به گزارش بازتاب آنلاین، «مهسا گلستانی، دختر 11 ساله تحت سرپرستی بهزیستی مشهد، توسط ناپدری و نامادری خود در کاشمر کشته شد، دختری که حتی تصویری از خود ندارد.» به جای یک یادداشت حداقل آن را در وسط صفحه قرار دهید. در خانه ای که خانه آرزوهایش بود و در آغوشی که قرار بود آغوش پدر و مادرش باشد بر اثر شکنجه های شدید جان باخت. او و برادرش در دوره شش ماهه آزمایشی در اختیار این خانواده قرار گرفتند و احتمالاً شدت رفاه در دوران آزمایشی به حدی بود که خانواده فرصت سوء استفاده از مهسا و برادرش و بهزیستی را پیدا کردند. زمانی که دختر در بیمارستان بستری بود رسید.
به گزارش شرق، بر اساس اخبار محدود منتشر شده، دادستان و انقلاب کاشمر در خصوص مرگ این دختربچه عنوان کرد: بر اساس تحقیقات اولیه، ضرب و شتم دخترخوانده ۱۱ ساله علت مرگ دختر خوانده اعلام شد. نبود پدرخوانده و مادرخوانده او مراقبت های لازم را انجام دادند. حجت الاسلام اسماعیل بلوچ زاده دادستان عمومی و انقلاب کاشمر گفت: فوت این دختر 11 ساله در یکی با توجه به آثار کبودی و شکستگی بر روی بدن از مراکز درمانی کاشمر به مراجع انتظامی و قضایی گزارش شد. این موضوع مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد دختر مورد نظر سه ماه پیش به عنوان فرزندخوانده به خانواده ای کشمیری تحویل داده شده است. بر اساس تحقیقات، پدر و مادر خوانده این نوجوان در حال حاضر با صدور قرار کیفری در بازداشت به سر می برند. این در حالی است که نتیجه نهایی تحقیقات پزشکی قانونی درباره علت مرگ دختر خوانده 11 ساله این زوج این است که هنوز مشخص نیست اصالتا اهل نیشابوری هستند. وی افزود: با توجه به انتقال این نوجوان به خانواده مذکور و همچنین نظارت بر انتقال و سرپرستی این نوجوان، تحقیقات مبنی بر وجود تخلف یا تقصیر یا قصور و قصور از سوی ادارات مربوطه ادامه دارد. با پذیرش این نوجوان قطعا با متولیان قانونی و مراجع ذیربط اقدامات قانونی انجام خواهد شد. پیش از این مسعود فیروزی مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی اعلام کرده بود که ارائه اطلاعات بیشتر در این خصوص را به بررسی دقیق تر و کسب اطلاعات کارشناسی موکول می کند. تا امروز هیچ خبری از پژوهش بهزیستی خراسان رضوی اعلام نشده است.
چرا؟
این خبرنگار با سازمان بهزیستی سراسر کشور تماس گرفت و سوالات کتبی خود را در خصوص علت این حادثه به این سازمان ارسال کرد. وقتی «شرق» این سوال را مطرح کرد که آیا تمام مراحل آزمایش روانپزشکی برای قاتلینی که مهسا و برادرش را به فرزندی قبول کرده بودند انجام شده است، بخش اجتماعی خیریه پاسخ داد (بدون نام بردن از آنها): «خانواده فرزندخوانده در شهر کشمیر زندگی میکنند. مراحل فرزندخواندگی کودک تاییدیه های مختلف و همچنین تاییدیه های پزشکی و روانپزشکی را گذرانده بود. علاوه بر این، خدمات مشاوره روانشناسی در سطوح مختلف به آنها ارائه شد. روند حضور و غیاب دو فرزندخوانده که سرپرست مؤثری نداشتند بر اساس پروتکل های فرزندخواندگی بود و هر دو در مرحله سرپرستی آزمایشی بودند. بهزیستی در خصوص این رویه توضیح داد: طبق روال فرزندخواندگی، کودک ابتدا به مدت شش ماه به صورت آزمایشی در خانواده متقاضی حضور خواهد داشت و پس از احراز صلاحیت خانواده، حکم سرپرستی دائم از سوی خانواده صادر می شود. خانواده» مرجع قضایی ذیصلاح. برای مراقبت از دوره آزمایشی تا مدت نامحدود، پروتکلی برای ویزیت های نظارتی و ارجاع به مشاور یا روانشناس وجود دارد که پس از تایید نهایی و گزارش استخدامی، حکم سرپرستی دائم صادر می شود. پسرخوانده پس از این حادثه اکنون در خانه است یکی وی از مهدکودک های سازمان بازدید کرد و تحت حمایت های حرفه ای و روانی قرار گرفت.
بهزیستی در پاسخ به انتقاداتی مبنی بر اینکه چرا باید چنین فاجعه ای به دلیل سهل انگاری در روند فرزندخواندگی اتفاق بیفتد، گفته است: «گاهی از سوی خانواده های متقاضی فرزندخواندگی، از مراحل طولانی یا دشوار مراحل اولیه فرزندخواندگی، ملاقات حضوری و نظارت. ویزیت، و حتی تماس های تلفنی کارشناسان اجتماعی، گلایه دارد. اگرچه این حادثه یکی در میان هزاران تسلیم شده در سال های اخیر، این استان خراسان رضوی است که دومین استان بزرگ از نظر تعداد فرزندخواندگی و حجم کار است، اما این حادثه تلخ و غم انگیز نشان داد که علیرغم خبرهای خوب و امیدوارکننده از حضور هزاران نفر خانواده های واجد شرایط برای فرزندخواندگی، حتی اگر کودکان نیاز به درمان داشته باشند، به فرزندی قبول می شوند، وقوع حتی یک مورد از این قبیل بسیار ناراحت کننده است و برای افزایش دقت کار، باید پروتکل های ایمنی و تشخیصی را حتی بالاتر از حد فعلی مطرح کرد. وضعیت خانواده های محترم متقاضیان نیز در نظارت بر فرآیندهای فراتر از موارد قبلی کارشناسان و مددکاران اجتماعی سراسر کشور را همراهی کنند.
انجمن بهزیستی در خاتمه تصریح کرد: لازم به ذکر است که کارگروه کارشناسی در انجمن بهزیستی در حال بررسی موضوع است و همچنین رسیدگی به گستره پرونده از زمان تحویل تا وقوع حادثه ادامه دارد توسط مقام قضایی به صورت دقیق و سریع انجام و با افرادی که اعلام نهایی کرده اند اقدامات لازم انجام خواهد شد. در این مسیر، پیشبینی اقدامات تشخیصی دقیقتر در انتخاب خانوادههای متقاضی، تقویت و ارتقای کمی و کیفی استانداردهای مراقبتی و استفاده از فناوریهای نوین و هوشمند به جای روشهای سنتی، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
منبع آگاه چه می گوید؟
خبرنگار توانست با فعالان محلی در خراسان تماس بگیرد یکی از کارکنان سازمان بهزیستی استان خراسان صحبت کنید. به گفته وی، جسد مهسا دارای آثار سوختگی است و این کودک و برادرش در مدت سه ماه حضور در خانه این دو نفر بارها مورد خشونت و آزار جسمی قرار گرفته اند. مهسا شاید یکی از بین تمام کسانی که در معرض خشونت و مرگ قرار می گیرند، صدای آنها به صدای آنها تبدیل شده است، اما این موضوع آسیب بزرگتری را آشکار می کند. این موضوع نشان دهنده عدم نظارت کافی بر وضعیت رفاهی کودکان خوانده، عدم نظارت بر وضعیت رفاهی خانه های فرزندخوانده و به نظر می رسد سکوت در مورد این مرگ و عدم انتشار عکسی از این دختر رنجور در حال سرپوش گذاشتن بر درد کودکان است، پناهگاه آنها بهازیتی پیش از این سعی کرده بود مشکلات مراکز شبه خانواده و برنامه پذیرش را سرپوش بگذارد و شاید مرگ مهسا تلاشی برای جدی گرفتن انتقادات باشد.
نمی دانم مراسم خداحافظی کودکان از مهدکودک ها را دیده اید یا نه؟ آیا تا به حال به چشمان شاد دختر یا پسری که مثلا فردا به خانه جدیدشان می روند نگاه کرده اید؟ به مراسم بسته بندی و اشک های دوستانشان و اشک و شادی کسانی که می روند و حسرت کسانی که می مانند. آیا تا به حال عکس های یادگاری خود را گرفته اید؟ آیا تا به حال دیده اید که دستیار مرکز پرستاری سر کسی که می رود را ببوسد و پشت سرش آب بریزد؟ دیدی چطور میگه انشاالله و همه دخترا آهسته آه میکشن که نه؟ آیا متوجه پشیمانی او می شوید؟
اصلا معلوم نیست که دوستان مهسا در آسایشگاه می دانند که چطور هم اتاقی او گم شده و هنوز هم دلشان برای او تنگ شده است. کلاً یکی بود که برای مهسا قریب عزاداری می کرد، لباس خون آلودش را در آغوش می گرفت و جلوی سکوت رفاهی در شرایط همیشه پرتلاطم ایران می ایستاد و می گفت: چرا مهسا گم شد؟ روزنامه شرق از دوستان و آشنایان مهسا گلستانی دعوت می کند در صورت داشتن عکس از مهسا گلستانی آن را برای روزنامه شرق ارسال کنند تا یادبودی هرچند کوچک در روزنامه به او داده شود. توسط روزنامه نگاران و خیریه پیدا شود. زیرا سازمان اعلام کرده بود که هیچ عکسی از این دختر وجود ندارد.
47236