هر دو نیز مدعی هستند که رای مستقیم مردم است یکی آنها به قوه مقننه و دیگری برای قوه مجریه انتخاب شدند، اما چرا تحمل جریان دیگر برای ما سخت شده است، این تشکل های دیگر از کجا شکل گرفتند و چگونه به این نقطه رسیدند؟ یکی نماینده او، دکتر پزشکیان توضیح دادند و وقتی اعضای هیأت وزیران را معرفی کردند، گفتند که به دلایل غلط به راحتی به افراد برچسب می زنیم و حذف می کنیم.
فرقی نمیکند این برچسبها در فضای مجازی روی افراد گذاشته شود یا در بسترهای رسمی یا غیررسمی و محرمانه. چه مذهبی، چه مذهبی و چه فکری، ملی، قومی و حزبی، کارکردی دارد: فضای تساهل متقابل برای ما سخت شده است.
از این رو نگارنده این یادداشت بر آن است تا ضمن تحلیل این مبحث در قرآن، به ریشه یابی و آسیب های این اقدام زشت بپردازد و از طریق آیات قرآن به تبیین الزامات وحدت ملی بپردازد. لازم به ذکر است که الگوی فکری مؤلف برای فهم آیات مبتنی بر روش مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی (ره) و مرحوم علامه حسن مصطفوی در خصوص فهم قرآن از خود قرآن است این که 15 سال است در قرآن به تحقیق و تحلیل مفاهیم قتل و جنگ (جنگ) می پردازد.
با توجه به اهمیت موضوع، خداوند متعال برای رفع این آسیب اجتماعی و رسیدن به اجماع، سوره های زیادی بر مردم نازل کرده است. در این یادداشت تنها به سوره های بروج و تکویر پرداخته شده است. برای تکمیل این بحث باید به سوره های دیگر به خصوص سوره حشر و اب نیز مراجعه کرد و آیات دیگر سوره ها را نیز مطالعه کرد.
برچسب های مرگبار
جالب است بدانید که موضوع قتل در قرآن از اقارب شروع می شود و دومین بار در پایان قرآن که موضوع قتل در آیه معروف سوره تکویر مطرح شده است گناه قتل است. در موقعیتی قابل توجه در سوره به آن پرداخته شده است و این آیه نیز مانند اصحاب اخدود، معنای محوری سوره است و متأسفانه ما را از مفهوم اصلی در تفاسیر و آموزش اصلی سوره دور کرده است. ناشناخته باقی مانده است.
مودوده در تفاسیر به دخترانی اطلاق می شود که قبل از اسلام در عربستان زنده به گور می شدند و به نظر می رسد موضوع تاریخی است و با مرتبط ساختن آن با یک واقعه تاریخی در یک موقعیت جغرافیایی تمام آموزه های این سوره به فراموشی سپرده می شود.
حال ببینیم خود قرآن در مورد این آیه چه می گوید
قتل مورد توافق قرار می گیرد و این سوال پیش می آید که مقتول به چه گناهی کشته شده است؟
این کلمه بسیار دقیق است و زمان زیادی می برد. دقیقاً اصحاب مرحوم مصطفوی در کتاب تحقیق در لسان القرآن تعریف کرده اند.
چیزی یا کسی که باری به آن اضافه شده و اکنون سنگین است.
تصور کنید تابه ای روی آب شناور است و شما آن را بدن خود می سازید. وزنی که روی آن گذاشته اید دیگر آن را در حالت قبلی خود ندارد. از بیرون اضافه شد. اون اینجوری نبود
مرحوم مصطفوی شرح مفصل تری از این کلمه دارد
معنای ماوودادا این است که به هرکسی فکر کنم که در زندگی من آزاردهنده به نظر می رسد. این با ماهیت من، برند شخصی من، مسئولیت من، شخصیت من، شیوه حکومت من در تضاد با اصطلاح دقیق و جامع است. وزنی که روی او گذاشته می شود و زیرآب رفتن را برای او دشوار می کند، روش و محتوا را توصیف می کند. می تواند روی آدم تاثیر بگذارد، دیگر با او احساس راحتی نمی کنید، تحملش سخت می شود.
تو دیگر آن آدمی نیستی که قبلا بودی، دیگر نمی توانی به راحتی با او صحبت کنی، تحمل آن سخت می شود، مائودادا هست، در روند خلق دیگری، آنچه در روند خلق دیگری رخ می دهد، دین سنگین خواهد بود، تشریفات، رفتار ما، شخصیت ما سنگینی می کند و در نهایت هشدار می دهد که بستگان ما مرتکب زنا می شوند و زنا منجر به قتل می شود.
این وزن خودش است نبود چه کسی این بار را در او ایجاد کرد؟ وقتی سعی می کنیم دیگران بسازیم، محتوا می سازیم، انتقاد می کنیم تا قتل ادامه پیدا کند، این شوخی نیست.
ما نمی توانیم تصور کنیم که آیات اول این سوره واقعه ای را در زمان معینی و دور توصیف می کند. تمام این سوره تابلویی از مقتل مووده است. مابقی آیات به دلیل ارتباط با این آیه قابل توجه است.
وقتی خورشید گرد شد (1)
خود کلمه کورت به معنای چرخاندن در یک مدار، پیچیدن چیزی مانند عمامه دور سر در یک مدار محدود، چرخاندن آن با هدفی خاص، چرخاندن آن، تصور اینکه خورشید است، در چه کسی است. وقتی مرکز منبع نور و گرما باشد و در جای ثابتی قرار گیرد، ناگهان شروع به حرکت می کند. بیایید ببینیم وقتی خداوند چنین موقعیتی را برای خلقت توصیف می کند چه اتفاقی می افتد.
ستاره ها باید صورت فلکی باشند، اما ستاره ها کم نور می شوند. طرح اولیه کوه این بود که در جای خود محکم بماند، اما اینجا کوه ها در حال حرکت بودند
و هنگامی که عواید مالیاتی متوقف شد (4) و هنگامی که حیوانات وحشی جمع شدند (5)
این طرح برای توصیف جریان ارتباط بین افراد طراحی شده است. اشار به این معناست که مردم دائماً با یکدیگر در تماس هستند، بنابراین انسانیت نقطه مقابل غرابت و دقیقاً نقطه مقابل بربریت است، اما این ارتباط با بسته شدن معاشرت قطع می شود، چیزی که به جای واقعیت، ایده دیگری جایگزین می شود. این ایده آنقدر ما را با یکدیگر بیگانه می کند که نمی توانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و این بیگانگی می تواند منجر به خشونت و بی رحمی شود.
دریا در آتش است. ارواح جدا از هم آفریده می شوند، اما ازدواج به این معناست که با یکدیگر مخلوط می شوند، در هم می آمیزند و در هم می آمیزند. من ستاره خودم هستم، او ستاره خودش را دارد و شرایط این است که کار ما به هم متصل است
خورشید مدار خود را ترک می کند، ستارگان ابری می شوند، معاشرت متوقف می شود و دیگران را به پیش می راند نبود اگر ساخته شود، همه اینها جهان را نابود می کند.
تصور این تصنیف مووده این است که جهان فرو می ریزد و جهان به یک کن فیکون تبدیل می شود و این تصویر پس از کشتن یک انسان توسط خداوند ترسیم می شود که همان کن فیکون جهان است.
و اگر از این سوره بپرسیم راه حل چیست؟
راه حل در آیه «وَ ثَا الْعشارو عِتِّلْ» نهفته است زیرا اشار ترس از یکدیگر را به مردم تبدیل می کند.
بارها دیدهایم که وقتی افراد بر اساس تخیل شخصی را قضاوت میکنند، قضاوتشان با زمانی که کمی با او میگذرانند بسیار متفاوت است.
به نظر می رسد ما سال ها تلاش کرده ایم تا تفاوت بین خودمان و جناح مقابل را ببینیم، به طرفداران خود نشان دهیم که چقدر خوب هستیم، مقالات و کتاب هایی نوشته ایم، کنفرانس ها و سمینارهایی برگزار کرده ایم، بنابراین سعی کرده ایم به هم نزدیک شویم. نسبت به یکدیگر و پذیرش یکدیگر، باید تلاش مضاعف انجام دهیم.