به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی نوشت;
مجله آمریکایی تایم در مصاحبه ای اختصاصی با دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق و شاید آینده ایالات متحده، از او درباره برنامه هایش برای دور دوم ریاست جمهوری در صورت پیروزی پرسید. از این مصاحبه مشخص می شود که او نه تنها از کارهایی که در مرحله اول انجام نداده پشیمان است، بلکه مصمم به ادامه کار است و این بار بی تدبیری های قبلی را مطرح کرده و حتی از تلافی هم صحبت کرده است.
بازگشت ترامپ به عنوان یکی این یکی از بزرگترین تهدیدها برای اروپا است و بنابراین تنها ایران نیست که از سوی آن تهدید می شود و اگرچه هنوز نمی توان با قاطعیت گفت که بازگشت آن بی خطر است، اما باید سناریوهایی برای بازگشت آن تهیه کرد و با این باور که آنها همه یکسان در بزرگسالی قابل قبول نیست.
برخلاف تصور، بزرگترین خطر بازگشت ترامپ به ایران این نیست که امکان احیای برجام را از بین ببرد، زیرا حتی در حال حاضر نیز شانس احیای برجام زیاد نیست. وقتی ترامپ برگردد، دو تهدید اصلی متوجه ایران خواهد شد و جا دارد که درباره این دو فکر کنند:
اول، این احتمال وجود دارد که او وظیفه اوکراین را کامل کند و بعید است که اجازه دهد جنگ در اوکراین بیش از این ادامه یابد. با تسلیحات و تجهیزات بیشتر یا معامله با روسیه، بعید است این وضعیت دوام بیاورد. در این صورت ایران نمی تواند مانند گذشته نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از 200 هزار بشکه در پایان دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده است (و اعداد و ارقام رشد اقتصادی که دولت به آن می بالد نیز به این دلیل است)، به این دلیل نیست که جو بایدن چشمش به آن است. فروش نفت به چین بستگی دارد، اما همچنین به دلیل جنگ در اوکراین است که آنها نمی توانند خریداران و مشتریان را همزمان از چند نقطه آزار دهند و محدودیت های بندر آسیب دیده از جنگ باید در جاهای دیگر جبران شود. بنابراین، بزرگترین آسیب به ایران ممکن است کاهش فروش نفت باشد، نه به دلیل لغو برجام، بلکه به دلیل تخصیص جنگ در اوکراین.
نکته دوم این است که ایران از سه تحول – بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ در اوکراین و غزه – سود برده است و از نظر فوتبالی سه بر صفر است و اگر ترامپ میخواهد با ایران مقابله کند، باید این کار را انجام دهد. مزیت سه بر صفر را از بین خواهد برد. چگونه؟ اول: مرزهای شرقی را ناامن و بازار هرات را تضعیف می کند. دوم: تغییر وضعیت غزه به طوری که ایران از آن سودی نبرد و سوم: همان چیزی که در بالا ذکر شد: اوکراین.
به یاد بیاوریم که در سال 59 و در همان مجلس اول، دو نماینده با دو دیدگاه کاملا متضاد در مورد اکثر مسائل داخلی نسبت به یک مشکل مشترک هشدار دادند و آن این بود که بعد از مرگ شاه، گروگانگیری باید ادامه یابد کار آمریکایی ها. در پیام بی معنی بود. منجر به تحلیف رقیب جیمی کارتر خواهد شد.
دکتر. ابراهیم یزدی و شیخ محمد منتظری نماینده تهران و نجف آباد تاکید کردند که ادامه ریاست جمهوری جیمی کارتر به نفع ما بود و نه به قدرت رسیدن رونالد ریگان، بلکه تفکری که معتقد بود هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و برعکس است. رفتار کردند و کاری کردند که بیشتر از ایران و کارتر به نفعش بود. او در دوره دوم قرار نبود معتقد به جمهوری اسلامی باشد، اما روز دیگر گروگان ها به نمایندگان واشنگتن در فرانکفورت تحویل داده شدند، پیروزی ریگان تایید شد و پس از آن جمهوری خواهان سه دوره متوالی کاخ سفید را در دست گرفتند (دو دوره ریگان و یک دوره ریاست جمهوری بوش پدر).
در حال حاضر، ایران نمی تواند کار خاصی برای ماندن بایدن انجام دهد مگر اینکه نقش ویژه ای در غزه یا اوکراین ایفا کند، اما باید سناریویی برای فردای احتمالی ترامپ داشته باشد. فردایی که در آن ترامپ به دنبال جبران این برتری است در سه حوزه ظاهر می شود: و اگر برتری نباشد، پس سود. منافع امنیتی و اقتصادی از توسعه افغانستان (بازار هرات و مکمل بازار سلیمانیه)، منافع سیاسی از توسعه اوکراین و تضمین حق وتو قطعنامه ها در شورای امنیت سازمان ملل متحد، و منافع سیاسی غزه از این پس. از پیمان ابراهیم و رویکرد اسرائیل اعتراضات سراسری تا مرزهای ایران، دانشگاههای آمریکا و حتی کانادا در جریان است و تلاش برای مقایسه حماس با داعش ناکام مانده و موج حمایت از فلسطینیها در همه جا افزایش یافته است.
مهم ترین مراقبت و هوشیاری وزارت امور خارجه باید حفظ این سه موضع باشد تا ترامپ آنها را دور نریزد و هدر ندهد. از نظر فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه ما البته با یک فاجعه انسانی روبرو هستیم، در اوکراین تا حدی. اهمیت سه هدف در اینجا در برتری در سیاست خارجی و تغییر توازن قوا است.
۲۷۲۱۸