گروه اندیشه: مقاله زیر مقدمه ای بر کتاب «سفر انسانیت: خاستگاه ثروت و نابرابری» نوشته علی رحیمی است. این کتاب می تواند برای دانش آموزان و مخاطبان آنها در درک علل نابرابری مفید باشد. به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاینرحیمی تأکید می کند که کتاب گالور «سفری تکنوکراتیک پر از نمودارهای بصیرتی است، اما در عین حال به طرز عجیبی بی روح است و در تبیین مسیر سفر بشریت از اقتصاد سیاسی غفلت می کند».
***
آرزوی هر جامعه شناس و اقتصاددانی پیشی گرفتن از آدام اسمیت، ماکس وبر و کارل مارکس و رسیدن به یک نظریه واحد در مورد علل توسعه جوامع، مسیر آینده آنها و حل مشکلات موجود است. وقتی کتاب را ویرایش می کردم، گاهی احساس می کردم که گالور به این مهم دست یافته است. من تحت تاثیر تخیل و اشتیاق او قرار گرفتم. به عنوان مثال، گالور در کتاب خود به نکته ظریفی اشاره میکند که قبلاً به آن اشاره نشده بود: جوامع کشاورزی وابسته به خیش به ناچار نقش زنان را در حوزههای اقتصادی و اجتماعی محدود میکنند، زیرا کار با خیش قدرت بدنی مردان را افزایش میدهد. این باعث می شود که زنان به جای مشارکت در کارهای کشاورزی، کارهای خانه را انجام دهند. گالور نشان می دهد که این تقسیم کار جنسیتی از نسلی به نسل دیگر ادامه دارد، حتی در کشوری مانند ایالات متحده، جایی که مصرف کنندگان حشیش از اروپا و آفریقا مهاجرت کرده اند.
اما در نهایت، تحقق رویای توضیح همه چیز، حتی برای یک اقتصاددان با دانش گسترده گالور، کار دشواری است. او چنان به عوامل پنهان درازمدت که سرنوشت ما را شکل می دهند (جغرافیا، آب و هوا، تنوع، آینده نگری، تحصیلات و دام مالتوس) علاقه مند است که چیزهای بدیهی را از دست می دهد. روایتی که برای توصیف سیر بشریت در نظر گرفته شده است بدون توضیح اینکه چرا برخی از نوآوری ها (مانند کشتی بادبانی، ماشین چاپ و کامپیوتر) تمدن را دگرگون می کنند و برخی دیگر تغییر نمی دهند، کامل نخواهد بود. او استدلال میکند که این «فناوریهای چند منظوره» نه تنها منشأ متفاوتی دارند، بلکه نیازمند تعامل قوی بین بودجه دولتی، بازارهای بزرگ، آمادهسازی فرهنگی و نظم سرمایهداری هستند تا عملیاتی شوند. اختراع ماشین چاپ تنها نتیجه اقامت گوتنبرگ در منطقه راین (که نشان دهنده مسیر تجارت، اختراعات و ایده ها بود) بود. نبود: این اختراع همچنین نیازمند حمایت مالی شاهزادگان پروتستان برای تولید نمونههای اولیه و خرید دستگاههای چاپ بود و در این زمان تقاضای روزافزون در اروپا از طریق آموزههای ولتر برای کتابهای مقدس، سرودها و موعظههای منتشر شده در دوره اصلاحات دینی، کف نیاز را فراهم کرد. .
در واقع، گالور بخش کوچکی از کتاب خود را به نظام سرمایهداری، ساختار دولتها و وابستگی متقابل پویا بین بخشهای عمومی و خصوصی، یا اهمیت ارزشهای روشنگری که مفاهیم حوزه عمومی از آنها برخاسته است، اختصاص میدهد. حاکمیت قانون اینها همه نظارت های جدی است. کتاب او سفری تکنوکراتیک پر از نمودارهای روشنگر است، اما در عین حال به طرز عجیبی بی روح است و از اقتصاد سیاسی در توضیح سفر بشریت غفلت می کند.
با این حال، بخش های زیادی از کتاب گالور شایسته تحسین است. گالور اقتصاددان توماس مالتوس را ستایش میکند، که به درستی تشخیص داد که بشریت هزارهها در دام قدرت تولیدمثلی خود بوده و از قحطی و گرسنگی رنج میبرد. به محض بهبود وضعیت مادی، زاد و ولد و در نتیجه جمعیت افزایش می یابد و فشار بر منابع غذایی زیاد می شود که در نهایت منجر به گرسنگی دوباره مردم می شود. به طور باورنکردنی، دستمزدها از امپراتوری آشور تا رومیان تا آستانه انقلاب صنعتی تقریبا ثابت بود.
آنچه سد مالتوسی ها را در برابر سرنوشت بشریت شکست، تسریع تدریجی اختراع فناوری ها بود که اجرای موفقیت آمیز آن مستلزم روشنگری گسترده عمومی بود. این امر دایره ای با فضیلت از نوآوری بیشتر، سرمایه گذاری بیشتر در آموزش، نیاز بیشتر به سرمایه گذاری در کیفیت آموزش کودکان به جای کمیت، و افزایش استانداردهای زندگی و امید به زندگی ایجاد کرد. از آنجایی که اکنون سرمایه گذاری در آموزش کودکان به جای به کارگیری آنها منطقی تر بود، کار و استثمار کودکان از بین رفت.
علاوه بر این، گالور نشان میدهد که چگونه نگرشهای فرهنگی مدتها پس از رویدادی که منجر به آن شد، ادامه مییابد، به طوری که کشورها و فرهنگهایی که در حال توسعه هستند، تمایل دارند که مترقی بمانند. او به شدت از برنامه های شوک آزادسازی بازار در اجماع واشنگتن انتقاد می کند. در فرهنگ های مخالف این مفهوم، اقتصادهای مبتنی بر بازار را نمی توان خود به خود ساخت.
با این حال، خوش بینی او نسبت به انسانیت همچنان نقطه قوت کتاب است: انسانی که به تنوع ارزش می دهد، به آموزش فرزندان خود متعهد است و راه خود را برای هدایت نوآوری و ایجاد فرهنگ رشد پیدا می کند. اگرچه چنین دیدگاهی مناسب است، اما نگاه جزئی به قدرت، سرمایهداری، بخش مالی، ساختار دولتها و فلسفههای عمومی میتوانست روایت او را واقعیتر کند. همانطور که کانت گفت، بشریت از چوب کج و کج ساخته شده است که هیچ چیز را نمی توان کاملاً صاف کرد. اگر گالور خوش بینی خود را با کمی بدبینی مخلوط می کرد، کتابش قوی تر بود.
در پایان از محمدرضا فرهادی پور برای ترجمه کتاب و انتشارات سنور برای پیشنهاد چاپ آن تشکر می کنم. متن کتاب برای من بسیار آموزنده بود. امیدوارم خواننده هم از خواندن متن لذت ببرد.
۲۱۶۲۱۶