مقاله در ساعت 2025-12-01 15:30:00 در بازتاب آنلاین منتشر شده است که با موضوع
تفاوت کلیدی افزایش قیمت بنزین در ایران و ترکیه میباشد و مسئولیت این مقاله به عهده ما نیست
تفاوت این روند با کشورهایی که قیمتها در آنها بهصورت مستمر، آرام و کاملاً پیشبینیپذیر بهروزرسانی میشوند بسیار روشن است. در اروپا، اگر به تابلوهای پمپبنزینها نگاه کنید، قیمت سوخت ممکن است در طول یک روز چند بار تغییر کند، اما تغییرات در حد چند سنت است. حتی در دو طرف یک بزرگراه، قیمتها میتوانند متفاوت باشند: صبحها، مسیر حرکت به سمت مرکز شهر کمی گرانتر است و عصرها مسیر خروج از شهر گرانتر میشود. این تفاوت نه شوکآور است و نه بحثبرانگیز؛ مشتری میداند که قیمتها پویا، اما کوچک و قابل پیشبینیاند.
این منطق در ترکیه نیز دیده میشود. پمپبنزینها قیمتها را روزانه و بعضاً ساعتبهساعت براساس نرخ جهانی نفت و نرخ لحظهای ارز (USD/TRY) بهروزرسانی میکنند. اختلاف قیمت بین جایگاهها محدود و شفاف است. مردم بهجای پیشبینی «شوک»، فقط تغییرات جزئی را میبینند و رفتار مصرفیشان پایدار میماند. حتی با وجود تورم بالای ترکیه، این الگوی پویا باعث شده افزایش قیمت سوخت به ندرت تبدیل به بحران اجتماعی شود؛ زیرا اصل «قابل پیشبینی بودن» همچنان برقرار است.
اما در ایران، مکانیسم قیمتگذاری بر پایه آرام و تدریجی بودن بنا نشده است. قیمتها معمولاً به دلیل ملاحظات سیاسی یا تلاش برای کنترل تورم ظاهری، مدتها ثابت نگه داشته میشوند. در این دورهها، فشار هزینهها روی دولت و تولیدکننده انباشته میشود، نرخ ارز افزایش مییابد و هزینه واردات انرژی یا تجهیزات جهش میکند. یکی از مهمترین نمونهها، بهای تمامشده بنزین برای دولت است. وقتی نرخ ارز بهصورت مداوم افزایش مییابد، حتی اگر مصرف داخلی ثابت بماند یا قیمت فروش داخلی تغییر نکند، هزینه تأمین بنزین برای دولت بهشدت بالا میرود. تفاوت قیمت خرید و فروش، عملاً یک «کسری پنهان» ایجاد میکند که دیر یا زود باید از طریق جهش قیمت، کسری بودجه یا تورم جبران شود. بنابراین سرکوب قیمت در ظاهر به نفع مردم است اما در عمل، فشار هزینه را ذخیره میکند و زمینهساز یک شوک بزرگتر در آینده میشود.
به همین دلیل است که جهشهای ناگهانی آثار روانی شدیدی دارند. وقتی قیمت سوخت، انرژی یا ارز یکباره تغییر شدید میکند، مردم احساس میکنند کنترل از دست سیاستگذار خارج شده و آینده مبهم است. این احساس، خود به یک موتور تورمی تبدیل میشود: رفتارهای احتیاطی و اضطراری، هجوم به بازار داراییها، تشکیل صفها، خرید بیش از نیاز، و افزایش غیرمنطقی تقاضا، همگی محصول شوک هستند نه قیمت واقعی.
در بخش تولید نیز پلههای ناگهانی هزینهها، برنامهریزی بنگاهها را مختل میکند. زمانی که نرخ ارز یا انرژی یکباره جهش میکند، قراردادهای بلندمدت ریسکپذیر میشوند، هزینههای پیشبینینشده سودآوری را از بین میبرد و سرمایهگذاری عقبنشینی میکند. خانوارها نیز دچار شوک میشوند؛ چون حقوق و دستمزد بهصورت تدریجی و همواره کمتر از تورم (حتی تورم اعلامی دولت) بالا میرود اما قیمتها به صورت جهشی افزایش می یابند، این عدمهمزمانی، بیشترین آسیب را به طبقه متوسط و اقشار ضعیف جامعه وارد میکند که توان تطبیق فوری با هزینههای جدید را ندارد.
این سیکل معیوب در نهایت باعث کاهش اعتماد عمومی میشود. جامعهای که بهطور مداوم شوک میبیند، احساس میکند سیاستها غیرقابل پیشبینیاند و هر تصمیم اقتصادی باید با نگاه به «خطرهای ناگهانی» اتخاذ شود. نتیجه، کاهش سرمایه اجتماعی و گسترش نارضایتی است.
راه خروج از این چرخه روشن است: پایان دادن به دورههای طولانی سرکوب قیمت و جایگزین کردن آن با یک روند تدریجی و مستمر. شیب ملایم، هرچند شاید در کوتاهمدت محبوبیت سیاسی نداشته باشد، علی ایحال تنها گزینهای است که هم به تولیدکننده امکان برنامهریزی میدهد، هم به خانوار فرصت سازگاری، و هم از انفجارهای قیمتی و تنش اجتماعی جلوگیری میکند. تجربۀ کشورهای با اقتصاد نرمال نشان میدهد که حتی در اقتصادهایی با مشکلات ساختاری، قیمتگذاری پیوسته و شفاف میتواند از شوک و بحران جلوگیری کند.
در نهایت، تا زمانی که نرخ ارز و قیمتهای کلیدی اقتصاد در ایران بدون منطق تعدیل مستمر حرکت میکنند، پلههای بلند و دردسرساز همچنان تکرار خواهند شد. و هر بار، هزینه آن بسیار بیشتر از افزایش تدریجی و منطقی قیمتها خواهد بود.
223223
گردآوری شده از:خبرآنلاین