و لطف هنر ایشان در بیست سال گذشته برخوردار بوده‌ام، خود را در ماتم درگذشت ایشان می‌دانم و به خانواده محترم، دوستان و همکارانش تسلیت عرض می‌کنم. 21 بهمن 1392، اصل زندگی او را می توان در همان شعاری که تیتر یک هفته نامه اش کرد، یعنی گفتن حقیقت و حقیقت در حالی که فرصت زندگی دارد، دیده می شود: «من یک زبان دارم و “دو دندان لق، تا زمانی که بتوانم حقیقت را خواهم گفت.”

۲۷۲۱۸

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *