این اولین بار نیست و قطعا آخرین بار هم نخواهد بود که سازمان صدا و سیما با از دست دادن سرمایه های خود رسانه ملی را با گرسنگی بزرگی از آثار خوب و درست مواجه می کند.
احسان علیخانی که تا چند سال پیش تولیدات پرطرفداری مانند ماه عسل و عصر جدید را برای چندین فصل متوالی تولید و اجرا می کرد، اکنون به نیرویی برای رقبای سرسخت این سازمان تبدیل شده است که تنها با انتشار یک ثانیه می توانند به راحتی برنده شوند. اپیزود فصل آنقدر مردم را هیجان زده می کند که منتظر قسمت دوم هستند.
احسان علیخانی برنامه نویسی را به خوبی از سازمان یاد گرفته و سلیقه مخاطب را به خوبی می شناسد. همانطور که بازتاب آنلاین جوان با تولید چند فصل خندوانه به تنهایی توانست بیننده تلویزیون را بالا نگه دارد، احسان علیخانی نیز توانست در دوره جدید به تولید خود ادامه دهد و استعدادهای نابی مانند عرفان طهماسبی را نیز معرفی کند که اخیرا مجوز این کار را به ارشاد دریافت کرده است. اولین کنسرت این وزارتخانه برای وادار کردن مخاطبان به تماشای برنامه های ویژه تلویزیون ملی.
علاوه بر علیخانی و جوان، مهران مدیری نیز یکی از استعدادهایی بود که صدا و سیمای کنونی نادیده گرفته شد. مهران مدیری که یکی یکی از پربارترین طنزهای دو دهه اخیر به حساب می آید. او همچنین با برنامه گفت و گوی «دورهمی» توانست بینندگان زیادی را سرپا نگه دارد.
رئالیتی شو اسکار به کارگردانی مهران مدیری که از پلتفرم فیلمو پخش می شود چند هفته ای مهمان خانه های مردم بود. یکی در رزومه کاری او یکی از محبوب ترین و شناخته شده ترین مشاغل مدیریتی به حساب می آید.
مدیران فعلی سازمان صدا و سیما با از دست دادن این ظرفیت، به راحتی این فرصت را در اختیار سکوها قرار دادند تا فقدان بیننده را با شدت بیشتری احساس کنند.
با گواهی آماری منتشر شده توسط خود سازمان صدا و سیما، رسانه ملی در سال های اخیر معاف شده است یکی دو مورد خاص نتوانستند رضایت مخاطب را با آثار خود جلب کنند. ساخت سریالهای تاریخی پرهزینه و کمدیهای بی کیفیت که حتی از بدترین آثار مهران مدیری هم کمتر است، تنها هزینهها را به دوش مدیران بالادستی سپرد و کمکی به کاهش مخاطبان این سازمان نکرده است.
متأسفانه تاریخچه سازمان ها در اکثر دولت های گذشته یکسان بوده و هست. مایه تاسف و آرزوی بیت المال است که خروج منظمی صورت نگیرد و نارضایتی مردم به امری عادی و روتین تبدیل شود. نکته جالب این است که هیچکس تصمیم نگرفته از این بحران ها بیرون بیاید.
رسانه ملی برای فرار از معضلی که امروز به یک بحران تبدیل شده است، نیازمند تطبیق برخی از ایده های قدیمی و منسوخ است. با تعدیل برخی از افکاری که منجر به فرار برخی از شخصیت های مخاطب پسند شد، می توان به آینده امیدوار بود که مردم به دلیل کیفیت بالای تلویزیون با وجود بسترهای تلویزیون خانگی، خود را با چارچوب تلویزیون آشتی دهند.
22057